اشاره
مرثیه در اوان پیدایش و گسترش شعر فارسی پابهپای مضمونهای دیگر ادبی به تقلید از شعر عربی به وجود آمد و در گذر زمان انواع گوناگونی به خود گرفت. بررسی سیرتطور مرثیه بیانگر این مطلب است که مرثیه از نوع رسمی به نوع مذهبی متحول شده است. به گونهای که در چند قرن اخیر معنای خاص خود یعنی سوگ بر سید الشهدا به کار برده میشود.
از ابتدای پیدایش شعر فارسی تا قرن هشتم هجری مرثیة غالب، مرثیة رسمی است که در قالب قصیده سروده میشد. اما رفتهرفته و با بهقدرترسیدن حکومت صفویه مرثیة مذهبی در قالب ترکیببند رایج میگردد. پس از اوج گرفتن مرثیهسرایی مذهبی دو شیوة دیگر مرثیه مذهبی یعنی نوحه و مقاتل منظوم درقالب مثنوی ابداع گردید. در یکصد سال اخیر بهعلت خیزشهای مردمی، شاعران مضامین مذهبی را با مضامین اجتماعی و سیاسی تلفیق کردند و نوعی مرثیه وطنیاجتماعی به وجود آوردند که نقش مرثیه را از حد سوگ به مرتبة تحریک و بیداری مردم به عنوان یک وظیفة اجتماعی و سیاسی برتری بخشید.
در میان انواع مراثی، مرثیه مذهبی از صداقت بیشتری برخوردار است و بر شنوندگان تأثیر قوی دارد.
در تاریخ ادبیات فارسی هر یک از شاعران بر اساس اندیشه و نگرش خاص خود، به مرثیهسرایی پرداختهاند. زبان مراثی ساده است. حتی شاعران مُغلقگو نیز در مرثیهسرایی زبانی ساده دارند. واژگان مرثیه محدود به زنجیرة واژگان عاطفی است. در مراثی، وحدت عاطفی بسیار قوی است.
تعریف مرثیه و جایگاه آن در انواع ادبی
غالب فرهنگهای معتبر ذیل مرثیه چنین نوشتهاند:
مرثیه، رثا: در لغت گریستن بر مرده و برشمردن محاسن و محامد وی است و در اصطلاح، شعری را که در رثای کسی ساخته باشند، مرثیه میگویند.1
زینالعابدین مؤتمن در کتاب شعر و ادب فارسی جامعترین تعریف مرثیه را بهدست داده است. او مینویسد:
مرثیه یا رثا در اصطلاح ادب، بر اشعاری اطلاق میشود که در ماتم گذشتگان و تعزیت یاران و بازماندگان و اظهار تأسف بر مرگ پادشاهان و بزرگان و ذکر مصائب ائمة اطهار مخصوصاً حضرت سیدالشهد و دیگر شهدای کربلا و ذکر مناقب و مکارم و تجلیل از مقام و منزلت شخص متوفا و بزرگ نشان دادن واقعه و تعظیم مصیبت و دعوت ماتمزدگان به صبر و سکون و معانی دیگر از این قبیل سروده شده باشد.2
با توجه به این تعریف میتوان چنین استنباط کرد که در جامعة ادبی ایران مرثیه دارای دو معناست: معنای عام و معنای خاص؛ در معنای عام، مرثیه شعری است که شاعر بهواسطة آن غم فقدان و محاسن شخص متوفا را برمیشمرد و در معنای خاص، شعری است که شاعر در سوگ و شهادت حضرت امام حسین و وقایع مربوط به کربلا و ائمة معصوم سروده باشد.
مرثیه از انواع ادبی کهن است که از دیرباز در ادبیات ملتهای گوناگون همچون اعراب و یونانیان، در مفهوم سوگ بر عزیزان ازدست رفته و گذرا بودن عمر به کار رفته است و از این نظر میتوان گفت که مرثیه یک نوع ادبی جهانی است که محتوای آن در ادبیات تمامی ملتهای جهان مشترک است.
مرثیه، سخنی تأثرانگیز است. از آنجا که مرثیه از دلی سوخته و جانی اندوهگین برخاسته و با بیانی ساده و عاطفی بازگوکنندة احساسات درونی و واقعی شاعر است، در شمار زیباترین و ماندگارترین اشعار ادبیات فارسی است.
انواع مرثیه در شعر فارسی
بر اساس توصیف و ذکر محامد و محاسن شخص متوفا در مرثیه است که مرثیه را به انواع گوناگون تقسیم میکند. مرگ پادشاه زمان، مرگ دوستان و آشنایان، مرگ همسر و فرزندان، مرگ شخصیتهای مهم مذهبی، مرگ پهلوانان و قهرمانان ملی، حوادث طبیعی همچون زلزله و سیل و حملة دشمنان به وطن، همه و همه میتواند ذهن و تخیّل شاعر را متأثر سازند و شعری که شاعر دربارة هر یک بگوید نوع مرثیة او را مشخص میکند.
تقسیمبندی مرثیه غالباً بر اساس محتوا و موضوع است. برخی از محققان آن را به چهار قسمت تقسیم کردهاند:3
1. مرثیة مذهبی 2. مرثیة درباری 3. مرثیة شخصی 4. مرثیة فلسفی.
و برخی به گونهای دیگر:
1. مرثیه در سوگ عزیزان 2. مرثیه در مرگ مشاهیر 3. مراثی مذهبی 4. مرثیههای وطنی.4
با مطالعه در مراثی گوناگون متوجه میشویم که این تقسیمبندیها ناقصاند و نمیتوانند گستردگی مرثیه را در قلمرو ادبیات فارسی مشخص کنند. بنابراین باید تقسیمبندی منظمتری صورت گیرد.
به طورکلی مرثیه به دو شاخة اصلی: مذهبی و غیرمذهبی تقسیم میشود که هر کدام به شاخههای گوناگونی منشعب میشوند.
بررسی انواع مرثیة مذهبی
1. مرثیة عاشورایی
به اشعاری که در سوگ امام حسین و واقعة جانگداز کربلا سروده شود مرثیة عاشورایی میگویند. در این نوع مرثیه، شاعر تنها به وقایع روز عاشورا و شهادت امام حسین و یارانش میپردازد. عمدهترین ویژگی محتوایی این نوع مرثیه بیانمظلومیت امام و سختیها و مصائب کربل و گریهمحور بودن آن است. شاعر با عاطفه و احساس خود ـ که حالت شخصی دارد ـ به روایت این حادثه به زبان شعر میپردازد. محور شعر، امام حسین و شهادت اوست. این نوع مراثی، قالب مشخص و خاصی ندارند. از عمدهترین قالبهای شعری میتوان به قصیده در آغاز کار و ترکیببند در اوج مرثیة عاشورایی، یعنی قرن سیزده قمری اشاره کرد.
قالبهای مرثیة عاشورایی معاصر بهصورت مثنوی، غزل و شعر آزاد و شعر سپید است.
2. نوحه
نوحه جزو اشعار غیررسمی و نوعی از مرثیة مذهبی است که با آهنگهای خاص در مجالس سوگواری امام حسین همراه با مراسم سینهزنی خوانده میشود.
شعرهایی که برای نوحه سروده شده، از وزن برخوردار است، اما از حیث وزن و قافیه متنوعتر از قالبهای شعر سنتی فارسی است و با ضربآهنگهای سینهزنی متناسب و هماهنگ است. علاوه بر آن تساوی مصراعها در آن رعایت نمیشود و از این نظر شباهتی به شعر آزاد نیمایی دارد.
نخستین نوحهها در دورة قاجار شکل گرفته است. در دیوان صباحی بیدگلی (متوفی 1218) قصیدهای وجود دارد که از نظر آهنگ به نوحه بیشباهت نیست. از این نظر بعضی آن را نخستین نوحة ضبط شده دانستهاند. مطلع این قصیده چنین است:
امروز عزای شاه دین است
از ناله، سپهر چون زمین است
میرزا ابوالحسن یغمای جندقی (متوفی 1276هـق) نخستین شاعری است که بخشی از دیوان او به نوحه اختصاص یافته است. شیوة او در نوحهسرایی ابداعی است. وی مراثی مذهبی را در اوزان جدید ریخته و آن را نوحه سینهزنی یا سنگزنی نامیده است. میتوان نمونه نوحهها را در کتاب مُحرقالفؤاد اثر ملارضا محزونالذاکرین رشتی و کلیات صامت بروجردی (1331ـ1262هـ.ق) از شاعران متأخر یافت.5 محتوای نوحهها غالباً برشی از حوادث کربلاست که نوحهسرا از نگاه خاص خود به مرثیهسرایی میپردازد؛ مثلاً نوحة حضرتعباس ، وداع امام حسین با حضرت زینب کبری و بیان مصائب امامان به طریقه زبان حال....
سرایندگان بسیاری از نوحهها شاعران کمسواد و گاه ناشناساند که به نوحهسرایی میپردازند و در کتابهای نوحة خود برای طالبان این نوع مراثی لحن خواندن را نیز یادآوری میکنند، که چگونه این نوحهها خوانده شود. تنها دلیل این کار تنوع اوزان در یک نوحه است. البته بهعلت تغییر ذائقة ادبی جامعة ایران این نوع نوحهها به سمت محاورهگویی و شباهت به ترانههای عامیانه سوق داده شده است، که خطر بزرگی برای مرثیهسرایی در حالت غیررسمی است.
در اینجا بخشی از یک نوحة یغمای جندقی را میآوریم:
آفتاب چرخ دین را لشکری ز اختر فزون
آبگون
تیغها در قصر خون
برمکش هان از نیام صبح، خنجر آفتاب
آفتاب
بازکش سر، آفتاب
برق حسرت کُشت این غم حاصلان را برگ و بر
خشک و تر
سوخت اندر یکدگر
خود، تو دیگرشان مزن در خرمن آذر آفتاب
آفتاب
بازکش سر، آفتاب6
3. مقاتل منظوم
مقاتل، نوعی مرثیة مذهبی هستند که میتوان نام دیگر آن را شعرحماسه و سوگ نامید. این نوع مرثیه همانند مرثیة عاشورایی و برخی از نوحهها در رثای امام حسین و یاران شریف اوست. مقاتل منظوم فارسی به تقلید از مقاتل عربی در دورة قاجار رواج یافت و بهصورت یکی از منابع مهم تعزیه درآمده است.7
تفاوت این نوع مرثیه با مرثیة عاشورایی در این است که مرثیة عاشورایی بهصورت کلی به موضوع کربلا و شهادت امام حسین توجه میکند و امام حسین و گریستن بر مظلومیت او محور شعر است و از چند بیت شروع میشود و حداکثر تا یکصد بیت ادامه دارد، اما مقتل، جزئینگر است و واقعة عاشورا را بهصورت یک منظومة حماسیعرفانی و به شکل یک داستان مطرح میکند.
در این منظومة عاشورایی وقایع تاریخی مطرح نیست؛ زیرا خواننده از پیش با موضوع آشناست. شاعر بدون مقدمه سراغِ وقایع جانسوز و حزنانگیز عاشورا میرود و آن را از دیدگاه عرفانیحماسی بهصورت مفصل بیان میکند. شعر مقتل برخاسته از احساسات و عواطف درونی شاعر است و چنان مینماید که شاعر خود در صحنة نبرد شرکت داشته و آنچه دیده به تصویر کشیده است و گاه شاعر در حوادث عاشورا دخالت میکند و برداشتهای ذهنی خود را ـ که غالباً تفکر عرفانی است ـ بیان میکند و از حوادث بهوجود آمده نتیجة عرفانی میگیرد؛ همانند صفیعلی شاه در منظومة عرفانیحماسی ْزبدهالاسرار.
با این حال در این گونه مراثی شاعر توانایی داستانپردازی خود را میآزماید. او باید از تشبیهات و استعاراتی استفاده کند که در تجسم و تصویر صحنهها، ذهن شنونده یا خواننده را یاری دهد. در این مراثی شاعر عناصر داستان را همانند گفتوگو، شخصیت، کشمکش، و در نهایت ایجاد حادثه و تراژدی رعایت میکند.
قالب مسلط و مسلم مقاتل منظوم مثنوی است؛ زیرا به شاعر مجال آزادی خیال و اندیشه میدهد تا واقعة کربلا را به تصویر بکشد. این نوع منظومهها غالباً ساده و روان است. با این تفاصیل میتوان عمدهترین ویژگیهای این نوع مراثی را جزئینگر بودن، روایی بودن، توجهداشتن به حماسة عاشورا، سادگی زبان و کاربرد قالب مثنوی دانست.
از جمله مقاتل منظوم در شعر فارسی، میتوان روضهالاسرار، اثر شمسالشعراء سروش اصفهانی؛ گنجینهالاسرار عمان سامانی؛ مثنوی بیتالاحزان اثر صابر همدانی؛ مثنوی گنج نهفته» اثر شیخ عبدالسلام تربتی و مثنوی عاشورایی» صفی علیشاه در دوران بازگشت ادبی به نام زبدهالاسرار را نام برد.
1. روضهالاسرار:
دارم اندر دست خونینخامهای
تا که بنویسم مصیبتنامهای
لیک میترسم که سوزد خامهام
هـمچنان ننـوشته ماند نامهام8
2. گنجینةالاسرار:
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کز زبان من همی گوید سخن
اینکه گوید از تن من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست
پینوشت
1. لغتنامة دهخدا، فرهنگ معین، ذیل واژة مرثیه و رثا.
2. شعر و ادب فارسی، مؤتمن، ص86 .
3. همان، ص77 .
4. نگرشی به مرثیهسرایی در ایران، ص16 .
5. واژهنامة هنر شاعری، میمنت میرصادقی، ص287 .
6. همان، ص288 .
7. همان، ص300 .
8. روضهالاسرار، دیوان سروش اصفهانی، ص732.
9. گنجینهالاسرار، عمان سامانی، ص20 .