در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
چهارشنبه

۲۴ شهریور ۱۳۸۹

۱۹:۳۰:۰۰
28320

خورشید مهربان مشرق

پرده‌ها را كنار زده ام و به دور دست خيره شده ام. شب چتر خود را بر سر شهر باز كرده. اما انگار خوابُ همه ي مردم را بلعيده است. تنها ماه، اين عابر گم شده در راه، بيدار است.


پرده‌ها را کنار زده ام و به دور دست خیره شده ام.
شب چتر خود را بر سر شهر باز کرده. اما انگار خوابُ همه ی مردم را بلعیده است.
تنها ماه، این عابر گم شده در راه، بیدار است.
ببین امشب، شیدایی شور شبانگاهی، در جان واژه‌هایم نیز ریشه دوانده است.
خورشید مهربان مشرق تبار من!
در مسیر آمدنت چشم‌هایم را گم کرده ام.
در قلب مشتاق و پر تپشم فرود بیا و آهسته در جانم طلوع کن!
از همه پنجره‌ها عبور کن و همه غروب‌ها را خط بزن!
به شوق دیدن تو، کبوتری از گریبانم به سمت تو بال می‌گیرد.
مسافر همیشگی لحظه‌هایم!
کنار‌ این پنجره تاریک و‌این جاده ی بی انتها، انتظار آمدنت را نفس می‌کشم.
... و مگر من چه دارم جز یک قلب مجروح که تقدیمت کنم؟...
همین.
*تنظیم برای سایت تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد