یکی از جلوههای سوگواریهای مردم، اجرای مراسم تعزیه و شبیهخوانی است. بررسیهای تاریخی مؤید آن است که این سوگنامه نمایشی، نوع تکامل یافتهای از دستههای سینهزنی، مرثیهخوانی و نوحهسرایی است. قرائن نشان میدهند که در عصر صفویه، مقدمات عزاداری به این شکل فراهم گردید، اما هیچ سیاح و مورخی پیدایش تعزیه در این ایام را تأیید نمیکند.
براساس گزارش ویلیام فرانکلین انگلیسی که در عصر زندیه، مسافرتی به ایران کرده است، در شیراز و با تشویق کریمخان زند، مراسم تعزیه آب فرات و عروسی قاسم برگزار شده است. کریسکی و برتلس که آثاری در اینباره دارند، از اجرای شبیهخوانی در دوره زندیه سخن گفتهاند.
به هنگام فرمانروایی قاجارها خصوصاً در زمانِ فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه قاجار، تعزیه رونق فزاینده و گستردهای یافت و اجرای آن در سراسر ایران متداول گردید؛ اما دستاندرکاران آن غالباً وابسته به حکام و سلاطین و وابستگان دربار قاجار بودهاند، به گونهای که میتوان نفوذ فرهنگ شاهان را در بیشتر مجالس تعزیه این عصر، شاهد بود. همینکه اشرافیت، فرهنگ رفاه طلبی و خوشگذرانی به تعزیه نفوذ کرد، نسخههای آنرا دچار خدشه و تحریف ساخت، عدهای از شاعران و تعزیهنویسان برای خوشآمد عوامل ستم و تأمین مقاصد سلاطین، صحنههایی را به مجالس تعزیه اضافه کردند، که ارتباطی به سوگواریهای محرم و فرهنگ عاشورا نداشت، محتوا و مضامین نسخهها سیر نزولی گرفت و با فرهنگ قرآن و عترت مغایرت یافت. این روندِ پرآفت موجب گردید، تا بسیاری از عالمان شیعه، شبیهخوانی را مورد انتقاد جدی قرار دهند.
نباید این واقعیت را فراموش کرد که مردمانی صادق، از گذشته در تلاش بودهاند، عزاداری سالار شهیدان را با شور و اشتیاق افزونتری برگزار کنند و از طریق برپایی مجالسِ روضهخوانی، مرثیهسرایی و به راهانداختن دستهجات سینهزنی و زنجیرزنی، ارادت قلبی و اشتیاق درونی خود را به ساحت مقدس خاندان عترت و بهویژه امام حسین(ع) و قهرمانان دشت نینوا نشان دهند. آنان از روی سوز درونی همواره در این اندیشه بودهاند که چه کنند عزاداری با تأثیر بیشتری برگزار شود و بیش از گذشته احساسات حاضران را تحریک کند. از این رهگذر، تعزیه با اقتباس از نوحههای سینهزنی، روضهها و الهام از تاریخ انبیا و برخی حماسههای دینی و تأثیرپذیری از اسطورههای پهلوانان ایرانی قبل از اسلام، حضور خود را اعلام کرد و با استقبال پرشور مردم مواجه گردید.
تعزیه صرفاً به تشریح وقایع کربلا نمیپردازد و طیف وسیعی از حوادث تاریخی صدر اسلام و زندگی پیامبر و امامان پس از سالار شهیدان ـ حسین بن علی(ع) را در بر میگیرد. با اینحال، کربلا کانون اصلی این نمایش است و در هرکدام از مجالس تعزیهای که به لحاظ تاریخی به قبل و یا بعد از ماجرای عاشورا اختصاص دارد، به حوادث نینوا گریزی زده میشود.
در تعزیه برای ترسیم مصائب کربلا و سایر وقایع مذهبی، دو صف کاملاً مشخص ترسیم میگردد، اولیا و موافقخوانها که با رنگ لباس، نوع صدا، مضامین کلمات، همراهی گروه موزیک و حمایت تماشاگران، موضع خود را به عنوان انسانهایی فداکار، وارسته و عاشق شهادت و علاقهمند به قرب حق مشخص میکنند، و اشقیا که درست در مقابل اولیا قرار میگیرند، با صداهایی خشن، پای بر زمین کوبیدن، حالت جانیان را به خود گرفتن و دور خیمههای اهل بیت دویدن،انجام کارهای جنایی از جمله بریدن سرکودکان، ضرب وشتم زنان حرم، نفرت تماشاگران را نسبت به ستمگران بر میانگیزند، مخالف خوان، ضمن اینکه میکوشد نقش اصلی خویش یعنی شقاوت و ستمگری را ایفا کند، امام را با ستایشی عالی وصف میکند و به پستی و حقارت دشمنان اهل بیت(ع) اعتراف مینماید و حتی خود و فرماندهان خویش را مذمت کرده و بر یزید و یزیدیان لعنت میفرستد.
تعزیه، با همه جلوههای جالبی که دارد، زبان حالی منطبق با شأن اهل بیت ندارد و گاهی حوادثی در آن به اجرا گذاشته میشود، که به افسانه شباهت دارد تا ماجرای حقیقی. به علاوه، حماسه آفرینیهای شکوهمند فداکاران عاشورا در مواقعی به صورت ذلتآور، تحریف شده و آمیخته به خرافات ترسیم میگردد. صحنهآراییها و شرح و بسط داستانها در تعزیه، نباید به گونهای باشد که سیره و سخن اهل بیت(ع) را به گونهای مغایر با منابع روایی و کتابهای معتبر تاریخی نشان دهد؛ به علاوه افزودن مطالب به تعزیه برای جلب تماشاگران و جذاب شدن نمایشها اگر واقعیت نداشته باشد، براساس موازین شرعی، «کذب»، «افترا» و «حرام» است.
هدف اصلی عزاداری ـ به هر شکل و شیوهای که برگزار میگردد ـ آن است که سوگواران را با مکتب حماسه و شهادت آشنا کند، مکتبی که اسلام و امر به معروف و نهی از منکر را زنده کرد، در برپایی چنین سنتهایی، باید کوشید پرتوهایی از خورشید فروزان کربلا و نیز معنویت آن انقلاب مقدس، بر روح و ذهن مردم بتابد و نوعی تحول روحی، قلبی و درونی در وجودشان پدید آورد، تا به سوی فضائل، کسب مکارم، اصلاح رفتارها و انجام اعمال پسندیده، و بهبود روابط اجتماعی گام بردارند و در برابر معاصی و ابتذال به هیچ عنوان بیتفاوتی نشان ندهند. عزاداری برای امامی که حماسهای مقدس به وجود آورد و منظومهای منور از ایثار و فداکاری سامان داد و موجب عزت اسلام و جامعه اسلامی گردید، حاوی مفاهیم ارزشمند و فضیلت آفرین است و بزرگداشت چنین حرکت شکوهمندی، همراهی عاطفی با حماسه آفرینان کربلاست و نشان از همگامی و هماهنگی با برنامه عاشورا دارد. باید گفت که پیروی از پیام رهبر این نهضت است که ارزش والایی دارد. تردیدی نیست آن چشمی که بر امام حسین(ع) نگرید و آن دلی که برای مصائب شهیدان نینوا نسوزد، چشم و دل بشری نیست، اما این مطلب، از آن سخن موهوم و باطل جداست که گفتهاند: «امام حسین(ع) شهید شد تا مردم دور هم جمع شوند و برکشته شدن او بگریند و بعد هم اگر چه عمری در گناه و عصیان به سر برده باشند، آمرزیده شوند؛ زیرا امام فدای امت گنهکار گردید!!؟»
این مطلب از مجله دیدار آشنا شماره ۵۴ و ۵۵ استخراج شده است