بسم الله الرحمن الرحیم
خرد و رسانه
بررسي تغيير و دگرگوني در ادراكات و دريافتهاي انساني در بهرهگيري پيوسته از تلويزيون
در اينجا لازم ميدانم قسمتي از مقاله دانيل بورستين (Daniel Borstin) در كتاب «دنياي واژگون» را با اقتباس عاريه گيرم، نه از آن جهت كه از روش نامعقول و متداول ذكر آراء و عقايد غيرخوديها براي اثبات آراء و نظريات خوديها پيروي كرده باشم، بلكه بدان سبب كه ماحصل تجربيات انسانهايي را كه ساليان بيشتري اسير تأثير رسانههاي ارتباط جمعي خاصه تلويزيون بر جوامع خود بودهاند و تغييرات ژرف و جبرانناپذير اين وسائل را بر فرهنگ و اجتماع و روابط انساني جوامع خود شاهد بودهاند، بيان كرده باشم. «بورستين» درمقام مقايسه وسائل ارتباط جمعي الكترونيكي با كتاب و رسانههاي نوشتاري، به ذكر سه برههي تاريخي در روابط انسانها با يكديگر ميپردازد: دوران بيان شفاهي، دوران انتشارات و نوشتارهاي چاپي و بالأخره دوران امواج راديويي و تلويزيوني. دوران اول طولانيترين زمان را در تاريخ بشريت انسانها شامل ميشود. در ابتدا فقط بيان شفاهي و نقل سينه به سينه وجود داشت و سپس با پيدايش حروف الفبا و قدرت نگارش، اين امكان فراهم گرديد كه طنين و محتواي بيان يك مطلب از زمان و مكان گوينده و مخاطب آن فراتر رود.
در همين مرحله نيز كتابت بيشتر جنبه فردي و خصوصي داشته است. مخاطب يك مطلب مكتوب فردي خاص بوده است. به علاوه در كتابهاي خطي نيز كه به عنوان كالاهايي ارزشمند محسوب ميگرديد و ويژگيهاي كاتب و سلائق او، ديده ميشد. افزون براينها، چون قدرت خواندن فراگير نبود، ادبيات عامه را فقط افسانهها و داستانهاي اس