اگر چه گلستان تو پر پر است
جهان از نگاه تو زیباتر است
جهان از نگاه تو، صبحی زلال
که پاشیده از حنجر اصغر است
بهار است هر سو نظر میکنی
بهاری که از زخم بار آور است
تو چون ذو الفقاری شدی با دو تیغ
جهاد شما اصغر و اکبر است
مرام شما ظاهرش، باطن است
کلام شما اولش، آخر است
ولای تو در این شب سوت و کور
همان آتش زیر خاکستر است
ولایی که فردا چنان آفتاب
بر امواج دلها، جهان گستر است