درباره سينماي ديني(1)
نويسنده: منصور براهيمي
درآمد
ميتوانم به سينماي ديني بينديشم و شما را برانگيزم كه به مسائل اصلي آن بينديشيد ولي نميتوانم و از من نخواهيد – دربارهي آن حكم صادر كنم. پس جايگاه من جايگاه پرسش و تامل است نه جايگاه نتيجه گيري و جمعبندي؛ ميپذيرم كه دغدغههاي مشتركي وجود دارند و دغدغه خودش زاينده است و شايد بهتر از نتيجهگيري هم باشد در همان حال خود را آماده نكردهام كه بحثي داشته باشم و در يك سير منطقي موضوع بحث را از جايي به جايي برسانم. آن چه ميآيد، مهمترين دغدغهها و پرسشهايي است كه به ذهن من خطور كردهاند و ميكنند.
● از ميان انديشمندان غربي – البته در حوزهي نقد ادبي و نه الهيات و فلسفه – مهمترين متفكري كه تامل در روش و مباحث او را توصيه ميكنم، نورتروپ فراي است. رابطهاي كه او ميان كتاب مقدس و كل ميراث ادبي غرب فرض ميگيرد، مسائل و پرسشهاي زيادي را پيش روي ما قرار ميدهد. در وهلهي اول او كتاب مقدس را هم چون رمز كل در نظر ميگيرد. كتاب مقدس با پيدايش، شروع ميشود و با مكاشفات يوحنا كه در واقع، گونهاي قيامت بيني است، پايان مييابد. به گمان فراي، همهي كتاب مقدس از آغاز تا پايان يك رمز يا رمزگان است. آن چه به اين اسطورهي تناور، يگانگي ميبخشد، مجموعهاي تصاوير تكراري است كه از دل آنها مجموعهاي با استعارهي واحد كه با جسم مسيح همتايي پيدا ميكند، به دست ميآيد. به گفتهي ويليام بليك دانهي شني به كل عالم بدل ميشود. فراي چنين الگويي را در قرآن كريم نمييابد. آيا قرآن، رمزي است كه با حمد شروع ميشود و با ناس پايان ميپذيرد؟ آن تصاوير مكرر كه ممكن است از دل آنها مجموعهاي با استعارهي واحد به دست آيد، نمونهاي در قرآن دارد؟
● نظم كيهاني عالم براي فراي، مجموعهاي الگو فراهم كرده است. نخست نظم عمومي بالا و پايين است: حركت به سمت بالا عروج است و حركت به سمت پايين هبوط و سقوط. عالم بالا عالم آرماني و بهشتي است. عالم پايين عالم طرد و لعن