در ميان اندامهاي درون شهري نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته است و از سازه هاي ديگر نمايان تر و چشمگير تر بوده است. نيايشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي به آن نداشته كه نشاني ويژه داشته باشد و خودبخود نگاه هر گذرنده اي را جلب مي كرده؛ اما پس از گسترش آبادي ها با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترين جاي آن مردمان را به سمت خود راهنمايي مي كرد. معماري مسجد در ميان اندامهاي درون شهري نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته است و از سازه هاي ديگر نمايان تر و چشمگير تر بوده است. نيايشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي به آن نداشته كه نشاني ويژه داشته باشد و خودبخود نگاه هر گذرنده اي را جلب مي كرده؛ اما پس از گسترش آبادي ها با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترين جاي آن مردمان را به سمت خود راهنمايي مي كرد. هنر اسلامي به ويژه معماري آن كه بر 5 اصل - مردم مداري - خود بسندگي - پرهيز از بيهودگي - بهرهگيري از پيمون (مدول) - نيارش و درون گرايي استوار است هنرمندان مسلمان ايراني را بيش از سايرين پايبند خود كرده كه در زمينه مساجد به وضوح شاهد آن هستيم. در اين ميان نخستين مسجدي كه بدست پيامبر ساخته شد هميشه الگويي براي هنرمندان تردست ايران زمين بوده است. از آغاز سده سوم هجري و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهاي با شكوه و بزرگي در بيشتر شهرها بنا گرديد، كه در برخي از آنها گنبد خانه و ايوان هم وجود داشت. در گنبدخانه ها گاهي مردم گرد هم جمع مي شدند و به صحبت مي نشستند. همچنين از همان ابتدا همه مسجدها داراي بخش ويژه اي براي زنان هم بودند. از قسمت پشت محراب نيز براي نگهداري قرآن استفاده مي شد. يكي از نمونه هاي خوب اين گنبدها شبستان قديمي مسجد ميدان ساوه است كه خوشبختانه تا كنون پابرجا مانده و آسيب چنداني به آن نرسيده است. در آغاز سده سوم هجري كه ابومسلم در خراسان بپاي خواست و به براندازي امويان كمربست، مسجد با شكوه و بسيار بزرگي در پايگاه خود نيشابور بنا كرد كه گفته شده 6000 نفر مي توانستند در زير بخش مسقف آن نماز بخوانند و مساحتي نزديك به 80 هزار گز تنها بناي ساختمان آن بوده. معماري مسجد در ميان اندامهاي درون شهري نيايشگاه هميشه جاي ويژه خود را داشته است و از سازه هاي ديگر نمايان تر و چشمگير تر بوده است. نيايشگاه چون بزرگترين ساختمان آبادي بوده در آغاز نيازي به آن نداشته كه نشاني ويژه داشته باشد و خودبخود نگاه هر گذرنده اي را جلب مي كرده؛ اما پس از گسترش آبادي ها با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترين جاي آن مردمان را به سمت خود راهنمايي مي كرد. هنر اسلامي به ويژه معماري آن كه بر 5 اصل - مردم مداري - خود بسندگي - پرهيز از بيهودگي - بهرهگيري از پيمون (مدول) - نيارش و درون گرايي استوار است هنرمندان مسلمان ايراني را بيش از سايرين پايبند خود كرده كه در زمينه مساجد به وضوح شاهد آن هستيم. در اين ميان نخستين مسجدي كه بدست پيامبر ساخته شد هميشه الگويي براي هنرمندان تردست ايران زمين بوده است. از آغاز سده سوم هجري و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهاي با شكوه و بزرگي در بيشتر شهرها بنا گرديد، كه در برخي از آنها گنبد خانه و ايوان هم وجود داشت. در گنبدخانه ها گاهي مردم گرد هم جمع مي شدند و به صحبت مي نشستند. همچنين از همان ابتدا همه مسجدها داراي بخش ويژه اي براي زنان هم بودند. از قسمت پشت محراب نيز براي نگهداري قرآن استفاده مي شد. يكي از نمونه هاي خوب اين گنبدها شبستان قديمي مسجد ميدان ساوه است كه خوشبختانه تا كنون پابرجا مانده و آسيب چنداني به آن نرسيده است. در آغاز سده سوم هجري كه ابومسلم در خراسان بپاي خواست و به براندازي امويان كمربست، مسجد با شكوه و بسيار بزرگي در پايگاه خود نيشابور بنا كرد كه گفته شده 6000 نفر مي توانستند در زير بخش مسقف آن نماز بخوانند و مساحتي نزديك به 80 هزار گز تنها بناي ساختمان آن بوده. از سده سوم تا چهارم و آغاز سده پنجم هجري بيشتر مسجدهاي ايران به همين شيوه بنا مي شدند و هر روز بر زيبايي و نغزي آنها افزوده مي شد، اما از سده هفتم شاهد مسجدهاي دو ايواني مي شويم. از جمله اين مسجدها مي توان به مسجد زوزن اشاره كرد كه هنوز پابرجاست و پس از آن مسجد فريومد را مي بينيم كه دو ايواني ساخته شده و شگفتا كه اينگونه مساجد تنها در خراسان ديده مي شوند. مسجد يك ايواني تا يكي دو سده پيش هم ساخته مي شد چنانكه مسجد جامع رجبعلي در خونگاه و مسجد جامع تهران به اين سبك ساخته شده اند. در ايران زمين از قديم در كنار نيايشگاه جايي براي شستشو نيز فراهم مي آوردند تا نيايشگر پيش از آنكه به نيايشگاه قدم بگذارد، پليدي ها را از خود بزدايد. پيداست كه در اين شرايط وجود پادياو (وضوخانه) از اهميت زيادي برخوردار مي شود. از اينگونه وضوخانه ها در مساجد شهرهاي يزد، نائين، اردستان، زواره، كاشان و بسيار ديگري از مناطق به وفور ديده مي شود. نمازگزار يا كسي كه مي خواسته به درون مسجد پاي بگذارد، مي بايست پاك بوده و مردم ديندار تا بدانجا به اين آيين پايبند بودند كه هيچ ساختماني را به مسجد نمي چسباندند. در كنار مسجد هميشه گذر و بازار و كوچه سرپوشيده بود. در بازارهايي كه به باروي مسجد مي پيوستند، دكانها را به بارو نمي چسباندند و بجاي رده ي دكانها، طاقنمايي مي ساختند كه پاسخگوي دهانه دكانهاي آنسوي بازارچه باشند، مانند آنچه در مسجد جامع ورامين و يزد مشاهده مي شود. يكي از ساختمانهاي وابسته به مسجد روغنگري و روغنكشي بود كه روغن چراغ هاي مسجد را فراهم مي كرد. در كنار آن گرمابه و خانه نگهبان نيز وجود داشت. در بيرون مسجد و در پيشگاه آن نيز دربندي به نام پيشخوان يا جلوخان جاي مي گرفت كه بيشتر ساختمانهاي وابسته در آنجا بهم مي پيوستند. مسجد جامع يزد، مظفري كرمان، امام قزوين و بروجرد نمونه خوبي از اين پيشخانها را در خود جاي داده اند. گاهي اوقات براي رسيدن به كمال زيبايي در درگاه مسجد آب نما و آب فشان مي ساختند. البته معماري منحصر بفرد مسجدها بسيار نغز و بهنجار است و اين نغزي و مردم واري مسجدهاي ايراني همه ديدني است نه شنيدني...
در حال بارگذاری؛ صبور باشید