تعريف
از مجموعه تعاريفي كه براي صنايع دستي ارايه شده است، به نظر ميرسد تعريف زير كه توسط گروهي از كارشناسان سازمان صنايع دستي ايران ارايه شده، دقيقتر و جامعتر باشد چرا كه با وضعيت فعلي اين هنر _ صنعت ارزنده انطباق بيشتر دارد:صنايعدستي به مجموعهيي از هنر _صنعتها اطلاق ميشود كه بهطور عمده با استفاده از مواد اوليهي بومي و انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد به كمك دست و ابزار دستي ساخته ميشود كه در هر واحد آن ذوق هنري و خلاقيت فكري صنعتگر سازنده بهنحوي تجلي يافته و همين عامل وجه تمايز اصلي اينگونه محصولات از مصنوعات مشابه ماشيني و كارخانهيي است.
ويژگيها
با توجه به تعريف فوق و ساير تعاريفي كه براي صنايعدستي ارايه شده، ميتوان ويژگيهاي زير را براي محصولات دست ساخته قايل شد:1_ انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد توسط دست، ابزار و وسايل دستي. براي توليد هريك از فرآوردههاي دستي مراحل متعددي طي ميشود ولي انجام كليهي اين مراحل به وسيلهي دست و ابزار و وسايل دستي الزامي نبوده و چنانچه تنها قسمتي از مراحل اساسي توليد به اين طريق انجام شود، محصول توليد شده با توجه به مواردي كه در تعريف ذكر شد، صنايعدستي محسوب ميشود.
2_ حضور مؤثر و خلاق انسان در توليد و شكل بخشيدن به محصولات ساخته شده و امكان ايجاد تنوع و پياده كردن طرحهاي مختلف در مرحلهي ساخت اينگونه فرآوردهها.
3_ تأمين قسمت عمدهي مواد اوليهي مصرفي از منابع داخلي.
4_ داشتن بار فرهنگي(استفاده از طرحهاي اصيل، بومي و سنتي).
5 _ عدم همانندي و تشابه فرآوردههاي توليدي با يكديگر.
6_ عدم نياز به سرمايهگذاري زياد در مقايسه با ساير رشتههاي صنعتي.
7 _ دارا بودن ارزش افزودهي زياد در مقايسه با صنايع ديگر.
8 _ قابليت ايجاد و توسعه در مناطق مختلف(شهر، روستا و حتي در جوامع عشايري).
9_ قابليت انتقال تجربيات و رموز و فنون توليدي به صورت سينه به سينه و يا طبق روش استاد و شاگردي.
طبقهبندي
در زمينهي طبقهبندي صنايعدستي نيز بايد گفت كه اين طبقهبندي به صورتهاي مختلف از جمله براساس مواد اوليهي مصرفي و يا شيوه و روش ساخت آن ميتواند صورت پذيرد. در اينجا طبقهبندي انجامشده توسط كارشناسان سازمان صنايعدستي ايران كه بهطور عمده بر مبناي روش و تكنيك ساخت اينگونه محصولات به عمل آمده است، ذكر ميشود:1_ بافتههايداري: محصولاتي كه به كمكدارهاي افقي يا عمودي مستقر در زمين در زمان بافت، توليد ميشود، بافتههايداري محسوب ميشود مثل قالي، گليم، زيلو و نظاير آن.
2_ دستبافي: (نساجي سنتي): فرآوردههايي كه با كمك دستگاههاي ساده و سنتي بافندگي (دستگاه ويژهي بافت جاجيم، دستگاه دووَدي، دستگاه چهاروَرئي و ژاكارد دستي) توليد ميشود، دستبافي محسوب ميشود، نظير جاجيم، زري، ترمه، شال و...
از جملهي خصوصيات اين رشته از صنايعدستي اين است كه اوّلاً، كليهي مراحل سهگانهي بافندگي(ايجاد دهنهي كار، پودگذاري و دفتين زدن) با حركات دست و پا انجام ميشود؛ دوم، امكان استفاده از پودهاي رنگي به ميزان نامحدود و همچنين تنوع طرح بافت با در اختيار داشتن و كنترل حركات وَردها ميسر ميشود كه اين امر نشانگر حضور مؤثر و خلاق انسان در توليد است.
3_ بافتني: انواع مصنوعاتي كه با كمك ميل، قلاب، و نظاير آن و با الياف طبيعي توليد ميشود، جزء بافتنيها به حساب ميآيد نظير دستكش، جوراب، كلاه، شالگردن و...
4_ روكاري: (رودوزي): كليهي مصنوعاتي كه از طريق دوختن نگارههاي سنتي بر روي پارچههاي بدون نقش و يا كشيدن قسمتي از نخهاي تار و پود بهوجود ميآيد، در گروه «رودوزي» و يا «روكاري» جاي دارد. نظير سوزندوزي، قلابدوزي، مليلهدوزي، خوسدوزي، گلابتوندوزي، پتهدوزي و...
5 _ چاپهاي سنتي: كليهي پارچههايي كه بهوسيلهي قلممو، مهر و نظاير آن رنگآميزي شده و نقش ميپذيرد جزء چاپهاي سنتي بهحساب ميآيد مانند چاپ قلمكار و چاپ كلاقهيي (باتيك).
6 _ نمدمالي: انواع مصنوعاتي كه بر اثر درگيري و متراكم كردن پشم و كرك در شرايط فني مناسب از طريق ورز دادن تهيه ميشود، جزء گروه نمدمالي است نظير كلاه نمدي، پالتوي نمدي، نمد زيرانداز و نمد پادري.
7_ سفالگري و سراميكسازي: به محصولاتي كه با استفاده از گِل و رُس و همچنين گل حاصله از سنگ كوارتز و خاك كائولن، به كمك دست و چرخ سفالگري ساخته و سپس پخته ميشود، سفال و سراميك اطلاق ميشود.
براي تكميل اشياء ساخته شده، برحسب سنت و رسوم، روي آنها نقاشي، كندهكاري و يا نقوش برجسته ايجاد ميكنند و از لعاب مناسب براي پوشش سطح اشياء استفاده ميشود. محصولات توليدشدهي اين گروه شامل انواع پارچ و ليوان، ظروف غذاخوري، گلدان و... است.
8 _ شيشهگري: محصولاتي را كه از طريق شكل دادن مواد معدني ذوب شده در كوره نظير سيليس، خرده شيشه و با تركيبي از اين دو و با استفاده از روش دميدن توسط لولهي مخصوص و با بهكارگيري ابزار دستي شامل انبر، قيچي و غيره حاصل ميشود، شيشه دستساز مينامند كه شامل مراحل تكميلي و تزييني نظير نقاشي و تراش هم ميگردد.
9_ توليد فرآوردههاي پوست و چرم: محصولاتي كه با استفاده از پوست و چرم دباغيشده به شيوهي سنتي توليد ميشود، نظير پوستين، كلاهپوستي، چاروق، محصولات تكميلي چرمي (نظير تلفيق چرم با محصولات دستباف) جزء اين گروه است.
10_ ساخت محصولات فلزي و آلياژها: فرآوردههايي كه به شيوهي سنتي و با استفاده از ابزار دستي و انواع فلزات(مس، نقره، طلا و آهن) و انواع آلياژها (برنج و ورشو) توليد ميشود نظير انواع ظروفخانگي، چاقو، قندشكن، قلمتراش، قفل و... جزء اين گروه است.
11_ قلمزني، مشبككاري، حكاكي روي فلزات و آلياژها: هنر_صنعتي است كه طي آن نگارهها و نقوش سنتي با استفاده از قلم، چكش و ساير ابزار دستي بر روي اشياء ساخته شده از فلز يا آلياژ شكل ميگيرد.
12_ سنگتراشي و حكاكي روي سنگ و معرق سنگ: شامل مصنوعاتي ميشود كه مواد اوليهي اصلي آنرا انواع سنگها نظير فيروزه، مرمر، يشم، سنگ سياه، سنگ سفيد (آلاباستر) و... تشكيل ميدهد و با كمك ابزار و وسايل مختلف تراشيده يا حكاكي ميشود، نظير انواع ظروف، پايهي چراغ، قاب عكس، انواع نگين و...
13_ خراطي چوب: خراطي شيوهيي از توليد محصولات چوبي است كه طي آن و توسط ابزار و وسايل مختلف و بهطور عمده بهوسيلهي دستگاه خراطي اشيايي نظير انواع قليان، گهواره، پايهي آباژور و ظروف مختلف ساخته و پرداخته ميشود.
14_ ريزهكاري و نازككاري چوب: روشي از ساخت فرآوردههاي چوبي است كه طي آن بهوسيلهي وسايل نجاري نظير ارّه، رنده، سوهان، مُغار و... قطعات كوچك چوبيِ آماده شده بهصورت روكش بر روي بدنهي چوبي چسبانده و تحت فشار شكل گرفته است و از اين طريق انواع شكلاتخوري، زيرسيگاري، قابعكس و نظاير آن توليد و عرضه ميشود.
15_ منبتكاري، كندهكاري و مشبككاري چوب: شيوهيي ديگر از توليد محصولات چوبي است كه طي آن نگارهها و نقوش سنتي با استفاده از قلم، چكش، مغار و ساير ابزار نجاري بر روي چوبهاي مرغوب و بادوام شكل ميپذيرد.
16_ حصيربافي: منظور از حصيربافي كه بامبوبافي، مرواريدبافي، تِركهبافي، چمبافي، سبدبافي و چيغبافي را نيز شامل ميشود، همان بافت رشتههاي حاصله از الياف سلولزي(گياهي) به كمك دست و ابزار سادهي دستي است كه طي آن محصولات مختلفي نظير زيرانداز، سفرهي حصيري، انواع سبد، انواع ظروف و... توليد و عرضه ميشود. در مورد چيغبافي ذكر اين نكته ضروري است كه حين بافت علاوه بر الياف گياهي از نخ پشمي رنگشده نيز براي ايجاد نقوش و نگارههاي سنتي استفاده ميشود.
17_ خاتمسازي: روشي از توليد فرآوردههاي چوبي است كه با استفاده از روكش حاصله از به هم چسباندن قطعات كوچك فلزات، استخوان و انواع چوب در اشكال و طرحهاي سنتي (بيشتر به صورت هندسي) و به كمك ابزار و وسايل مختلف فرآوردههايي نظير انواع قابعكس، جاسيگاري، شكلاتخوري، ميز، صندلي و... ساخته ميشود.
18_ معرقكاري: ترسيم نگارهها و نقشهاي سنتي بر روي زمينهي چوبي يا سراميك و خالي كردن داخل خطوط نگارهها و پر كردن فضاي خاليشده به وسيلهي قطعات آمادهشدهي چوبي، سراميك، فلزي، صدفي و سنگي را معرقكاري ميگويند.
19_ كاشيگري: صنعتي است با سابقه كه طي آن انواع كاشيها با استفاده از نگارهها و نقشهاي سنتي براي استفاده در ابنيهي مذهبي و تاريخي از طريق قالبگيري گِل رس، پختن آن در كوره و لعابزني، نقاشي و پخت مجدد در كوره ساخته و پرداخته ميشود.
20_ مليلهكاري: منظور ساخت اشياء مختلف نظير سرويس چايخوري، تنگ و همچنين برخي از زينتآلات با استفاده از مفتولهاي نقره، طلا و مس و به كمك ابزار و وسايل سادهي فلزكاري نظير حديده، انبر، قيچي، كورهي مخصوص و... است.
21_ ميناكاري: در اينجا مراد ساخت بدنهي فلزي، لعابكاري، پخت، نقاشي و پخت مجدد اشياء در كوره است كه تمامي اين مراحل به كمك ابزار و وسايل ساده و با استفاده از نگارههاي اصيل و سنتي در مرحلهي نقاشي انجام ميپذيرد.
22_ ساخت اشياء مستظرفه و هنري: مراد ساخت اشياء و وسايل ظريفهيي است كه در آنها عامل هنر به مراتب بيش از فنون توليدي دخالت دارد و شامل نگارگري، نقاشي روي صدف، نقاشي روي چرم، پاپيه ماشه و تذهيب ميشود.
23_ ساخت زينتآلات: ساخت و توليد انواع جواهرات محلي و همچنين انواع زيورآلات با استفاده از طلا، نقره و انواع آلياژها ميباشد.
24_ ساخت ساير فرآوردههاي دستي: منظور ساخت ساير محصولات دستي نظير فيروزه نشاني(فيروزكوبي)، طلاكوبي روي فولاد، انواع عروسكهاي محلي، تختكشي گيوه(آجيده و لتهيي) و ماسك، كايت و چترهاي تزئيني است كه با ابزار و وسايل دستي و با استفاده از نگارههاي سنتي ساخته و پرداخته ميشود.
در سالهاي اخير همواره بحثهايي در رابطه با ماهيت صنعتي، صنايعدستي و نيز رابطهي اين هنر _ صنعت با تكنولوژي بين صاحبنظران و متفكران وجود داشته است كه ضرورت دارد موارد مذكور در حد اختصار و ايجاز توضيح داده شود:
صنايعدستي بهعنوان صنعت مستقل و ملّي و زمينهساز توسعهي صنعتي
1_ بدون استثنا در تمامي تعاريفي كه توسط متفكران و انديشمندان كشورمان (استاد معين، استاد دهخدا و...) از صنايعدستي ارايهشده، به ماهيت صنعتي آن اشاره شده و صنايعدستي را يكي از انواع صنايع دانستهاند. به گونهيي كه استاد دكتر محمد معين در تعريف صنايعدستي ميگويد: صنايعدستي شمال صنعتهايي كه دست در آن دخيل است مانند پارچهبافي و قاليبافي ميشود.2_ در منابع و مآخذ خارجي نيز هرجا كه سخن از صنايعدستي بهميان آمده، واژهي صنعت جزء لاينفك آن بوده، چنانكه در دايرةالمعارف بريتانيكا در تعريف صنايعدستي آمده است: صنايعدستي به آن گروه از صنايع گفته ميشود كه مهارت، ذوق و بينش انسان در توليد آن نقش اساسي دارد.
3_ در توليد محصولات صنايعدستي مانند هر صنعت ديگر، مواداوليه طي مراحلي و به كمك ابزار و وسايل بهمحصولي تبديل ميشود كه بهخاطر حضور مؤثر و خلاق انسان در توليد محصولات صنايعدستي، اين هنر_ صنعت داراي ارزش افزودهي بسيار زيادي در مقايسه با ديگر صنايع است.
4_ به شهادت تاريخ و آثار بهجاي مانده از ادوار پيشين، هستهي اصلي اغلب صنايع پيشرفته و مدرن امروزي نيز صنايعدستي بوده و در صورتيكه تاريخچهي صنايع گوناگون را در كشورمان و ديگر نقاط جهان بررسي كنيم، مشخص است كه انواع منسوجات، فرآوردههاي فلزي، محصولات سراميكي و... كه امروزه توسط كارخانجات متعدد و با دستگاههاي مدرن و در مقياس وسيع توليد ميشود، در ادوار گذشته بهوسيلهي دستگاههايي كاملاً ساده و ابتدايي و با دخالت كامل انسان و در واقع بهصورت دستي توليد و عرضه ميشده است. لذا توسعه و تكامل صنايعدستي ميتواند زمينهساز استقرار صنايع بومي و مستقل هر كشور باشد و تنها از اين رهگذار است كه بهتدريج فرهنگ صنعتي مناسب در جامعه بهوجود آمده و مسايل مربوط به تكنيك و فنآوري ساخت نيز مرتفع و نيروني انساني لازم براي اداره و مديريت صنايع تربيت خواهد شد.
صنايعدستي و تحولات فنآوري
هرچند كه ثبات تكنيك و اتكاء فوقالعاده به نيروي بدني صنعتگر، از مهمترين خصوصيات صنايعدستي و روستايي است، با اين حال انواع ابزار و روش توليد نيز در مدت طولاني ثابت نبوده و تا حدود زيادي از تحولات فني و صنعتي تبعيت ميكند. البته تحول و دگرگوني در ابزار و شيوههاي توليد، بسياري از محصولات را بهتدريج از محدودهي صنايعدستي خارج ساخته بهنحوي كه امروزه ادامهي توليد و مصرف آنها فقط بهشكل فرآوردههاي صنعتي امكانپذير است ولي در عينحال نميتوان منكر اين واقعيت شد كه استفاده از ابزار جديد و مواد مرغوب بهعنوان دستاورد پيشرفتهاي صنعتي، كمك شاياني به شكوفايي رشتههاي موجود صنايعدستي كرده و حتي در مواردي به دوام و بقاء آن نيز كمك كرده است.در نتيجهي اختراع بعضي ابزار و وسايل جديد، قسمتهايي از مراحل آماده كردن مواد اوليه، ساخت و يا تكميل محصولات دستي بهتدريج از صورت دستي خارج شده و توسط دستگاهها يا ماشينهاي مختلف انجام ميگيرد. البته اين امر تا آنجا قابل قبول است كه موجب تغيير ماهيت محصولات دستي و تبديل آن به يك كالاي ماشيني نشود و در اينجاست كه موضوع فنآوري قابل انطباق با صنايعدستي مطرح ميشود.
ذكر مثالهايي ميتواند به روشن شدن بيشتر موضوع كمك كند:
_ براي توليد محصولات سفال و سراميك روش معمول آن است كه ابتدا خاك رس را در حوضچههايي با صرف وقت و زحمت زياد، تبديل به گِل كرده و پس از ورز دادن به كمك پا، محور زيرين چرخ سفالگري را به حركت درآورده و گِل را روي صفحهي فوقاني چرخ مزبور به كمك دست شكل ميدهند، بنابراين كار صنعتگر با شكل دادن به گِل و به كمك چرخ سفالگري آغاز شده و با نقاشي، لعابكاري و پخت اشيا در درون كوره پايان ميپذيرد. در حاليكه امروزه آمادهسازي گل با استفاده از دستگاههايي به نام «فيلتر پرس» و «پاكميل» انجام ميگيرد.
توليد گِل مورد مصرف در سفالگري و سراميكسازي با استفاده از دستگاههايي بهنام فيلتر پرس و پاكميل نسبت به روش سنتي آن مزايايي بهشرح زير دارد:
1_ افزايش مقدار گِل آمادهي مصرف تا ميزان چند برابر در هر نوبت كار همراه با كاهش قيمت تمامشدهي آن.
2_ بهبود كيفيت گِل مصرفي از نظر نداشتن ناخالصي و همچنين نداشتن حباب هوا كه در نهايت موجب افزايش كيفيت محصولات توليدي نيز ميشود.
3_ صرفهجويي در وقت و نيز كمك به تأمين سلامت صنعتگران به علت عدم تماس مداوم با گِل و رطوبت بهويژه در فصل زمستان.
_ براي توليد محصولات بامبو نيز نياز به رشتههايي از الياف بامبو به قطر و ضخامت مشخص به نام «زهوار» داريم كه شيوهي معمول تهيهي آن بدينطريق است: پس از قطع ني بامبو آن را به دفعات برش ميدهند و با صرف وقت و زمان نسبتاً زيادي، مقدار لازم از زهوارهايي كه براي توليد محصول بامبو موردنياز است، را بهدست ميآورند، در حاليكه امروزه به كمك دستگاههايي به نام يك پهناكن و يك ضخامتكن در زمان كوتاهي مقدار مواد لازم براي بافت بامبو را بهدست ميآورند. همچنين برش و خرد كردن قطعات بزرگ الوار جهت مصرف در رشتههاي خاتمكاري، نازككاري و منبتكاري چوب به كمك ارّهبرقي صورت ميگيرد كه خود نشانهي ديگري از استفادهي مناسب و مطلوب فنآوري در امر توليد صنايعدستي است. ماشين چوب خشككني براي خشككردن و اشباع چوب كه مانع تغيير شكل فرآوردههاي چوبي ميشود نيز نمونهي ديگري از كاركرد مطلوب فنآوري است.
علل استفاده از فنآوري (ابزار و وسايل ماشيني) در رشتههاي صنايعدستي:
1_ از بين بردن بيگاري، فعاليتهاي سخت بدني و كارهاي غيرتخصصي.
2_ افزايش ميزان توليد.
3_ تقليل برخي از هزينههاي توليد و در نهايت كاهش قيمت تمامشدهي محصول توليدي.
4_ ايجاد استاندارد در قسمتهايي از توليدات صنايعدستي.
بنابر جهات و دلايل فوق امروزه استفاده از ماشينآلات (بهويژه در مرحلهي آمادهسازي مواد اوليه) تا حدّ مجاز پذيرفته شده ولي براي حفظ اصالت و ويژگيهاي صنايعدستي ضرورت دارد همچنان قسمتي از مراحل اساسي توليد (تا حدود 50 درصد آن) با دست انجام شود.