در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۸ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
25910

بامیه

مادرش تازه خوابش برده بود. آرام آرام وارد آشپزخانه شد. خيلي مواظب بود كسي صداي پايش را نشنود. خيلي آرام به سمت جعبه ي زولبيا باميه كه ديشب پدرش خريده بود، رفت. يك باميه


مادرش تازه خوابش برده بود.
آرام آرام وارد آشپزخانه شد. خیلی مواظب بود كسی صدای پایش را نشنود. خیلی آرام به سمت جعبه ی زولبیا بامیه كه دیشب پدرش خریده بود، رفت. یك بامیه ی متوسط را نشان كرد و برداشت. بامیه را توی مشتش جاساز كرد و به همان آرامی كه آمده بود، برگشت.
وارد اتاق شد و در را پشت سرش بست و به در تكیه داد. بامیه را گذاشت توی دهانش و با ولع شروع كرد به جویدن. روزه اش را خورده بود و با خودش می گفت من هنوز بچه ام و این كارم گناه ندارد.بامیه تمام شده بود. انگشت هایش را می لیسید كه...
صدای اذان از مسجد به گوشش رسید.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد