تولّد حسين، تولّد خون است:
آي فهميده هاي طريقت جانبازي! غيرت هاي با شكوه خاك! زيباترين زخم هاي زمين!
بيائيد مي خواهيم، به جشن تولّد عاشورا برويم!
چشم هاي تيرخوردهء خود را برگيريد؛ دست هاي اُفتادگي خويش را برداريد؛ زيباترين زخم هاي ممكن را دربركنيد؛ بيائيد برويم.
يا ابا عبدالله! اي برادر زينب!
آن كه مي خندد، هنوز، مَقْتَل غيرت تو را نشنيده است! آن روز ـ در آن بي آبي ـ تو مگر چه گفتي، كه تمام زالوها ـ به يكباره ـ بر سر خون تو، اتّفاق كردند؟!
بگذار براي اين زيباترين زخم هاي كائنات بميرم! شما را به خدا بس كنيد! من هم مي دانم كه براي "تولّد" مرثيه نمي خوانند...
امّا، "مرثيه جانبازي" شادمانْترين مرثيه جوانمردي است.آي چشم هاي تيرخورده قدري "نگاه" به من بدهيد! ...
اگر شهادت نبود، ابوالقاسم حسینجانی