خسته شدم بسکه نگاهت رو با / تسبیح بی بی استخاره کردم
بسکه لب غصه ی حوض مغرب / بغضامو هر شب پاره پاره کردم
بابا میگه کوچه ی بن بست ما / از عشق تو یه عالمه شهید داد
یه شب تو خواب خادمای مسجد / یه خانومی ظهورتو نوید داد
من که دیگه هیچی نموند از دلم / بسکه امیدام همه ناامید شد
هی کوچه ها رو اب و جارو زدیم/ هی چش طاق نصرتا سفید شد...