مسجد شیخلطفالله در قسمت شرقی میدان نقشجهان اصفهان (میدان امام) و روبهروی بنای معظم عالی قاپو واقع شده است. در سال 1011 هجری قمری به امر شاه عباس اول به جای مسجد خرابهای كه وجود داشته، بنا شده است.
در طرفین در ورودی دو سكوی سنگ مرمر موجود است. درِ چوبی مسجد یكپارچه از چوب به قطر 10 سانتیمتر است. دالان مسجد از كاشیهای هفترنگ تزیین یافته، در ورودی شبستان مسجد از چوب با قابهای هندسی است. صحن زیر، ابتدا به چهار، بعد به هشت قسمت تقسیم میشود كه به وسیله پیچهای فیروزهای شكل از یكدیگر جدا شدهاند. تزیینات مسجد از كاشیهای هفت رنگ و بقیه از كاشیهای معرق فوقالعاده زیبا كه بهترین نمونه آن در محراب مشاهده میشود، ساخته شده است. در زیر گنبد شبستانی است كه در وسط آن چهار ستون مدور دیده میشود و در حقیقت نگاهدارندهی بنیان گنبد است. چون شاه عباس این مسجد را برای نمازگزاری شیخ لطف الله پدر زن خود اختصاص داده بود، به این نام موسوم شده است.
بیشك شهر تاریخی اصفهان به دلایل متعددی از جمله پایتخت شدن آن در دو دوره متفاوت و مهم سلجوقی و صفوی یكی از قطبهای معماری ایران است.
مسجد كانون تجلی هویت معنوی مسلمانان و یكی از مهمترین عناصر شهری و معماری و از مراكز مهم برای تبلور ذوق و سلیقه معماران مسلمان بوده است؛ كه بعضاً زیبایی این مساجد سرآمد اكثر بناها من جمله كاخها نیز بوده، فیالمثل مسجد شیخلطفالله با آن همه زیبایی و با معصومیتی نهفته و پنهان در مقابل حضور متجاوزانه و سنگین عالیقاپو در میدان نقش جهان خودنمایی میكند.
میدان نقش جهان با همه تكرارها، طاقها و رنگها به ناگاه در ضلع شرقی، فرورفتگی در خود ایجاد میكند و رهگذر زمانی كه از این مكان عبور میكند بیاختیار سری چرخانده و تأملی در این قسمت میدان خواهد كرد و مبهوت رنگ كاشیها و ارتفاع، طاقها و قوسها و فرورفتگی خواهد شد. استاد معمار اصفهانی علاوه بر اینكه در معماری تبحر داشته، توجه خاصی نیز به هندسه در معنای كامل آن در این بنا را مد نظر گرفته است. هندسه نمای مسجد از یك هندسه ساده و در عین حال بسیار شگفتانگیز پیروی میكند كه در مكاشفات طولانی و دقیقی به دست آمده است.
چون میدان در امتداد محور مقدس نبوده، معمار مجبور بوده كل بنای مسجد را چرخانده و محور آن را به سمت قبله قرار دهد؛ در اینجا این سوال مطرح میشود كه آیا شاه عباس این قدرت را نداشته كه خود میدان را هم به ترتیبی كه میخواسته بنا كند و جهت آن را اینطور غریب نسازد كه جواب آن برمیگردد به الگوی شهری اصفهان در پیش از صفویه، بگذریم، همین امر باعث شد امتداد مسجد با میدان یكی نباشد و برای رسیدن به صحن مسجد، آن را بوسیله یك دالان تاریك دور زد. در هنگام ورود به این دالان به خاطر تاریكی محیط، فرد سكوت و سكون احساس كرده، به وسیلهی نورهایی كه از فخرالمدینها به داخل دالان میتابد به صحن مسجد هدایت میشود تا از روبروی قبله وارد این بنا گردد.
در همان نگاه اول هنگام ورود، فرد مبهوت كاشیكاری هفترنگ و معرق و بازی نورها میشود، نورهایی كه بسیار ماهرانه در بنا تعبیه گردیدهاند، فخرالمدینها (روزنههای نور) كه در زیر گنبد و بالای دیوارها قرار دارد احساس سبكی گنبد و معلق بودن آن میان زمین و آسمان را به انسان تلقین میكنند. این همان شفافسازی و از جرم به فضا و از ماده به روح رسیدن است.
اساساً معماری این نوع مساجد معماری نور، معماری شفافیت و معماری روحانی است و كمتر كسی است كه از این مسجد دیدن كرده، ولی تحت تاثیر فضای داخل آن قرار نگرفته باشد. سه منبع نور در این گنبدخانه دیده میشود: یكی، نوری كه از دهانهی بزرگ شمالشرقی بر دیوارههای جنوبغربی شبستان كه محراب در آن قرار گرفته میتابد و سطح كاشیكاری آن را به طور زیبایی روشن میكند، دوم نوری است كه از شبكه چوبی تعبیه شده در دیوار شرقی گنبدخانه وارد شده، كه تقریبا وسط صحن گنبدخانه را روشن مینماید و سوم همان شبكههای زیر گنبد كه محل اتصال دیوارها به گنبد هستند و فضای زیر گنبد را به همراه دیوارههای گنبدخانه روشن میكنند و نیز تصویر زیبای دم طاووسی را به زیبایی زیر گنبد پدید میآورند.
نوشته شده توسط محمد افشار