فلات ایران و فرهنگهای مستقر در آن، با اتکا به مدارک باستانشناسی، یکی از نخستین مناطق و جوامعی بود که به فنآوری ذوب و استخراج مس دست یافت. پیشینه شناخت و کاربرد فلز در بین جوامع پیش از تاریخ فلات ایران، به دوره دهنشینی قدیم بازمیگردد. دراین دوره، ابتدا از مس خام که به شکل معدن سطحالارضی و قابل دسترس مورد شناسایی قرارگرفتهبود، به شکل قطعات کوچک و به روش چکشکاری، در ساخت وسایل کوچک تریینی و یا ابزارهای کوچک مثل درفش و سوزن، استفاده میشد.
نمونه یک چنین ابزار و وسایلی از دوره علی کش دهلران، سیلک I و II ، ازبکی (جیرانتپهIII) ساوجبلاغ، زاغهدشت قزوین و... مربوط به حدفاصل اواخر هزاره هفتم تا اوایل هزاره پنجم ق.م. بهدست آمدهاست. دوره دهنشینی، بهدنبال تحولات بزرگی که در ساختارها و بنیانهای اجتماعی و اقتصادی جوامع ایندوره بهوجود آمدهبود، شکل گرفت. شیوه تولید متکی بر تولیدات کشاورزی و دامی و استقرار دایم، از یک سو نیازهای جدیدی را مطرح کرد و از سوی دیگر در راستای پاسخ به نیازهای جدید، موجبات گسترش و پیشرفت صنایع خانگی و روستایی را فراهم آورده و زمینهساز توسعه ارتباطات بازرگانی و مبادلات اقتصادی شد. درطول نیمه دوم هزاره پنجم ق.م. برخی جوامع مستقر در حاشیه کویر مرکزی ایران و آناتولی، با دستیابی به فنآوری ذوب و استخراج فلز مس، یکی از مهمترین تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی تاریخ حیات اجتماعی انسان را بوجود آوردند.
در کاوشهای تپه قبرستان دشت قزوین، چایونوآناتولی و تلابلیس کرمان، شواهد و مدارکی دال بر شناخت تکنولوژی ذوب مس و ساخت ابزارهای مسی بهدست آمدهاست.
با کاربرد فنآوری ذوب مس، ساخت ابزار و وسایل مسی توسعه کمی و کیفی یافت. این تحول موجب تسریع روند تحولات اقتصادی و اجتماعی جوامع ایندوره شد. درطول هزاره چهارم ق.م. فرهنگهای مستقر در فلات ایران، بهخصوص حاشیه کویر مرکزی، که از نظر وجود معدن و کانیهای فلزی، یکی از مناطق غنی ایران بهشمار میآید، فنآوری فلزکاری را گسترش دادند. یکی از پیامدهای مهم و متاثر از دستیابی به فنآوری ذوب و استخراج فلز مس، همگام با پیشرفت سایر صنایع در طول هزاره پنجم و چهارم ق.م. تسریع در شکل نهایی ساختارهای اجتماعی این دوره بود. تکامل و توسعه صنایع از جمله فلزکاری، موجب تخصصی شدن حرفهای و پیشرفت نهادها و موسسات اجتماعی و اقتصادی این دوره شد که به نوبه خود شکلگیری مدیریت متخصص اقتصادی را بهدنبال داشت.
از این دوره به ویژه هزاره چهارم ق.م. به بعد، به مرور از دیگر فلزات خالص و نیمهخالص مثل طلا و نقره نیز استفاده میشد. کاربرد این گروه فلزات نه تنها در ساخت وسایل مطرح بود، بلکه نقش موثری نیز در توسعه و پیشرفت اقتصادی و بازرگانی ایفا میکرد و درعین حال به روند روزافزون ایجاد طبقات اجتماعی و مالکیتهای خصوصی سرعت بیشتری بخشید. محوطه باستانی اریسمان کاشان، از جمله محوطههای هزاره چهارم ق.م. ایران است که به وضوح، بیانگر پیشرفت فنآوری فلزکاری و تفکیک و تخصصی شدن حرفهها و صنایع در یک جامعه پیش از تاریخ است.
تکامل اجتماعی و پیشرفت صنایع عصر فلز، همگام با افزایش جمعیت و تحولات ایجاد شده در شیوه تولید معیشتی، سیستمها و نهادهای ناظر بر امور اقتصادی و بازرگانی جوامع و ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا و تامین مواد مورد نیاز کارگاههای صنعتی را به توسعه فعالیت ترغیب کرد. روند مزبور موجب شد تا فنآوری فلزکاری نیز، جهت پاسخ به نیازهای جامعه مسیر تحول و پیشرفت و تکامل خود را طی کند و در نهایت در اوایل هزاره سوم ق.م. فلزکاری، با ساخت آلیاژ برنز (مفرغ)، که ترکیبی بود از مس و قلع، وارد مرحله نوینی از پیشرفت خود شد. دراین دوره و با اتکا به شواهد باستانشناسی، شاهد بروز تحولات مهمی در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی جوامع مستقر در بخشهای وسعی از جنوب غرب، جنوب شرق، غرب و بهطورحتم فلات مرکزی ایران میباشیم، که مهمترین پیامد آن، در اوایل هزاره سوم ق.م. با ورود به مرحله شهرنشینی و تشکیل جوامع پیچیده شهری با نهادها و سازمانهای پیشرفته اقتصادی و اجتماعی شناخته میشود.
دستیابی به آلیاژ برنز، نه تنها موجب توسعه اقتصادی و صنعتی جوامع این دوره شد، بلکه به توسعه سیاسی آن نیز سرعت بخشید. آلیاژ برنز از نظر خواص فیزیکی و ترکیبات شیمیایی، بسیار مستحکمتر از فلزات خالصی مثل طلا و مس بود و به همین دلیل کاربرد وسیعی در ساخت ادوات رزمی داشت. از مهمترین مراکزی که در طول عصر برنز در ایران، صنعت ساخت ابزار و وسایل برنزی را به شکوفایی رساندند، میتوان به دشت خوزستان (شوش)، مناطق جنوب شرف (شهداد، شهرسوخته، حوزه هلیلرود)، آذربایجان، طالش، گیلان و لرستان اشاره کرد. کاربرد وسیع برنز فقط به امور صنعتی و بازرگانی خلاصه نمیشد. برنز همچون سایر فلزات هم بهعنوان یک عامل و ابزار در پشتیبانی اقتصادی مطرح بود و هم در تولیدات هنری کاربرد داشت. درعین حال، کاربرد وسیع برنز، موجب شد که استفاده از طلا و نقره بهدلیل ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی و ارزش اقتصادی بسیار بالا، بیشتر از قبل در ساخت تولیدات هنری محدود شود. تولیداتی که در عین حال نمایانگر سطح بالای اقتصادی دارندگان خود بهشمار میآمد.
فنآوری فلزکاری در ایران، از اواسط هزاره دوم ق.م. به بعد، گام مهم دیگری را در روند تحول و پیشرفت خود برداشت. دستیابی به فنآوری استخراج و ذوبآهن در این دوره، مصادف با نقل و انتقال وسیع اقوام و فرهنگهای جدید و ورود و استقرار آنان در فلات ایران و آسیای غربی، به نوبه خود، تاثیر کاملا مشهود و پایداری را در ساختار روابط سیاسی-اجتماعی و اقتصادی فلات ایران برجای نهاد. ورود و استقرار فرهنگهای موجد سفال خاکستری به فلات ایران و مناطق همجوار، بهطورعمومی با کاربرد وسیع آهن و برنز همراه بود. مدارک باستانشناسی این دوره نشان میدهد که در عموم محوطههای مربوط به فرهنگهای عصرآهن، از فلز آهن، مفرغ و گاه طلا و نقره، جهت ساخت ابزار و وسایل، ادوات رزمی، اشیا تجملی و ظروف مرتبط با آیینهای رایج جوامع ایندوره، استفاده شدهاست. بیشترین کاربرد آهن در عصر آهن ایران، عموما در محوطههای مربوط به اوایل هزاره اول ق.م. دیده شدهاست. در گورستانهای غنی ایندوره، در کنار حجم زیاد آثار سفالی، به ابزارها و وسایل آهنی نیز برخوردشدهاست. در برخی گورستانهای این دوره، بهخصوص در نواحی شمال ایران، که به احتمال زیاد مقبره فرمانروایان و حکام محلی اقوام مزبور بودهاست، آثار هنری منحصربه فردی از طلا، نقره و برنز وجود دارد. مدارک باستانشناسی نشان میدهد که کاربرد آهن در ایندوره، بیشتر منحصر به تولیدات صنعتی-کاربردی و بهخصوص ادوات رزمی بودهاست. با اتکا به جدیدترین مدارک باستانشناسی، حاصل از کاوش در محوطههای استقراری متعلق به موجودان سفال خاکستری عصرآهن در ایران، وجود تکنولوژی ذوب و وجود آهن و ساخت آلیاژ برنز و وسایل تزیینی از جنس طلا و نقره، دربین فرهنگهای این دوره، بهویژه در مقطع زمانی عصر آهن I،II به اثبات رسیدهاست.
این امر میبن آن است که فرهنگهای مزبور، از همان بدو ورود و استقرار در فلات ایران، درحد فاصل سالهای ۱۰۰۰-۱۵۰۰ ق.م. با فنآوری فلزکاری و ذوب و استخراج آهن و مس و ساخت آلیاژ برنز و فلز طلا، بهطورکامل آشنا بودهاند.
کاوشهای محوطه باستانی قلی درویش جمکران (قم)، مربوط به فرهنگهای عصر آهن I،II نمونه بازر آن است. دراین محوطه چند کوره ذوب فلز و فلزگری در فرهنگهای عصر آهن حاشیه غربی کور مرکزی ایران است. کیفیت و کمیت آثار فلزی بهدستآمده از فرهنگهای عصر آهن ایران در مناطق گیلان و طالش، آذربایجان، کردستان، لرستان، فلات مرکزی و... از دیدگاههای مختلف حائز اهمیت است. وجود آثار بسیار شاخص با درجه هنری بسیار بالا، از جنس طلا و نقره و برنز و حجم زیاد ادوات رزمی آهنی از یک طرف مبین توسعه اقتصادی جوامع ایندوره است و از سوی دیگر معرف پیشرفت هنری و شکوفایی فنآوری فلزکاری دراین دوره است. از یک دیدگاه دیگر، حجم قابل توجه آثار طلا و نقره با اعتلای هنری آن در ایندوره، به وضوح ساختار طبقاتی، باتوجه به مدارک موجود میتوان دریافت که جوامع این دوره، به آن درجه از تکامل اجتماعی رسیده بودند که در آن، حرفههایی بهطورکامل تخصصی وجود داشتهاست و روابط اجتماعی آن، تحت نظارت مدیریتهای متخصص سیاسی- نظامی قرارداشته و از سطح وسیع ارتباطات بازرگانی- اقتصادی، با مناطقی دور و نزدیک برخوردار بودهاند. آثار طلایی، نقرهای و برنزی گنجینههای مارلیک، املش، لرستان، حسنلو، زیویه و... تصویر نسبتا روشنی از ساختار جوامع ایندوره را نشان میدهد.
![](https://media.abna24.ir/arts/media/2013/02/1407_فلزکاری در ایران.jpg)
فلات ایران و فرهنگهای مستقر در آن، با اتکا به مدارک باستانشناسی، یکی از نخستین مناطق و جوامعی بود که به فنآوری ذوب و استخراج مس دست یافت. پیشینه شناخت و کاربرد فلز در بین جوامع پیش از تاریخ فلات ایران، به دوره دهنشینی قدیم بازمیگردد.