چگونه شعله و شرارهی شیفتگیمان به تو هر دم افروختهتر نشود که با تو شعلهزاران، گلستان میشود؛ با تو همهی درها به باغ سبز رستگای گشوده میشود. هر کس بیتو سر رسیدن به بهشت داشته باشد شعلههای سرکش جهنم را دیدار خواهد کرد. پیامبر که در دیدار تو بهشت میدید میگفت:
اَلا و اِنّ الحسین بابٌ مِن ابواب الجنّه من عانَدهُ حَرم اللهُ علیهِ رائحهُ الجنه. (6)
آگاه باشید که حسین، دری از درهای بهشت است هر کس با او دشمنی ورزد خداوند بوی بهشت را بر وی حرام میسازد.
ای بهشت جانهای خسته از جهنم دنیا، ای سید جوانان بهشت، ای سرانگشتی که شب عاشورا، بهشت را نشان یاران دادی. چشمهای ما به امتداد سرانگشتی دوخته است که بهشت میرویاند.
پیامبر در گریبان تو چه میدید که میبویید و رائحهی بهشت در جان میریخت!
ای دروازهی همهی خوبیها و زیباییها! آن روز که همه شیفتهی دیدار پیامبرند. آن روز که اشتیاق زیارت رسول در بهشت، آرمان و آرزوی همگان است، تو دستمان بگیر تا با تو پیامبر را ادراک کنیم که امروز و همیشه نیز بی تو کسی به پیامبر و معرفت و محبت او نمیرسد.
آن روز همهی لذتهای بهشت در شکوه لذت دیدار تو در کنار پیامبر گم میشود.
ای که داغ تشنگی میدانی ما را در تشنهکامی هجران پیامبر مپسند.