به چشم من ببخش- آسمانی!-
افقافق طلوع ناگهانی
بیا و ماه لحظههای من باش
در این هزارویک شب کتانی
بهار من که بی تو بی تو بی تو
خزانیام خزانیام خزانی
بیا و برگ زیستن بیاور
برای این درخت استخوانی
تو را به انتظار میسرایند
تمام سروهای ارغوانی
تویی که کولهبار دستهایت
پر است از خدا و مهربانی