قرن هفتم میلادی زمانی است كه اسلام نه تنها به عنوان دین با دستورالعملهای فقط و فقط مذهبی، بلكه به عنوان یك جهانبینی برای شكل بخشیدن به جامعه، در شهر مكه تولد مییابد و در همان نخستین حركتها و تهاجمهای خویش برای خروج از حجاز و پیشروی به بینالنهرین، نخستین شهر خویش كوفه را در خارج از محدودههای حجاز بنا می كند.
فتح ایران در حدود سال 650 میلادی توسط مسلمانان كه جهانبینی جدیدی مبتنی بر برابری را ارایه می دادند، عملا به وسیله قیام «شار» بیرونی (ربض) علیه «شار میانی» (شارستان) و دژ حكومتی (كهن دژ) همراهی میشود كه در اصل، قیام، نظام سیاسی و قانون، تابع مقرراتی است كه ناشی از شریعت هستند؛ از این رونقش مذهبی شهر بر اهداف نظامی–اقتصادی حكومتهای مستقر در آن شهر اولویت دارد.
عوامل مشخصه شهر در دوره اسلامی
1- مسجد، مكانی كه در آن نماز جماعت و نماز جمعه منعقد میشود، به عنوان بیان كننده وظایف و آرمانهای دولت اسلامی یكی از مشخصات اصلی شهر دوره اسلامی است.
مسجد نخستین مكانی بود كه پس از فتح یك شهر ساخته میشد یا معبد، آتشگاه یا كلیسایی بدان منظور تغییر شكل می یافت. مسجد جامع علاوه بر نقش مذهبی خود، نقشهای سیاسی و اجتماعی بسیار قوی را نیز داراست.
2- بازار
3- محله، علی رغم آنكه در بدو تشكیل دولت اسلامی ایجاد هر گونه قشر بندی اجتماعی بر مبنای قوم، نژاد، سنت و... نفی می شود، بههنگام تشكیل امپراطوری متمركز و سپس غیر متمركز اسلامی، رجوع به سازمان كهن شهری در سرزمینهای مفتوحه به سرعت انجام می شود؛ گو اینكه دیگر از تشكیل محلات برحسب نظام كاسِتی یا شهروندی خاص خبری نیست، ولی در مقابل، با ایجاد محلاتی بر حسب قوم و قبیله، نژاد، مذهب، زبان، فرقه و... مواجه هستیم.
تغییرات كالبدی شهر باستانی ایران پس از ظهور اسلام
شهرهای قدیمی كه دروازههای خود را بر روی دولت اسلامی گشودند، بدون آنكه متحمل دگرگونیهای عمده كالبدی–فضایی شوند، با ایجاد عناصر جدید یا جایگزینی آنها در عناصر كهن چون مسجد جامع، حال و هوای جهانبینی جدید را در خود دمیدند. این شهرها در پهنه ایران دیوارهای شارستان را در نوردیدند و با گسترش خود در ربض، از سیاست گسترش خودبهخودی و خودرو تبعیت كردند. بازسازی «ربض» و یا به عبارتی روشنتر اهمیت بخشیدن به «ربض» به عنوان آن بخش از شهر كه روان خارج از طبقه ممتازه اجتماعی می زیستند، مهمترین سیاستی است كه دولت اسلامی در دوران متقدم از آن تبعیت می كند، اهمیت یافتن و گسترش سریع «ربض»، مهجور شدن شارستان (شهر درونی)، حكایت از بكارگیری چنین سیاستی دارد.
بدین ترتیب با رعایت اصل برابری بین انسانها كه از تعالیم اسلام است، افراد مختلف جامعه از هر قشر و طبقهای در صفوف نماز جماعت كنار یكدیگر به نماز می ایستند و همچنین در كالبد شهر نیز باید تغییرات ناشی از قرارگیری خانههای اقشار مختلف مردم در كنار یكدیگر را دید، خانه فقیر و غنی در كنار یكدیگر برپا می شد و محلات شهرها و ساكنین آن به دلیل رتبه بندی اجتماعی از یكدیگر جدا نبودند، محلات بر پایه شغل افراد یا ریشه نژادی افراد و یا زبان و... تقسیم می شدند.
نكته دیگری كه در نگاه به كالبد شهر پس از اسلام باید اظهار كرد، تغییر فرم ساختمانها از حالت برونگرا به حالت درونگراست كه این مساله به لحاظ ایجاد محرمیت و همچنین رعایت و حفظ تقوی و ایمان مردم صورت پذیرفته است.
به تبع تغییر در جهانبینی، حال و هوای كلی شهر و یا به عبارتی مناسبتر روحیه شهر را تغییر میكند،این تغییر در كالبد شهر هم بصورت استفاده از رنگهای خاص مناسب برای هر جهان بینی ظاهر می شود، كه در لباس مردم شهر و یا در رنگ ساختمانها و بدنههای شهر نمایان میشود.
تغییرات كالبدی ناشی از دین اسلام در ایران، اكثرا توسط مردمان اعمال شدهاست و در اندكی از موارد میتوان به جبر، شاهد ایجاد تغییرات كالبدی در شهر بود.... دین اسلام براحتی از طرف ایرانیان پذیرفته شد، به همین جهت تغییر روحیه شهرها كاملا قابل درك است