باران گرفت و پنجره لرزید در ساعت مردد تاریخ
طوفان گریه های تو پیچید در خطبه مجدد تاریخ
وقتی که تیغ تشنه لب از مرد تجوید تازه زمزمه می کرد
تفسیر سرخ واقعه می خواست پیشانی مسود تاریخ
زخمی به حجم حادثه پاشید شوری که از کلام تو جوشید
زیباست خون جاری خورشید در خلسه مجددتاریخ
این ندبه های نیلی تب دار در چشم کوچه های عزادار
از نای انقلاب تو جاریست ای سوره زبانزد تاریخ
***
در چشم هیز جغد گرسنه چیزی به جز ندامت شب نیست
از ذوالفقار تو اما تغییر کرده مقصد تاریخ