در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
چهارشنبه

۱۰ آذر ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
35263

تأثيرات تلويزيون بر مسلمانان

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

   

تأثيرات تلويزيون بر مسلمانان

درآمد:

تلويزيون در حال حاضر براي بسياري از مردم جهان مهم‌ترين و شايع‌ترين شيوه‌ي تفريح و كسب اطلاع است. يوسف خباز در اين مقاله به اين مسأله مي پردازد كه آيا تلويزيون روش مناسبي براي تفريح و كسب اطلاعات براي مسلمانان است. او در اين مجال مي‌كوشد كه به واقعيت‌هاي موجود عصر حاضر نگاه كرده و امكان ايجاد رسانه‌هاي جمعي براي مسلمين را نيز بررسي كند.

 

تلويزيون اكنون به شايع‌ترين شيوه‌ي تفريح و كسب اطلاعات براي ميليون‌ها نفر در سراسر جهان تبديل شده است. اين سؤال كه آيا تلويزيون در جوامع اسلامي نيز راه خوبي براي تفريح و كسب اطلاعات است يا خير، امري است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. تلويزيون به عنوان شيوه‌ي اوليه‌ي تفريح براي ميليون‌ها نفر در سراسر جهان، شايان توجه ويژه است. تلويزيون يك اختراع مدرن است، مانند بسياري ديگر از اختراعات از قبيل اتومبيل، يخچال و كامپيوتر. همه‌ي اين‌ها جوامع را به نحوي غيرقابل پيش‌بيني، تحت تأثير قرار داده‌اند. شايد بتوان ادعا كرد، تلويزيون علاوه بر اين كه به عنوان يك اختراع مدرن، آثاري كلي بر جوامع بشري دارد، داراي آثاري خاص نيز بر روابط و توسعه‌ي انساني است.

 

هرچند كه تلويزيون از بسياري جهات صرفاً يك اختراع مدرن مانند بقيه‌ي اختراعات است، اما جا دارد كه نظرات افراد مختلف را در مورد آثار آن، ملاحظه كنيم. يك مقايسه‌ي نظام‌مند، نشان مي‌دهد كه افراد بسيار بيش‌تري به تأثير تلويزيون بر جوامع توجه دارند تا تأثير ماشين‌ها و تلفن‌ها و  ...؛ شايد اين امر نشان‌گر تأثير دو گانه‌ي تلويزيون بر زندگي انسان‌ها باشد؛ چرا كه برخلاف پذيرش غيرسؤال برانگيز و غير اختياري ديگر اختراعات، پذيرش تلويزيون به نوعي، اختياري به نظر مي‌رسد. انسان‌ها نسبت به وجود ماشين يا تلفن، احساس نياز و ضرورت مي كنند پس، اين سؤال اساسي را براي افراد ايجاد نمي‌كند كه آيا اين وسيله مورد نياز است يا خير و همين مسأله باعث مي‌شود كه به آثاري كه اين وسايل بر جامعه مي‌گذارند، توجه نشود. اما در مورد تلويزيون، چو احساس اختياري بودن وجود دارد، به اين مسأله بيش‌تر توجه مي‌شود. بنابراين در مورد تلويزيون، نه تنها بايد اثر آن را بر جامعه به عنوان يك اختراع مدرن مورد توجه و ارزيابي قرار دهيم، بلكه به رويكردي وسيع‌تر نياز است تا تلويزيون را به عنوان يكي از اشكال رسانه و در چنين جايگاهي مورد ارزيابي قرار دهيم.

 

جنبه‌هايي از تلويزيون با ديگر اختراعات مدرن مشترك نيست (احتمالاً كامپيوتر در اين زمينه يك استثناء است). در حالي كه تلويزيون اشتراكات فراواني با پسر عمومي قديمي‌اش راديو دارد، اما به نظر مي‌رسد كه تلويزيون موانع موجود بر سر راه جهان فعال و چند رسانه‌اي اينترنت را برداشته است. تصويرپردازي، نكته‌اي اساسي در فهم تلويزيون است و براي ارزيابي اثر تصويرپردازي بر زندگي انسان، از زواياي گوناگون مي‌توان به بررسي پرداخت. ما مي‌توانيم به آثار فيزيكي تلويزيون و يا عواقب فرهنگي و اجتماعي آن و يا حتي اثرات سياسي و اقتصادي آن توجه كنيم. هم‌چنين از لحاظ رواني مي‌تواند مورد تحليل قرار گيرد كه چرا انسان براي مدت چند ساعت به يك نقطه‌ي خاص كه نورهاي مختلف در آن به طور دائم جابه‌جا مي‌شوند، زل مي‌زند. حتي مي‌توان اثر نگاه كردن به نور براي ساعات مختلف را بر روي چشم آدمي مورد مطالعه قرار داد. علاوه بر اين، در حوزه‌ي فيزيولوژي مي‌توان اثر تلويزيون را بر چاقي و فربهي انسان‌ها مورد توجه قرار داد، كه مطالعات اخير در مورد سلامتي، به اين نكته مي‌پردازد. حتي بدون توجه به اين مطالعات نيز اين امر قابل توجه است؛ چرا كه تماشاي تلويزيون مستلزم آن است كه فرد حركتي نكند؛ علاوه بر اين كه تبليغات آن همواره فرد را به سمت غذاهاي بيهوده دعوت مي‌كند. حال اگر اين دو را با هم جمع كنيم ـ‌ خوردن غذاهاي بيهوده و بيش از حد يك جا نشستن ـ‌ به سادگي مي‌توان چاقي را نتيجه گرفت. علاوه بر اين، تلويزيون يك تصوير دوبعدي متحرك و مسطح دارد كه امري بي‌سابقه در تاريخ بشري است. البته انسان‌ها به كنده‌كاري‌هاي غار و نقاشي‌هاي روغني و اخيراً به عكس‌ها توجه داشته‌اند، اما احتمالاً هيچ‌كس ساعت‌ها در روز به تصاوير خيره نمي‌شده است؛ آن گونه كه امروزه انسان‌ها و خصوصاً آمريكايي‌ها ساعت‌ها در روز به تلويزيون خيره مي‌شوند. بنابراين، موضوعات بسيار مفيدي براي بررسي در زمينه‌ي تلويزيون وجود داردكه البته برخي از آن‌ها به نحو محتاطانه‌اي در برخي از كتاب‌هاي كلاسيك فعلي بررسي شده‌اند (مثلاً: 4 استدلال براي حذف تلويزيون، اثر جري ماندر). هر چند كه برخي از اين كتب، نيازمند روزآمد شدن هستند.

 

آن‌چه فرد از تلويزيون تماشا مي‌كند، به نوعي روش‌هايي پيشنهادي براي زندگي است كه احتمالاً ديگران به آن جلب خواهند شد؛ حال اين جلب شدن مي‌تواند آگاهانه و يا ناآگاهانه باشد. كافي است كه به انواع صحبت كردن و لباس پوشيدني كه از طريق برنامه‌هاي كمدي تلويزيون آمريكا ترويج مي‌شوند، نگاه كرد و فهميد كه اين برنامه‌ها منبعي براي نوع لباس پوشيدن و صحبت كردن و به طور كلي رفتار هستند. تصاوير تلويزيوني براي برخي از افراد، نوعي زندگي را رقم مي‌زند، حال آن‌كه اين روش‌هاي زندگي در اكثر موارد، غيرواقعي و غيرقابل دستيابي براي همگان هستند. اين تصاوير مربوط به دنياي خيالي و سرزمين آرزوها هستند. البته اين به معني آن نيست كه اثر تخيل و آرزو را بر واقعيت انكار كنيم اما مهم اين است كه بدانيم، بسياري از برنامه‌هاي تلويزيون خيالاتي دست نيافتني را ترسيم و ترويج مي‌نمايند.

 

البته مي‌توان اين موضوع را رها كرد و موضوع ديگري تحت عنوان اثر تلويزيون به عنوان يك رسانه را در بيان داستان‌ها مورد بررسي قرار داد. انسان‌ها داستان را دوست دارند. ما دوست داريم كه داستان بشنويم و داستان تعريف كنيم و اين امري طبيعي و عادي است، اما اختراع تلويزيون موجب شده است كه صرفاً عده‌اي خاص داستان‌ها را مي‌گويند. فقط آن‌هايي كه به تكنولوژي و رسانه‌ي تلويزيون و توليد و پخش آن دسترسي دارند، مي‌توانند داستان بگويند. به نظر مي‌رسد كه واگذار كردن اين عرصه‌ي مهم از زندگي جمعي به يك گروه كوچك منفعت محور از شركت‌ها، اثري قابل توجه در روابط انساني ما و تغيير آن داشته باشد. نشستن و به داستان‌گويي مادربزرگ گوش كردن، كاملاً متفاوت از پاي تلويزيون نشستن و داستان‌سرايي يك غريبه را گوش دادن است و ما بايد به اين تفاوت اساسي عميقاً توجه كنيم. اين كه مادربزرگ را ساكت كنيم و به جاي آن تلويزيون را روشن كنيم یا در حقیقت، آن فعالیت مبتنی بر خانواده قدیمی را متوقف کنیم و به جاي آن يك نهاد دور از دسترسي و غيرشخصي را قرار دهيم، چه معنايي دارد؟!

 

برخي شايد اين سؤال را داشته باشند كه آيا اثر تلويزيون بر همه‌ي جوامع يكسان است يا بر هر جامعه‌اي آثاري خاص دارد. البته به نظر مي‌رسد كه برخي از آثار تلويزيون جهاني است؛ مثلاً مصرف فيزيولوژيك تصاوير، حال آن‌كه برخي ديگر از آثار آن احتمالاً بيشتر به فرهنگ‌هاي خاص جوامع برمي‌گردد؛ مثلاً نوع برداشت افراد از تصاوير. در مراحل اوليه، برنامه‌سازان چندان ماهر نبودند واهداف و خواست‌هاي آن‌ها و تأمين‌كنندگان مالي برنامه‌ها، به خوبي درتصاوير مشهود بود و محصول كار آن‌ها، علاوه بر سياه و سفيد بودن، محدود به چيزهايي بود كه بتوان با 2 عدد دوربين آن‌ها را ضبط كرد. بنابراين، اكثر برنامه‌سازان برنامه‌هايي كه ويرايش و جلوه‌هاي ويژه‌ي اندكي داشت، ارائه مي‌‌كردند. مردم ناگهان به تلويزيون روي آوردند، چرا كه يك نوآوري بود، اما هنگامي كه تازگي اين پديده‌ي جديد از ميان رفت، تبليغات گران و برنامه‌سازان متبحرتر شدند و ابزارهاي خود را متوجه مخاطبان مشخص و تعريف شده كردند. اين مخاطبان را مي‌توانستند از ميان يك فرهنگ خاص و يا مانند برنامه‌هاي تلويزيون آمريكا، براساس يك محدوده‌ي سني تفكيك شده مشخص و يا از ميان فرهنگ‌هاي گوناگون انتخاب كنند. در اين صورت، تبليغات محلي خود را مطابق ذائقه بومي شكل مي‌دهند. اخيراً توليد‌كنندگان مشغول به شبيه‌سازي برنامه‌هاي تلويزيوني بايك دوقلوي محلي هستند. دراين روش، يا برنامه‌ها و تبليغات بازرگاني خود را به زبان محلي پخش مي‌كنند و يا لباسها و سنت‌هاي محلي رفتاري و پوششي مختلف را به جهان رؤيايي تلويزيون وارد مي‌كنند.

 

در يك بررسي نزديك‌تر و دقيق‌تر نيز ما شاهد آن خواهيم بود كه برنامه‌هاي تلويزيون يك سري آثار احتمالاً جهاني و يك سري آثار وابسته به فرهنگ‌هاي خاص دارد. بياييد نگاه دقيق¬‌تري به اين آثار وابسته به فرهنگ‌هاي خاص داشته باشيم. همان‌گونه كه مي‌دانيم، در جوامع مختلف، اصول رفتاري گوناگوني وجود دارد و در گذشته، اين اصول رفتاري از سوي افرادي كه در يك جامعه‌ي خاص مي‌زيسته‌اند و تحولات و روندهاي جوامع ديگر را كه در جامعه‌ي آن‌ها اثر مي‌گذاشته بررسي مي‌كرده‌اند، مورد مذاكره واقع شده‌اند. در عصر رسانه، يك عامل كاملاً مجزا ظهور كرده است و آن فشردگي زمان و مكان است. امروزه دسترسي به تصوراتي از فرهنگ‌هاي كاملاً مختلف به سادگي و سرعت و روزآمدي هرچه تمام‌تر امكان‌پذير است و فرد مي‌تواند اين دسترسي و مصرف فرهنگي را به سادگي جايگزين كند و يا تغيير دهد. شايد در گذشته، انسان‌ها نسبت به روندها و پديده‌هاي نو حساس بوده‌اند، اما اختراع تلويزيون موجب گذرا بودن و تغيير سريع اين روندها و پديده‌ها گرديده است.

 

به اين ترتيب، تبليغات‌گران و توليدكنندگان، راه پيش روي مصرف‌كنندگان هستند و در هر لحظه به فكر راهي براي فروش كالاها و برنامه‌هاي سال آتي مي‌باشند، حال آن‌كه مردم هنوز فرصت كنار آمدن با كالاهاي همين سال را پيدا نكرده‌اند. البته اين نگاه به نوعي بدبينانه است؛ اما در هر صورت، تا حد زيادي اوضاع از همين قرار است.

 

از سوي ديگر، رسانه‌هايي از قبيل تلويزيون، ويدئو و DVD ابزاري اساسي براي كنترل مغزها شده‌اند. براي درك بهتر اين نكته، وسعت و فراگيري بسيار زياد «اخبار» و تلاش رقابتي آژانس‌هاي خبري و تأمين‌كنندگان مالي شركتي و دولتي آن‌ها را در نظر بگيريد كه چه سخت‌كوشانه براي تحت تأثير قرار دادن مغز و قلب مخاطبان خود تلاش مي‌كنند. به عنوان مثال، شبكه ماهواره‌اي الجزيره را در نظر بگيريد. آمريكايي‌ها در طول حمله به عراق و اشغال اين كشور، مستقيماً به اين شبكه حمله كردند؛ چرا كه آن‌ها با در دسترس بودن تصاوير و اخباري كه كنترل آن در دست غيرآمريكايي باشد، راحت نبودند و اين بازيگر جديد عرصه‌ي رسانه، تفوق كلي آن‌ها را در كنترل مغزها تهديد كرده بود. بنابراين، سياست كنترل مغزها و رقابتي كه در آن جريان دارد، ايالات متحده را مجبور كرد كه خبرنگاران الجزيره را از عراق اخراج كند تا بتواند بدون آن‌كه كسي داستان جنگ را نقل كند، مردم عراق را كشتار كند. در عين حال كه الجزيره با شبكه‌هاي ماهواره‌اي آمريكايي از قبيل CNN رقابت مي‌كند، اما در شكل و ساختار كاملاً شبيه CNN و ديگر شبكه‌هاي ماهواره‌اي آمريكايي است. تبليغات و برنامه‌سازي‌هاي آن ـ بدون توجه به عقايدي كه ترويج مي‌كند ـ در محدوده‌ي خاصي از يك سلسله قواعدي قرار دارد كه مدت‌ها پيش از آن‌كه الجزيره برپا شود، از سوي خبرسازان ايجاد شده بود. تبليغات الجزيره نيز غير از آن‌كه برخي از مردان را در دشداشه و زنان را در حجاب نشان مي‌دهد، دقيقاً شبيه و داراي پيام‌هايي است كه مشابهان آمريكايي آن ترويج مي‌كنند. در نهايت، پيام همه‌ي اين‌ها اين است كه بيننده بايد هم در مورد اطلاعات و هم در مورد شيوه‌ي زندگي، مصرف‌كننده باشد. در اين هدف، دو شبكه‌ي كاملاً متضاد، تقريباً يكسان هستند.

 

جداي از نگراني در مورد مصرف‌كنندگي در اخبار و تفريحات، افراد غالباً مي‌پرسند كه چگونه براي مسلمانان، استفاده‌ي بهتر از فن‌آوري‌هاي جديد ارتباطات و اطلاعات ممكن خواهد بود. بخشي از جواب به اين سؤال اين است كه ما بايد به نحو واقع‌بينانه‌اي بررسي كنيم كه اين فن‌آوري‌ها چه كارهايي مي‌توانند انجام دهند و چه كارهايي نمي‌توانند. اين فن‌آوري‌ها همانند همه‌ي ابزارهاي ديگر، از لحاظ محتوا و عرصه‌اي كه مي‌توانند كار كنند، محدوديت‌هايي دارند. به عنوان مثال، هر آن‌چه را كه نتوان به صورت ديجيتال درآورد و به صورت بسته‌هايي از داده در شبكه قرار داد، در شبكه‌هاي ماهواره‌اي و اينترنت بلااستفاده خواهد بود. در كنار محدود بودن به چيزهايي كه در هر آن، قابل تبديل به عدد و رقم هستند، اين رويكرد حاد نسبت به ديجيتال كردن، بخش عظيمي از دانش و تجربه و آگاهي را كه بشر مي‌تواند در تعامل رو دررو منتقل كند و انتقال آن از طريق اين فن‌آوري‌ها ممكن نيست، ناديده مي‌گيرد. عشق و همدلي را نمي‌توان ديجيتال كرد؛ حال آن‌كه اين حقايق، چه درست و چه نادرست، به خوبي خود را بر انتقالات اين فن‌آوري تحميل كرده‌اند. در ارزش‌گذاري اين فن‌آوري‌ها مهم آن است كه بدانيم، فرهنگ همواره به بهترين شكل آن از طريق تعامل رو در روي انسان‌هاي واقعي، در زندگی واقعی پيش‌رفته است. اين امر را نمي‌توان ديجيتال كرد و بنابراين در اين فن‌آوري‌ها، مسلمانان به سخن گفتن از فرهنگ خود و يا ارسال تصاويري ديجيتال از جلوه‌هاي هنري آن محدود هستند، اما كلام و آن‌چه از طريق رسانه‌هاي ديجيتال منتقل مي‌شود، فرهنگ نيست. مهم‌ترين نكته اين است كه فن‌آوري‌هاي اطلاعات و ارتباطات، در آن‌چه مي‌توانند انجام دهند، محدوديت دارند و جداي از توانايي نمايش تصاوير دو بعدي سطحي، مسلمان نبايد خود را تحميق كنند و بيانديشند كه از اين طريق مي‌توان همانند روش‌هاي سنتي، فرهنگ را انتقال داد.

 

يكي ديگر از معضلات در اين زمينه، تباني دولت‌ها و شركت‌هاي ارائه‌كننده‌ي خدمات اينترنتي است كه به عنوان مثال در برخي كشورهاي عربي (كشورهاي نفتي تحت حاكميت شيوخ) دولت نه تنها همه‌ي پايگاه‌هاي منتقدين خود را در اين عرصه مي‌بندد و ممنوع مي‌كند، بلكه پايگاه‌هاي عليه رئيس جمهور آمريكا را نيز فيلتر مي‌كند ـ كه به نظر مي‌رسد اين عمل در پاسخ به درخواست آمريكا صورت گرفته است ـ . اين كشورها با بستن و ممنوعيت شبكه‌هاي خبري مانند الجزيره والعربيه و محدود كردن اينترنت، خواهان بردن مردم خود به سوي غرب هستند.

 

از سوي ديگر، اگر كسي بپرسد كه چرا اغلب، مسلمين را در CNN نمي‌بينيم، چنين سؤالي نيازمندنگاهي به سياست رسانه‌هاست. عدم وجود صداي مسلمين در چنين رسانه‌هايي، فقط محصول نژادپرستي آن‌ها بر ضد اعراب و مسلمين و يا اسلام‌ترسي آن‌ها نيست، هرچند كه اين عوامل در اين امر دخيل‌اند، اما عامل مهم‌تر اين است كه اگر كسي رسانه‌هاي غربي به خصوص رسانه‌هاي آمريكايي را مورد مطالعه قرار دهد، در خواهد يافت كه در اين رسانه‌ها، حقيقتاً همگان ( و نه فقط مسلمانان) حضوري و صدايي ندارند و فقط يك گروه بسيار كوچك از نخبگان كه از سوي جامعه سرمايه‌گذاران مالي انتخاب مي‌شوند، فرصت حضور دارند.

 

حتي در رسانه‌هاي به ظاهر «آزاد» غربي، پيدا كردن صدايي كه متعلق به طبقه بسيار اندك شركت‌هايي كه سياست اقتصادي دولت‌هاي غربي را كنترل مي‌كنند نباشد، بسيار سخت است. رسانه‌هاي شركتي آمريكايي، علي‌رغم ظاهري كه از آزادي نشان مي‌دهند، تبديل به نوكران بي‌چون و چراي قدرت شده‌اند كه كشف علت آن نيز چندان مشكل نيست؛ چرا كه اكثر تهيه‌كنندگان آن از همان طبقه ثروتمند هستند. فقط كافي است كه به دستمزدهاي CNN و NBC نگاه كنيد و آن گاه است كه خواهيد فهميد، اين رسانه‌ها باشگاه ثروتمندان هستند؛ آن‌ها كه در اين باشگاه هستند، با دقت و حساسيت فراوان از عضويت خود دفاع می¬کنند و از این رو، از هرچه تأمین کنندگان مالی و حامیان سیاسی آن‌ها را بيازارد، خودداري مي‌كنند و بنابراين خود را به انحاء مختلف دچار خود سانسوري مي‌نمايند. بنابراين، وارد شدن به اين باشگاه و بازي كردن نقش، كاري غيرممكن است؛ چرا كه هزينه‌ها و از خودگذشتگي‌هايي كه صرفاً براي ورود به اين باشگاه لازم است، بسيار كلان‌اند؛ هر چند كه سودها و دستاوردهايي كه حاصل مي‌شود نيز بسيار زياد هستند. از اين رو شايد براي مسلمانان بهتر باشد كه رسانه‌هاي متعلق به خودشان را ايجاد كنند كه با مفاهيم خود آن‌ها همخواني داشته باشد و البته اين كار نيازمند سرمايه‌گذاري و تعهدات تكنيكي بسيار بالاست. در حال حاضر، اين منابع مالي در كشورهاي اسلامي ـ به جز در چند مورد استثنا مانند شبكه‌ المنار متعلق به حزب‌الله لبنان ـ تا حد زيادي وابسته به خواست و خيالات طبقه حاكمه بسياري از كشورهاي اسلامي است كه از سوي آمريكا حمايت مي‌شوند و يا به انگيزه‌هاي حريصانه و سود محور سرمايه گذاران شركت جهاني بستگي دارد.

 

اين بدان معنا نيست كه اهميت ايجاد رسانه‌هاي مربوط به مسلمانان و مطابق با اهداف آن‌ها را انكار كنيم. تا هنگامي كه مردم در دنياي فعلي كه مملو از رسانه است زندگي مي كنند، اهميت بهبود بخشي به اين زندگي به جاي خود باقي است. البته اكثر اين كار از سوي قدرت‌هاي رسانه‌اي غربي صورت مي‌گيرد كه مي‌كوشند انواع محلي‌تري از رسانه را ايجاد كنند

 

نويسنده: يوسف - خباز

منبع: ماهنامه - سياحت غرب - 1383 - شماره 20، اسفند - تاريخ شمسی نشر 28/03/1384

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد