كدام آشيان براي عشق امن تراز بام سينه توست؟
مكرمت و عزت، حريت و غيرت، جوانمردي و حميت، سخاوت و فتوت وامدار توست.
امروز، جانبازان آيينه هاي روشن سخاوت و فتوت، آشنايان مكتب ابوالفضل(ع) و وارثان پاكبازي اويند.
تو كيستي، كه هفت آسمان زمزمه گر نام توست و هستي در تفسير وسعت روح بي ساحلت مانده است؟
تو كيستي كه عظمت بر آستانت سر مي سايد و فتوت و عشق در قامت وجود تو پر مي ريزد؟
تو كيستي كه پاكبازي و ايثار همزاد تو نيافته است و آب، آبرومند تر و زلالتر و سخاوتمند تر از تو نديده است؟
قامت بلند تو، قاه عشق است كه رهروان طريق فضيلت و شرف را به خود مي خواند، سيمرغ دل هيچ عاشقي، آشياني فراتر از تو نيافت.
عباس(ع)، اي ابوالفضائل! تمامي فضيلتها يك جا در سيماي تو و سويداي قلبت خانه گرفت، كدام آشيان براي عشق امنتر از بام سينه توست، مكرمت و عزت، حريت و غيرت، جوانمردي و حميت،سخاوت و فتوت وامدار نام والاي تواند. اگر دشت آتشخيز كربلا، نامي آشناتر از تو نداشت، بي شك در صحراي آتشخيز قيامت نيز نام تو آشناترين نامهاست.
يا ابوالفضل، شرم باد فرات را كه عطش تو ديد و هنوز پاي رفتن داشت. چگونه در دامنت نياويخت و با تو تا كنار خيمه ها همسفر نشد؟
همه آبها عرق شرمي بر پيشاني زمين اند! شرمساركف آبي كه تو ريختي و ياد عطش كودكان از نوشيدن بازت داشت.
فريادي كه تو بر خويشتن زدي، در هفت آسمان پيچيد و در امتداد همه قرون طنين افكند و نهايت سخاوت را در نمايشي عظيم نماياند. آن روز موج در موج فتوت در وجودت جوشيد و موجهاي پر وسوسه فرات را به بازي گرفت.
امروز، آنان كه بر نفس خويش نهيب نمي زنند و برادر را بر خويش مقدم نمي دارند عاشق تو نيستند.
امروز هر كس با دستهاي جدا گشته ات بيعت دارد و بيقرار، تشنگي و عطشت را مي گريد، نمي تواند بي نشان از ايثار تو باشد.
هر كس عطش مكتب ابوالفضل دارد، بايد ايثار را بشناسد، حميت را بفهمد و فتوت و آزادگي را در آيينه بي غبار روحش ببيند.
عباس، در كربلا پيش روي حسين گام بر مي داشت تا جان را سپر بلاي امام سازد و هستي خويش را پروانه گون گرد شمع برادر خاكستر كند و هر كس با عباس آشناست، در تير باران حادثه برادر را رها نمي كند.
هر كس ابوالفضل را عاشق و آشنا ست، بي حسين گام بر نمي دارد و بي عاشق نمي ميرد و بي اسب جوانمردي و فتوت در ميدان زندگي جولان نمي دهد.
امروز، جانبازان، آيينه هاي روشن سخاوت و فتوت، آشنايان مكتب ابوالفضل و وارثان پاكبازي اويند. برگهاي سبز بهاران عشق و قاموس فرهنگ شهادت و شرف- جانبازان – برادران عباس اند و ياوران حسين(ع)، سند حيات اين اُمت وآيت حقانيت و مظلوميت انقلاب.
سلام اي عباس، اي ابوالفضائل، سرها بي شور تو و دستها تهي از ارمغان عظيم كربلايت مباد.
اينان عاشقان تواند و سوخته جانان مهر تو، اي باب الحوائج، درهايي از ايثار و پاكبازي و فضيلت به رويمان بگشا و به فراست زلال سخاوت و حميت رهنمونمان باش.
ميلاد بر عاشوراييان عاشق خجسته باد!
منبع : ماهنامه جانباز 5/11/1369