نشست محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور با مدیران فرهنگی و سینماگران روسیه در تهران، حاوی نکات و پیامهای بسیار ارزشمندی برای تحول سینمای هر دو کشور و تبدیل کردن آنها به یک اتحاد استراتژیک در زمینه سینما است؛ چیزی که مشابه آن در سینمای هالیوود و انگلیس دیده میشود و محصول آن فیلمهایی چون جیمزباند و مأموریت غیرممکن و دهها فیلم دیگر در زمینههای سیاسی، ژئوپلوتیک، امنیتی و... است.
این اتحاد فرهنگ و به طور مشخصتر سینمایی، ضرورتی روشن است زیرا کشورهای غربی خصوصا آمریکا امروز غیر از تحریم در عرصههای اقتصادی و سیاسی، فرهنگ که ساحتی جدا از سیاسیگری است را نیز تهدید و تضعیف میکنند.
امسال اتفاق نادری افتاده و آن عدم اکران فیلم «آواتار 2» در روسیه است در حالی که این فیلم در کشورهای مختلف دنیا در حال اکران است. همین نشاندهنده تغییر رویکرد و نگاه کاخ سفید و هالیوود حتی نسبت به کشوری مانند روسیه است که در آنجا فیلمهایشان بازار گرمی داشته است. البته این تحریم خود در پی تحریم دیگری بود که روسیه نماینده سینمایی خود را به جشن اسکار نفرستاد و عملاً مهمترین رویداد سینمایی دنیا را تحریم کرد.
حال این تحریم فرهنگی دو متحد سیاسی یعنی ایران و روسیه، میتواند خود فرصتی برای قویتر شدن و حتی مرجعیت سینمایی در آسیا و شرق دنیا باشد. این نکته مهمی است که خزاعی در صحبتهایش اشاره کرده: غرب به دنبال منزوی کردن سینمای ایران و روسیه است و امیدوارم با بهرهمندی از وجوه مشترک دو کشور برای مطرح شدن در سطح بین الملل و تبدیل به مرجعیت فرهنگی سینمایی استفاده شود تا با تبادل تجارب بین ایران و کشورهای همسو به مرجعیت بزرگ سینمایی تبدیل شویم. غرب با سیاست یک جانبهگرایی تلاش دارد تا مانع رشد فرهنگی و توسعه صنعت سینما در سایر کشورها شود و در این راه استراتژی تحریم را در پیش گرفته است که محکوم به شکست خواهد بود.
این موضوع زمانی قدرت و خطشکنی زودهنگام خود را نشان خواهد داد که بدانیم امروز وضعیت هالیوود و سینمای غرب چندان تعریفی مانند گذشته ندارد. فیلمهایی که روزگاری با ایدئولوژیهای گوناگون فرهنگی، تمدنی و سیاسی غربی در دنیا جولان میداد و پرفروشترینها بود امروز از روزگار خوبی مانند گذشته برخوردار نیست و تنها فیلمهای مارولی و ابرقهرمانی که منتقدین فراوانی از میان فیلمسازان قدیمی و بزرگی مانند اسکورسیزی دارد، ویترین سینمای هالیوود است. البته فیلمهایی مانند تاپگان و مأموریت غیرممکن امروز و فردا در آمریکا و اروپا میفروشند اما عموما با ایدههایی تکراری و بچهگانه که از نظر هنری و زیباییشناسی مانند مارولیها جذابیت چندانی ندارند.
همینطور نگاهی به مراسم اسکار که هر سال نسبت به سال قبل افول بیشتری از نظر تعداد مخاطبین پیدا میکند دلیل دیگری بر همین مدعا است. به تعبیر برخی از مجریان و منتقدین آمریکایی "نامزدهای اسکار در گذشته به ما میگفتند که ببینید چه فیلمهای فاخری ساختهایم. حالا میگویند ببینید چه انسانهای خوبی داریم. مسئله دیگر سرگرمی نیست، عذاب کشیدن است، مشخصاً عذاب کشیدن شما. این دو ساعت تماشای فیلم دیگر برای این نیست که مشکلات خودتان را فراموش کنید".
البته هالیوود در تلاش است بار دیگر گذشته خود را احیا کند و با فیلمهایی مانند «تل ماسه» سنت علمی-خیالی و حماسی مبتنی بر ایدئولوژیهای تمدنی و تاریخی به روزهای طلایی بازگردد.
حال در این میان، در ایران، هند، چین، روسیه و حتی کشورهای عربی و آفریقایی فیلمها و سینمایی در حال قدرت گرفتن است که حرفهای مهم و نگاهی به مراتب زیباتر از هالیوود دارد و میتواند قطبهای بزرگی در مقابل هالیوود باشند. خزاعی با اشاره به این موضوع گفته "اکنون شاهد شکل گیری قطبهای جدید سینمایی و فرهنگی در جهان هستیم و با روند رو به افول فرهنگ غربی این فرآیند بیشتر میشوند".
بنابراین سلطه رسانه و سینمایی غرب نه با حرف بلکه با عمل و ایجاد محافل، کارگروههای مشترک برای تولید و از همه مهمتر جشنوارههای سینمایی میان ایران و روسیه و کشورهای متحد میتواند شکسته شود.
در این دیدار طرف روسی خود به این موضوع اشاره کرده و تشکیل انجمن مشترک سینمایی مابین ایران و روسیه را مهم دانسته که قدمهای اولیه آن برداشته شده است. همکاریهای بلندمدت میان ایران و روسیه و کشورهای اورآسیا ظرفیت بسیار خوبی برای تحقق این چشمانداز است.
البته صحبتهای این دیدار نشان میدهد که طرف روسی از برنامهریزی عملیاتیتری نسبت به طرف ایرانی برخوردار است چراکه از پروژههای طراحی شدهای نام میبرد. الکساندر سالامونوف مقام ارشد اداره سینماگران روسیه از دو پروژه بینالمللی آکادمی سینمای اوراسیا و پروژه فرهنگی خزر به عنوان بزرگترین برنامههای سینمایی روسیه خبر داده که اشتیاق بسیاری برای همکاری با ایران دارند. او گفته که اولین باری که ایده جشنواره اوراسیا و خزر مطرح شد، توانستهایم حمایت پوتین و دولت های اوراسیا را جذب کنیم.
این مدیر فرهنگی روس اتفاقاً از عدم تقلید از اسکار در برنامه آکادمی نام برده اما گفته که روسیه در تلاش است تا برنامه آکادمی سینمای اوراسیا در حد اسکار جهانی و معتبر باشد: "در صدد حمایت از سینماگران و کمک به کسانی هستیم که در آینده در این جشنواره شرکت خواهند کرد. اهمیت این جایزه به میزان قابل توجهی است. اگر از طرف ایرانی تمایلی وجود داشته باشد میخواهیم ایران در کمیته اجرایی همکاری مشترکی با ما داشته باشد".
برنامه خزر نیز در نظر آنان اهمیت زیادی دارد اما برگزاری هفتههای فیلم ایران و روسیه را قدم بسیار بزرگ و مهمی نمیدانند بلکه از آن به عنوان قدمهای کوچک نام میبرند که باید برای اهداف بزرگ به فکر اتفاقات مهمتری مانند "ایجاد کارگروه مشترکی مابین ایران و روسیه به منظور برگزاری همایش خزر" و نیز "همکاری حوزه انیمیشن" برای تولید فیلم و برگزاری جشنوارهها بود. همینطور که گالینا میخایلوونا سیتسکو تهیهکننده فیلم سرزمین السا به اهمیت انیمیشن اشاره میکند و از قدرت خوب انیمیشن در ایران چه از نظر صنعت و چه از نظر تولیدکنندگان میگوید. برگزاری جشنواره انیمیشن در روسیه نیز که به آن اشاره شده است، اتفاق مهمی در این حوزه است. اکران «پسر دلفینی» در روسیه و قبل تر از آن همکاریهای گروه هنر پویا با این کشور، نشان داد که روسیه ظرفیت بسیار خوبی برای همکاری در تولید و اکران دارد.
همچنین همکاری در جشنوارههای سینمایی طرفین مانند جشنواره فیلم فجر که به گفته طرف روس برای آنان در اولویت است از اهمیت بسیار زیادی برای ایجاد این اتحاد راهبردی فرهنگ برخوردار است.
بنابراین میتوان خطوط کلی ایجاد اتحاد راهبردی سینمایی ایران و روسیه را در زمینه همکاری تولید فیلم و انیمیشن، حضور دو کشور در جشنوارههای سینمایی و هفتههای فیلم و از همه مهمتر برگزاری رویدادها، آکادمیها و جشنوارههای سینمایی برای تشکیل قطب و قدرت متحد در زمینه سینما، نامید. اتحادی که با ارتباط مدام، پیگیرها و تلاشهای عملیاتی رایزنان و سفرای سیاسی و فرهنگی طرفین، ضریبدهی و تحقق شعارها میتواند نتیجه بسیار درخشانی در تاریخ فرهنگ و سیاست دنیا رقم بزند.
آنچه که در حال حاضر برای همکاری مشترک در تولید روشن است صنعت قوی سینمای روسیه و روایت و هنر قوی ایران است. ترکیب و همراهی این دو میتواند تولیدات مشترک و جدیدی را راهی سینمای جهان کند و پیام اتحاد و همراهی میان سینمای این دو کشور را به دنیا برساند.
-----------------------------
پایان پیام/ 319