«علی بن مبارک» نویسنده و پزوهشگر تونسی، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ایران(ایکنا) با بیان این مطلب گفت: سخن گفتن در باب تعیین بنیانگذار هنر معماری اسلامی مشکل است و بهطور کلی هنرهای اسلامی، نتیجه کوشش دسته جمعی و صادرات فرهنگی انبوهی است که مجموعهای از فرهنگها، ملتها، هنرمندان، اندیشمندان و حتی سیاستمداران طی مراحل زمانی در به شکوفایی آن مشارکت داشتهاند.
این پژوهشگر تونسی، هنر معماری اسلامی را دستاورد فرهنگ اسلامی و مشارکت همه ملتهای مسلمان دانست و در توضیح آن افزود: این مشارکت، متجلی در تجربههایی است که باعث تبلور هنر معماری اسلامی شدهاند.
عضو «انجمن پژوهشهای تمدن و اندیشه تونس» نظر خود در مورد این مطلب را که معماری اسلامی یا دینی آلوده به عنصر احساسات و تعصب یا دیدگاههای عرفانی یا صوفیگری است اینگونه بیان کرد: این مطلب به نوعی دین اسلام را مورد هجوم قرار میدهد و بیان کننده این پندار غلط است که اسلام مانع شکوفایی هنرها میشود.
هنر معماری اسلامی تونس تلفیقی از معماری اندلس، مغرب و مشرق جهان اسلام است
وی با تأکید بر اینکه اندیشه صوفی، جزئی از فرهنگ اسلامی است، اظهار کرد: به جرأت میتوان گفت که باب تمدن معماری اسلامی، به روی تمامی فرهنگها گشوده شده است، مثلاً هنر معماری اسلامی تونس تلفیقی از معماری اندلس، مغرب و مشرق جهان اسلام است که بر روابط متقابل تأکید و سرشار از زندگی و عشق به آن است و این مطلب با بررسی تاریخ معماری اسلامی به وضوح نمایان میشود.
وی در ادامه توضیح داد: تمدن اسلام، تمدنی ایستا نیست و در طول تاریخ پویابودن خود را ثابت نموده و از بدو پیدایش، پذیرای فرهنگهای مختلف شده است، تقسیمبندی و نامگذاری هنر معماری اسلامی به مکتبهای مختلف نشاندهنده تأثیر چشمگیر فرهنگ و هنر اسلامی است.
بن مبارک، تأثیرگذاری جوامع مختلف اسلامی بر روی یکدیگر در درون فرهنگ اسلام را از دیگر خصوصیات برجسته تمدن اسلامی دانست و افزود: در این زمینه به عنوان نمونه، میتوان تأثیر هنر معماری اندلس را بر مغرب جهان اسلام ذکر کرد.
عضو شورای عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار کرد: در مسأله تأثیرپذیری فرهنگ اسلام از دیگر فرهنگها اشکالی وارد نیست و حتی بالعکس این تأثیرپذیری درون فرهنگی، نمایانگر قدرت اندیشه و فرهنگ اسلامی است که تمدنهایی با فرهنگهای مختلف را درون خود جمع نموده و همسو ساخته است و این قدرت در به ارمغانآوردن هنری نوین از تلفیق این تمدنها نمود پیدا کرده، هنری که دارای هویتی یگانه به نام هنر اسلامی است، در عین حال هویت ذاتی تمام این تمدنهای مختلف حفظ شده است.
بن مبارک با بیان این مطلب که هنر معماری اسلامی بزرگترین دستاورد این تأثیرپذیری مثبت است، «قصر الحمرا» در اندلس را معجزهای بینظیر در این زمینه خواند و گفت: این طرح که تاکنون هم، معماران در چگونگی ساخت آن حیرانند تلفیقی از ابعاد معماریهای مختلف اندلسی، مغربی، مشرقی، صوفی و بیابانی است که هر کدام از این فرهنگها با وجود این تلفیق، جهانیبینی خاص خویش را حفظ نمودهاند.
بن مبارک در پاسخ به پرسش خبرنگار ایکنا که آیا معماری اسلامی صرفاً باید الهام گرفته از هنر اسلامی باشد، بیان کرد: فرهنگ اسلامی در طول تاریخ تمدن اسلام، مجموعهای از ویژگیهای هنری فرهنگهای دیگر را همچون فرهنگ یونانی، چینی و هندی اخذ و در خود درونی ساخته است بنابراین نمیتوان فرهنگ اسلامی را جدا از فرهنگهای دیگر دانست.
وی در ادامه یادآور شد که ضروری نیست که هنر معماری اسلامی دارای هویتی صرفاً اسلامی باشد و همچنین اخذ ویژگیهای فرهنگهای دیگر به معنای پذیرفتن هویت آنها نیست و از جمله دستاوردهای پذیرا شدن فرهنگ و تمدنهای مختلف، کسب نیروی مضاعف و نیز امتیاز برقراری ارتباط با دیگران است.
وی با تأکید بر ضرورت اندیشیدن به ارتباط متقابل هنر معماری اسلامی با ملتها و تمدنهای دیگر اظهار کرد: هنگام مشاهده بنایی با صبغه اسلامی، آسیایی و یا آفریقایی در سرزمینهای دیگر، بعد انسانی این ارتباط به طور واضح نمایان میشود.
وی با اشاره به خطر نابودی فرهنگهای درونگرا و محصور در خویش، گفت: ویژگی ارتباط انسانی میان تمدنهای مختلف سبب جاودانگی فرهنگ و تمدنها است.
بن مبارک در توضیح اصطلاح «مدینه فاضله» خاطر نشان کرد: اصطلاح «مدینه فاضله» که ناظر به بعد فلسفی و عرفانی مفهوم شهر است تا بعد معماری آن، پیش از «فارابی»، «ابن سینا» و دیگر اندیشمندان اسلامی، توسط «افلاطون» مطرح گردید و این اصطلاح ناظر به بعد فلسفی و عرفانی است، در حقیقت مدینه فاضله شهری اخلاقگرا و در پی برقراری فضیلتهای اخلاقی است.
عضو هیأت تحریریه مجله «دراسات اندلسیه» تونس، برقرای ارتباط بین دو اصطلاح «مدینه فاضله» و «شهر اسلامی» را سخت خواند و دلیل نظر خویش را اینگونه بیان کرد: طرفداران اصطلاح مدینه فاضله، بیشتر به فضیلت و پاکی اخلاقی این شهر در ابعاد سیاسی و رهبری آن، نظر داشته و کمتر واقعیت عینی و اجتماعی شهر را در نظر گرفتهاند، در حالیکه ویژگیهای معماری و شهرسازی امری محسوس، واقعی و عینی است که شامل تلاشهای مهندس، معمار، طراح و حتی سرمایهگذاران و مشوقان این معمار است و تمام این ویژگیهای عینی شهر، جدا از ابعاد فکری و اخلاقی مطرح شده در مدینه فاضله است.
محقق و مؤلف تونسی با اشاره به اینکه شهرسازی اسلامی، دارای نظامی پیچیده است و نمیتوان آن را محدود به یک دیدگاه همچون دیدگاه اخلاقی مدینه فاضله نمود، گفت: در ارائه «شهر اسلامی» به عنوان یک دیدگاه پخته معماری، تلاش بسیاری از مسلمانان اولیه دخیل بود و اساس این مکتب بر «زیبایی» بنیان نهاده شده، یعنی هدف معماری اسلامی، ایجاد و ابداع زیبایی به شرط حفظ ارزشهای انسانی است و این هدف در طول تاریخ، باعث استمرار و ارتباط این مکتب با دیگر اندیشهها شده است.
وی معماری اسلامی را نتیجه سه مقدمه دانست: «پیش زمینه علمی»، که این مکتب را به صورت نظری ارائه داده، «پیش زمینه نوآوری و ابداع»، موهبتی که معمار آن را داراست، و این دو مقدمه زمینهساز دستاوردهایی میشود که در زمینه هندسی تجلی پیدا میکنند و این سه مورد، همدیگر را در جهت ایجاد طرحهای نو در معماری میپوشانند، طرحهایی که هماهنگ با فرهنگ اسلامی و پاسخگوی نیازهای آن است.
وی تعیین یک شهر را به عنوان نمونه شهر اسلامی مشکل دانست و بیان کرد: برای مشخص نمودن نمونه یک شهر اسلامی باید به دنبال مقیاسهای هندسی ویژه شهر اسلامی باشیم، در حالیکه یافتن مقیاسهای هماهنگ و واحد درون معماری سرزمینهای اسلامی دشوار است.
«تنوع» صفت برجسته معماری اسلامی است
وی که معتقد است، «تنوع» صفت برجسته معماری اسلامی است، گفت: به عنوان نمونه، مکتب معماری «بغداد»، مکتبی برجسته و در عین حال متفاوت از مکتب معماری ریشهدار «قیروان» است و به همین صورت میتوان تمام مکاتب معماری اسلامی را نام برد که به خاطر زیبا و برجسته بودن تمام آنها، نمیتوان دنبال مقیاسهای دقیقی بود که طبق آن مقیاسها، برخی از معماریها را اسلامیتر و زیباتر از دیگر معماریها خواند.
وی در ادامه افزود: امروزه شهرهای برجسته و زیبایی را از نظر معماری در جهان اسلام مشاهده میکنیم که پاسخگوی شرایط فرهنگی ـ منطقهای است که در آنجا سازماندهی شدهاند، مثلاً درک معماری شهرهایی همچون «اصفهان» و «تبریز» در ایران به دلیل چارچوب ویژه فرهنگی آن منطقه برای کسانی که خارج از این چارچوب زندگی میکنند، مشکل است اما با وجود این، چارچوب فرهنگی این منطقه معماری چشمنوازی را ایجاد نموده که درون مجموعه معماری اسلامی قرار میگیرد.
علی بن مبارک در پایان «بغداد»، «بصره»، «آنکارا»، «اصفهان»، «قاهره« و «قیروان» را به عنوان نمونههای برجسته معماری اسلامی دانست.
*علی بن مبارک، دانشجوی دکتری دانشگاه تونس، عضو گروه تحقیقاتی «گفتوگوی فرهنگها» در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی تونس، عضو هیأت تحریریه مجله «دراسات اندلسیه» تونس، عضو «انجمن پژوهشهای تمدن و اندیشه» تونس و عضو شورای عمومی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» است.
این پژوهشگر تونسی، هنر معماری اسلامی را دستاورد فرهنگ اسلامی و مشارکت همه ملتهای مسلمان دانست و در توضیح آن افزود: این مشارکت، متجلی در تجربههایی است که باعث تبلور هنر معماری اسلامی شدهاند.
عضو «انجمن پژوهشهای تمدن و اندیشه تونس» نظر خود در مورد این مطلب را که معماری اسلامی یا دینی آلوده به عنصر احساسات و تعصب یا دیدگاههای عرفانی یا صوفیگری است اینگونه بیان کرد: این مطلب به نوعی دین اسلام را مورد هجوم قرار میدهد و بیان کننده این پندار غلط است که اسلام مانع شکوفایی هنرها میشود.
هنر معماری اسلامی تونس تلفیقی از معماری اندلس، مغرب و مشرق جهان اسلام است
وی با تأکید بر اینکه اندیشه صوفی، جزئی از فرهنگ اسلامی است، اظهار کرد: به جرأت میتوان گفت که باب تمدن معماری اسلامی، به روی تمامی فرهنگها گشوده شده است، مثلاً هنر معماری اسلامی تونس تلفیقی از معماری اندلس، مغرب و مشرق جهان اسلام است که بر روابط متقابل تأکید و سرشار از زندگی و عشق به آن است و این مطلب با بررسی تاریخ معماری اسلامی به وضوح نمایان میشود.
وی در ادامه توضیح داد: تمدن اسلام، تمدنی ایستا نیست و در طول تاریخ پویابودن خود را ثابت نموده و از بدو پیدایش، پذیرای فرهنگهای مختلف شده است، تقسیمبندی و نامگذاری هنر معماری اسلامی به مکتبهای مختلف نشاندهنده تأثیر چشمگیر فرهنگ و هنر اسلامی است.
بن مبارک، تأثیرگذاری جوامع مختلف اسلامی بر روی یکدیگر در درون فرهنگ اسلام را از دیگر خصوصیات برجسته تمدن اسلامی دانست و افزود: در این زمینه به عنوان نمونه، میتوان تأثیر هنر معماری اندلس را بر مغرب جهان اسلام ذکر کرد.
عضو شورای عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی اظهار کرد: در مسأله تأثیرپذیری فرهنگ اسلام از دیگر فرهنگها اشکالی وارد نیست و حتی بالعکس این تأثیرپذیری درون فرهنگی، نمایانگر قدرت اندیشه و فرهنگ اسلامی است که تمدنهایی با فرهنگهای مختلف را درون خود جمع نموده و همسو ساخته است و این قدرت در به ارمغانآوردن هنری نوین از تلفیق این تمدنها نمود پیدا کرده، هنری که دارای هویتی یگانه به نام هنر اسلامی است، در عین حال هویت ذاتی تمام این تمدنهای مختلف حفظ شده است.
بن مبارک با بیان این مطلب که هنر معماری اسلامی بزرگترین دستاورد این تأثیرپذیری مثبت است، «قصر الحمرا» در اندلس را معجزهای بینظیر در این زمینه خواند و گفت: این طرح که تاکنون هم، معماران در چگونگی ساخت آن حیرانند تلفیقی از ابعاد معماریهای مختلف اندلسی، مغربی، مشرقی، صوفی و بیابانی است که هر کدام از این فرهنگها با وجود این تلفیق، جهانیبینی خاص خویش را حفظ نمودهاند.
بن مبارک در پاسخ به پرسش خبرنگار ایکنا که آیا معماری اسلامی صرفاً باید الهام گرفته از هنر اسلامی باشد، بیان کرد: فرهنگ اسلامی در طول تاریخ تمدن اسلام، مجموعهای از ویژگیهای هنری فرهنگهای دیگر را همچون فرهنگ یونانی، چینی و هندی اخذ و در خود درونی ساخته است بنابراین نمیتوان فرهنگ اسلامی را جدا از فرهنگهای دیگر دانست.
وی در ادامه یادآور شد که ضروری نیست که هنر معماری اسلامی دارای هویتی صرفاً اسلامی باشد و همچنین اخذ ویژگیهای فرهنگهای دیگر به معنای پذیرفتن هویت آنها نیست و از جمله دستاوردهای پذیرا شدن فرهنگ و تمدنهای مختلف، کسب نیروی مضاعف و نیز امتیاز برقراری ارتباط با دیگران است.
وی با تأکید بر ضرورت اندیشیدن به ارتباط متقابل هنر معماری اسلامی با ملتها و تمدنهای دیگر اظهار کرد: هنگام مشاهده بنایی با صبغه اسلامی، آسیایی و یا آفریقایی در سرزمینهای دیگر، بعد انسانی این ارتباط به طور واضح نمایان میشود.
وی با اشاره به خطر نابودی فرهنگهای درونگرا و محصور در خویش، گفت: ویژگی ارتباط انسانی میان تمدنهای مختلف سبب جاودانگی فرهنگ و تمدنها است.
بن مبارک در توضیح اصطلاح «مدینه فاضله» خاطر نشان کرد: اصطلاح «مدینه فاضله» که ناظر به بعد فلسفی و عرفانی مفهوم شهر است تا بعد معماری آن، پیش از «فارابی»، «ابن سینا» و دیگر اندیشمندان اسلامی، توسط «افلاطون» مطرح گردید و این اصطلاح ناظر به بعد فلسفی و عرفانی است، در حقیقت مدینه فاضله شهری اخلاقگرا و در پی برقراری فضیلتهای اخلاقی است.
عضو هیأت تحریریه مجله «دراسات اندلسیه» تونس، برقرای ارتباط بین دو اصطلاح «مدینه فاضله» و «شهر اسلامی» را سخت خواند و دلیل نظر خویش را اینگونه بیان کرد: طرفداران اصطلاح مدینه فاضله، بیشتر به فضیلت و پاکی اخلاقی این شهر در ابعاد سیاسی و رهبری آن، نظر داشته و کمتر واقعیت عینی و اجتماعی شهر را در نظر گرفتهاند، در حالیکه ویژگیهای معماری و شهرسازی امری محسوس، واقعی و عینی است که شامل تلاشهای مهندس، معمار، طراح و حتی سرمایهگذاران و مشوقان این معمار است و تمام این ویژگیهای عینی شهر، جدا از ابعاد فکری و اخلاقی مطرح شده در مدینه فاضله است.
محقق و مؤلف تونسی با اشاره به اینکه شهرسازی اسلامی، دارای نظامی پیچیده است و نمیتوان آن را محدود به یک دیدگاه همچون دیدگاه اخلاقی مدینه فاضله نمود، گفت: در ارائه «شهر اسلامی» به عنوان یک دیدگاه پخته معماری، تلاش بسیاری از مسلمانان اولیه دخیل بود و اساس این مکتب بر «زیبایی» بنیان نهاده شده، یعنی هدف معماری اسلامی، ایجاد و ابداع زیبایی به شرط حفظ ارزشهای انسانی است و این هدف در طول تاریخ، باعث استمرار و ارتباط این مکتب با دیگر اندیشهها شده است.
وی معماری اسلامی را نتیجه سه مقدمه دانست: «پیش زمینه علمی»، که این مکتب را به صورت نظری ارائه داده، «پیش زمینه نوآوری و ابداع»، موهبتی که معمار آن را داراست، و این دو مقدمه زمینهساز دستاوردهایی میشود که در زمینه هندسی تجلی پیدا میکنند و این سه مورد، همدیگر را در جهت ایجاد طرحهای نو در معماری میپوشانند، طرحهایی که هماهنگ با فرهنگ اسلامی و پاسخگوی نیازهای آن است.
وی تعیین یک شهر را به عنوان نمونه شهر اسلامی مشکل دانست و بیان کرد: برای مشخص نمودن نمونه یک شهر اسلامی باید به دنبال مقیاسهای هندسی ویژه شهر اسلامی باشیم، در حالیکه یافتن مقیاسهای هماهنگ و واحد درون معماری سرزمینهای اسلامی دشوار است.
«تنوع» صفت برجسته معماری اسلامی است
وی که معتقد است، «تنوع» صفت برجسته معماری اسلامی است، گفت: به عنوان نمونه، مکتب معماری «بغداد»، مکتبی برجسته و در عین حال متفاوت از مکتب معماری ریشهدار «قیروان» است و به همین صورت میتوان تمام مکاتب معماری اسلامی را نام برد که به خاطر زیبا و برجسته بودن تمام آنها، نمیتوان دنبال مقیاسهای دقیقی بود که طبق آن مقیاسها، برخی از معماریها را اسلامیتر و زیباتر از دیگر معماریها خواند.
وی در ادامه افزود: امروزه شهرهای برجسته و زیبایی را از نظر معماری در جهان اسلام مشاهده میکنیم که پاسخگوی شرایط فرهنگی ـ منطقهای است که در آنجا سازماندهی شدهاند، مثلاً درک معماری شهرهایی همچون «اصفهان» و «تبریز» در ایران به دلیل چارچوب ویژه فرهنگی آن منطقه برای کسانی که خارج از این چارچوب زندگی میکنند، مشکل است اما با وجود این، چارچوب فرهنگی این منطقه معماری چشمنوازی را ایجاد نموده که درون مجموعه معماری اسلامی قرار میگیرد.
علی بن مبارک در پایان «بغداد»، «بصره»، «آنکارا»، «اصفهان»، «قاهره« و «قیروان» را به عنوان نمونههای برجسته معماری اسلامی دانست.
*علی بن مبارک، دانشجوی دکتری دانشگاه تونس، عضو گروه تحقیقاتی «گفتوگوی فرهنگها» در دانشکده علوم انسانی و اجتماعی تونس، عضو هیأت تحریریه مجله «دراسات اندلسیه» تونس، عضو «انجمن پژوهشهای تمدن و اندیشه» تونس و عضو شورای عمومی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» است.