در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۸ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
25891

هنر و معماری اسلامی

در تاريخ هنر، هيچ هنري به اندازه ي هنر اسلامي بحث‌انگيز و در عين حال متعالي و حيرت‌انگيز نبوده است. از يك سو نگاه عارفانه و شهودي هنرمندان اسلامي با تأسي به مباني

در تاريخ هنر، هيچ هنري به اندازه ي هنر اسلامي بحث‌انگيز و در عين حال متعالي و حيرت‌انگيز نبوده است. از يک سو نگاه عارفانه و شهودي هنرمندان اسلامي با تأسي به مباني قرآني و عرفاني و نيز مبتني بر هندسه و رياضيات، آثاري پديد آورده است که شگفت‌انگيز و بس زيبا و متعالي است و از سوي ديگر، نگاه فقهي و کلامي.

هنر اسلامي، روايت زيبايي توسط راويان و حکايت گراني است که در متن عالم در پي ردّ پاي يار جان، هرچه زيبايي است را کاويده‌اند تا گوهر مرواريد کمال را به چنگ آورند و آن گاه به عنوان تجلي حق، چراغ فروزان راه کساني کنند که به دنبال طريقتند و وصل به عرش يار. اين هنر، روايت شيدايي است، حکايت کشف و شهود است. تصوير و تجلي «اعيان ثابته» و حقايق نازله در عالم ماده. هنري که از «الحمرا» تا «تاج محل»، بستر بي‌نظيري از دريافت کاشفانه ي هنرمندان مهذب، در منظر چشم حيرت‌فزاي جهانيان قرار داده است. يکي از هنرهاي اسلامي، هنر معماري است.
مسجد؛ آغاز معماري اسلامي

معماري اسلامي با مسجد آغاز مي‌شود؛ نه از اين رو که اولين بناي ساخته شده در مدينه توسط مسلمين و با هدايت پيامبر، مسجد بود، بل بدين دليل که مسجد، تمامي کارکردهاي معماري را در يک جا در خود داشت. مسجد نه تنها محل عبادت، بلکه مکاني براي مديريت تمامي اموري بود که مستقيم يا غير مستقيم به دين ارتباط داشت و هم چنين محلي براي تعليم و تربيت و حتي محلي براي آسايش مسافران و خورد و خوراک آنان بود.

تحولات زمان و دگرگوني‌هاي زمانه، تفاوت‌هايي در سبک و کارکرد بناهاي ديگري چون مدارس، مقابر، کاخ‌ها و کاروانسراها را ايجاب مي‌کرد، اما مسجد، بنا به الزام مذهبي در تمامي جغرافياي اسلامي، مهم‌ترين و اصيل‌ترين بنا محسوب مي‌شد.

اين الزام، نه تنها از کارکرد خاص مسجد ناشي مي‌شد، (که خانه‎ي خدا و محل عبادت او بود)، بل در متن قرآن (سوره ي توبه، ايه ي 18) پيوند ميان معماري و مسجد را چنان استوار و مقدس نگه داشته بود که معماري مسجد، يکي از قديمي ترين اعمال مسلمين محسوب مي‌شد. اين ايه، ايمان به خدا، اعتقاد به روز جزا، برپايي نماز و اداي زکات را از صفات معماران مساجد مي‌دانست، پس معماري مسجد، مي‌توانست چون اعمالي عبادي، قداست و معنويت خاص خود را داشته باشد. بنابراين مسجد، اسلامي ترين معماري اسلامي و به همين دليل، شناسنامه ي معماري جهان اسلام است. اين بنا در کارکرد فيزيکي خود، مکاني است براي عبادت، اما در کارکرد متافيزيکي و تجليات معنوي و عرفاني، به تعبير «روبرت هيلن برند» در کتاب «معماري اسلامي»، جلوه ي کليه ي رمز و رازهاي معماري اسلامي است.

از ديدگاه «هيلن برند»، مسجد در قلب معماري اسلامي قرار دارد و نمادي درخور از ايماني است که در خدمت آن مي‌باشد: «از همان ابتدا، نقش نمادين آن از سوي مسلمانان دريافته شد و نقش مهم خود را در خلق شاخص‌هاي بصري مناسبي براي اين بنا باز کرد که از آن ميان، مي‌توان به شاخص‌هايي نظير گنبد، مناره و منبر اشاره کرد».

شاخص‌هاي معنوي و عرفاني مسجد از ديدگاه وي، چنين است: «معماري مسجد از همان بنياد، مساوات خواه، بت‌شکن، درون گرا و بالاتر از همه در تمام وجودش عميقاً مذهبي است».
محراب و آداب نيايش اسلامي

محوري‌ترين بخش در معماري مسجد، محراب است. اين واژه در لغت به معناي محل جنگ و جهاد است و از ديدگاه «راغب اصفهاني» در المفردات: «محراب مسجد را از آن رو محراب مي‌گويند که محل جنگ با شيطان و هواي نفس است».

از نظر فني و نظري، محراب نمايانگر قلب مسجد و موقعيت ديوار رو به قبله است. اما محراب، نه تنها محل جهاد با نفس و وسوسه‌هايش، که پناهگاهي امن و قرارگاهي براي سلوک جان و آسايش روح است و اين، هنگامي است که قرآن، محراب را مفهومي فراتر از زاويه يا گوشه‌اي خاص (که مبين جهت قبله باشد) مي‌داند.

براي دريافت مظهريت محراب در آداب نيايش اسلامي، بايد ريشه ي آن را در قرآن کريم يافت. اين واژه به تنهايي به مفهوم پناهگاه است. قرآن مجيد بويژه اين واژه را در توصيف نهان گاهي در معبد اورشليم آورده است که در آن، مريم عذرا به انزوا گرفتن و دعا در آمد و فرشتگان به او روزي مي‌رسانيدند.

هم چنين فرم معماري و جلوه‌هاي تزئيني محراب، خود بازتابي از حقيقت آسماني و هويت روحاني آن است. در سوره ي نور، ايه ي 35، مقايسه ميان محراب و مشکوه آشکار است و آن تأکيدي است بر اين که چراغي را در زاويه ي نيايش آويزند.

مقرنس، برجسته‌ترين تزئين محراب و در عين حال زيباترين، رازآميزترين و پرشکوه‌ترين جنبه ي آن است.

در هنر اسلامي، هنر، جلوه‌گاهي از زيبايي طبيعي و الهي افلاک و زمين است و هنرمند، سالکي که ناظر اين زيبايي و تجلي‌بخش آن در قلمرو فن و هنر است.
شهر خدا، در دل شهر خاکي

«آرتور آپهام پوپ»، در فصل سوم کتاب «معماري ايران» تحت عنوان «آغاز عصر اسلامي، هدف‌هاي نو» مسجد را «يک شهر خدا در دل شهر خاکي» تعبير مي‌کند.

قوس، اصل لايتجزاي معماري مساجد است، سردر مسجد، ايوان‌هاي داخلي، گنبد محراب، شبستان‌ها و ديگر اجزا، بنا به کارکرد معنوي‌شان، داراي معماري مبتني بر قوسند، ريشه‌يابي اين واژه که فاصل ميان متافيزيک مسجد با فيزيک آن است، خود دليل ديگري بر تقريب ماده و معنا در معماري اسلامي است. معادل لاتيني قوس، دو لفظ Arch و Archi است. حضور اين قوس در معماري مذهبي، قبل از ظهور اسلام در ايران و نيز معماري کليسا (بويژه محراب آن)، در هنر، در صدر مسيحيت و بيزانس مي‌تواند به نحوي بازتاب مفاهيم معنوي واژه ي Arch ، آرک و عرش باشد.

عرش، در تأويل عرفاني، چون خانه‌اي تصور مي‌شود که صدر آن را مقام رحمانيت حق تشکيل مي‌دهد و به حکم ايه ي «الرحمن علي العرش استوي» (سوره ي طه، ايه ي 5)، در واقع عرش، «قلب» عالم است و از سوي ديگر مسجد است، زيرا کل موجودات در آن به عبادت حق مشغولند، چرا که يکي از معاني عرش، کلّ موجودات است.
نور

نور نيز نقش مهمي در معماري اسلامي دارد. اگر در معماري مسيحي و بودايي به دليل اعتقاد به تجسد (صورت کالبدي يافتن خدا) «کليسا» و «استوپا»، تن بودا يا عيسي تلقي مي‌شود، در اسلام (به دليل حضور مطلق اصل تجلي)، معماري اسلامي در انديشه ي کاربرد طرح‌ها و موادي است که اصلي‌ترين مظهر تجلي «او» يعني «نور» را بازتاب دهند. زيرا کارکرد ايده و ماده در اين جهان‌بيني، کارکرد انعکاس است نه اصالت. نقش نور، شفاف کردن ساده و کاستن از صعوبت و سردي بناي «معماري مقدس» است.
رنگ، هم نشين نور

رنگ، در جهان محسوس، هم نشين بي‌بديل نور است و بلکه صورت متکثر واحد؛ زيرا تجزيه که يک امر کاملاً عادي و مربوط به عالم مرکبات است و تجسم طيف‌هاي نوري را به صورت رنگ سبب مي‌شود. به تعبير «هانري کربن» در «عرفان ايراني»، رنگ‌ها تبديل به شاخصي مي‌گردند براي عارف تا بدان وسيله مقام نوراني ـ عرفاني خويش را به داوري گيرد. او فراسوي زمان است و تنها عالم رنگ، جهت دهنده ي سير و سلوک اوست. عارف پس از دريافتي سخت، به توازني دست مي‌يابد و از راه و روش‌هاي کيميايي بسط و قبض و انعقاد و انحلال، نفس او دگرگونه مي‌شود.

رنگ‌ها که از تابش نور حاصل مي‌شوند، نماد تجلي وحدت در کثرت و وابستگي کثرت به وحدت هستد. هر رنگي نمادي از حالت و خود نور است، بي‌آن که به آن رنگ خاص محدود شود. رنگ سفيد، نماد «وجود مطلق» است که خود، سرمنشأ هستي به حساب مي‌ايد. رنگ سياه در اسلام نقش اساسي بازي مي‌کند، چرا که همراه رنگ سبز، رنگ خاص اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله است و از نظر معماري، اهميت ويژه‌اي دارد؛ چرا که رنگ پوشش خانه ي کعبه است و نيز رنگ سبز مسجد مدينه که سمبل رنگ اسلام است...

به هر حال بايد گفت اسلام را بايد با تماميتش نگريست و دريغا که هنر اسلامي، در تنها مهد تجلي بي‌نظير آن، ايران، مهجور و غايب است. در برهه‌اي که تکنيک بر محتوا پيشي گرفته است و تکنيسين‌ها جاي هنرمندان شاهد و عارف نشسته‌اند.
برگرفته از:

1. سرگذشت هنر در تمدن اسلامي

2. مباني عرفاني هنر و معماري اسلامي (حسن بلخاري)

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد