در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۴ دی ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
36823

چو هیهای سواران دشتها را

چو هيهاي سواران دشتها را به زير بال گيرد، شايد اين اوست- من و آيينه مي گوييم و آن گاه فغان سر مي دهيم از ماتم اوست ..... فغان سر مي دهيم و يكدگر را ملامت مي كنيم از زنده ما


چو هیهای سواران دشتها را
به زیر بال گیرد، شاید این اوست-
من و آیینه می گوییم و آن گاه
فغان سر می دهیم از ماتم اوست
.....
فغان سر می دهیم و یکدگر را
ملامت می کنیم از زنده ماندن
در آنجایی که خورشید آفرین خواند
به مردان، شعر مردن را نخواندن
....
نخواندیم ای برادر تا بمانیم
سحرگاهان که چاووشان خورشید
خروشیدند و رفتن ساز کردند
خروس خستگی در ما خروشید:
...
بخوابید! آه خوابیدیم و دیدیم
هزاران کرکس برگشته منقار
چو ابر واژگون پر می گشایند
به روی نعش خورشید نگون سار
...
وزان در دشت اسبی سایه رفتار
به رنگ گردباد آسیمه سر بود
رها در باد یال نقره ای فامش
به خون تازه خورشید تر بود...

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد