«حسین میآید با تن بیسر»
آمبولانسها شیهه میکشند
از آسمان علی اصغر میبارد
با گلوهای بریده
از ترکشهای سه شعبه
در شنزاران میدوند دختران
با دامنهای آتش گرفته
با چشمهای دریده
چمیده در وحشت
گریه را گم کردهاند
ابرهه با تانکهایش فرا میرسد
کعبه را به شیوخ سپرده
دهان قدس را با سیمهای خاردار بسته
به دیوارهای غزه نزدیک میشود
این کیست؟
با تنی بیسر
با تنپوشی از جراحت و زخم
در خیابانهای غزه قدم میزند
ابرهه نیک میداند
خدا از کعبه رفته است
و در قلبهای شکسته مادران غزه
در گلوهای خون افشان نوزادان غزه
در فریادهای بیسرانجام دخترکان پریشان موی غزه
خانه کرده است
ابرهه نیک میداند
برای نابودی خدا
باید قلبهای به خون نشسته در شصت چله گریه
باید گلوهای به گل نشسته از ترکشهای سه شعبه
باید صورتهای نیلوفرین از شصت سیلی ستم
در زیر پای فیلها له شود
ê ê ê
چه کسی به آنها کمک خواهد کرد؟
آیا شیخها؟
که از مکیدن سوراخ نی قلیانهای هم
به رعشه کیف آور لذت میرسند
و چونان زنان پا به ماه
با شکمهای برآمده
در مخمل مبلهای نرم فرو میروند
مومنان ناصری؟1
که تنهایش گذاشتهاند
تا در فراق جلجتا 2 به درد بیاید:
«پدر! چرا مرا تنها گذاشتی؟»
در جهان مومن به معبدهای پول
در جهان مدرن
که سامریان را از صهیون باز خواندهاند
و در معبدهای پول
موسی را به نقض حقوق بشر محکوم میکنند
چه کسی به خدا کمک خواهد کرد
و به دل- معبد خدا بر روی زمین-
مومن خواهد بود؟
ابرهه نیک میداند
ابوطالب 3 مرده است
شیوخ خدا را از کعبه راندهاند
و هنگام آن است
تا فیلهایش از دیوارهای غزه بگذرند
اینجا غزه است
تکهای از شال چهل تکهی مقاومت
و جهان خواهد دید
ابرهه کور خوانده است
او ابوطالب را دیده بود
وقتی نخل برومند «فاستقم کما امرت» 4
تازه جان میگرفت
و باغبان مقاومت
شال چهل تکه
عبای وحدت 5 میدوخت
ابرهه نمیدانست
خدا آموزگار مقاومت بود
و رسول خورشید
چریک اسطوره مقاومت
و اهل بیت عاشقش
تنها بیت6 همیشه باقی اسطوره مقاومت
آمبولانسها شیهه میکشند
خفاشها از راه میرسند
و ترکشها شاخههای زیتون را بیپروا سر میزنند
و غرش بمبها
فریاد دخترکان را
بیرحمانه میبلعند
آنها میهراسند
پرتغالها شکوفه کنند
و با شکوفهها به جنگ ترکشهای مذاب بروند
آنها میترسند
شکوفههای زیتون خوشه بندند
و با دانههای درخشان
به جنگ گلولههای مسلسل بیایند
آنها میترسند
گنجشکها پر بگیرند
و با منقارهای کوچک
تکرار مکرر تنزیل «سجیل 7 باشند»
شاخههای زیتون خوب میدانند
شکوفههای پرتقال از همین معطرند
که اهل بیت رسول
پناه دهنده بیپناهانند
و فریادرس فریادخواهان
و گلاب «امن یجیب» های معطر به اشک و آه
آموزگاران عصمت پروازند برای گنجشکهای مظلوم
آمبولانسها شیهه میکشند
از آسمان علی اصغر میبارد
شکوفههای پرتقال
قتل عام میشوند و شاخههای زیتون
در حصار سیم خاردار زخم میخورند
بغضی هزار خوشه
به گلوی موسی پنجه میکشد
چشم در چشم سامریان میآشوبد:
«نام مرا رها کنید
تا صهیون بگریزید
و تا فردای قیامت بنالید:
«لا مساس»
اینجا غزه است
یک تکه از شأن چهل تکه مقاومت
و صهیونیان بیرخصت موسی برگشتهاند
و مریم ناصری نوزاد را
ا زدسترس ترکشهای سه شعبه
به زیر عبای وحدت
پناه داده است
آمبولانسها شیهه میکشند
نوزادان، بر دستها دست و پا میزنند
و ترکشهای سه شعبه
خون گلویشان را به آسمان میپاشد
و دخترکان گیسو پریشان
چشمههای گریه را گم کردهاند
و چشمهایشان در تونلهای وحشت
چون آهوان زخمی
دست و پا میزنند
و قلبها در شصت زمهریر قساوت 8
«حمأ مسنون» منجمداند 9
و جهان باید برای یک کاسه ترحم
به در خانه شیطان برود
ترحم واژهایست عقیم
که هیچ قلبی را بارور نمیکند
گوش کنید!
مردی بیسر، در خیابانهای غزه فریاد میزند:
«هل من ناصر ینصرنی» 10
ê ê ê
مادران غزه!
فاطمه را در کوچههای هراس صدا بزنید
او دویدن در کوچههای بیسرانجام را میشناسد
فاطمه را در خانههای ویران صدا بزنید
او درهای آتش گرفته را میشناسد
فاطمه را در باران ترکشهای مذاب صدا بزنید
او آهن داغ را میشناسد
فاطمه را در شبهای زخم و تنهایی صدا بزنید
او پهلوهای شکسته را میشناسد
فاطمه در فرود بمبهای مصیبت صدا بزنید
او هجوم دردها را میشناسد
از آن گونه دردهایی:لو صبت علی الایام لصرن لیالیا 11
دختران گیسو پریشان غزه
دخترکان اشک
دختران گریه
دختر رسول خدا را صدا بزنید
او نوازش گیسوان پریشان را میداند
او برای ستردن گریههای شما زینب را دارد
بانوی اشک و آه
که روزی با کاروان دختران بیپناه
به تسخیر قلبها رفت
و کاخهای شام ستم را لرزاند
و در معبد دلهای شکسته
شمع سه ساله افروخت
که جواهر تابانیاست بر پیشانی دمشق
مردان مقاومت
مردان غزه
اهل بیت نبی را صدا بزنید
اسماعیل هنیه! 12
نام تو نام جد نبی است
آن اولین ذبیح
در اسطورة مقاومت
تو مومن به «نصر الهی» 13
اهل بیت خدا را صدا بزن
خالد مشعل!
تو صاعقه مقاومتی
«نصرالله» را دیدهای
چراغ نجات را صدا بزن
سید حسن!
تو از خاندان مقاومتی
صدا بزن
آن پنج چلچراغ حریت را
آن پنج تن عبای وحدت را
اینجا غزه است
زیتون زاران شال چهل تکهی مقاومت
تکرار دوبارة خاطرات شصت بهار پایداری
مردان نستوه!
جوانان رشید مقاومت
کودکان شهید مقاومت
درختان زیتون
شکوفههای پرتقال
فریاد بزنید
که حسین آمده است
با تن بیسر
با تن پوشی از جراحت و زخم
از کربلای مقاومت
بخروشید
با نیل بر پهنه دنیا
که عباس خواهد آمد
با دستهای قلم
تا آبیاری شود نخل رشید مقاومت
در پرواز ترکشها
چراغ صاعقه برافروزید!
که علی خواهد آمد
با فرق شکافته
از بینالنهرین
با پسرش رضا
با صورتی کبود و خاکستر جگر
از فرارود از خراسان بزرگ
زیتون زاران مقاومت!
نخلهای رشید!
گنجشکهای مظلوم!
شکوفههای پرتغال!
گندمزاران اشکهای شهید
آنک "صبح بقریب" 14 است
یک فریاد
یک پرواز
که مهدی خواهد آمد
با کعبه، با مسیح، با ابابیل
با خیل یاران شرقی
از وارود تا بینالنهرین
واخدودیان 15
به آتش برافروختهشان
پناه خواهند برد
و ابرهه یک بار دیگر خواهد دید
«ترمیهم بحجارة من سجیل»
ê ê ê
آمبولانسها شیهه میکشند
بی امان میبارد
ترکشهای سه شعبه
پرتقالها اما!
شکوفه دادهاند
بیامان میغرند
بمبهای مصیبت
شاخههای زیتون اما
جوانه میزنند
ستیزه طلبان صلح را به مسلخ میبرند
و از مقاومت زیتونیان خشمگیناند
آنها نمیفهمند
مادران مقاومت را
به حقوق مدرن جهان ستم چکار؟
دختران گریه را به شیوخ عرب چکار؟
وقتی در بیت نبوت همیشه باز است
وقتی فاطمه مرهم میگذارد
زخمهای مقاومت را
وقتی شرق از کربلا میگذرد
تا بیرون آورد خورشید را از چاه غرب
و بر زیتون زاران صلح
برکت بپاشد
برکت نور!
برکت قدس!
1-«ناصری» چون عیسی (ع) از شهر ناصره بود به او ناصری نیز میگفتند.
2-«جلجتا» تپهای است که عیسی (ع) بر اساس اعتقاد مسیحیان ـ به صلیب کشیده شد و او در لحظة آخر داد زد: پدر چرا مرا تنها گذاشتی؟
3- ابوطالب عموی پیامبر بود و هنگام حملة ابرهه به کعبه، پرده دار و مسؤول حفظ و نگهداری خانة خدا بود.
4- فاستقم کما امرت»: سورة هود ـ آیة 112 خداوند به پیامبر میفرماید: استقامت بکن "آنچنانکه به تو دستور داده شده است"
5-«عبای وحدت»: اشاره به حدیث کسا دارد که پیامبر (ص) با اهل بیتش، در یک نمایش سمبلیک، وحدت را به تمثیل کشید.
6-در این مصرع: بیت هم به معنی خانه و هم به معنی بیت شعر معنی میدهد.
7- سورة فیل، آیة 4، اشاره به سنگباران سربازان ابرهه بوسیلة پرندگان الهی دارد.
8-اشاره به شصت سالگی اسرائیل دارد.
9- سورة حجر آیة 26، انسان از گلی بدبوی آفریده شده است.
10- فریاد یاری خواهی امام حسین (ع) در روز عاشوا.
11-سورة نمل آیة 62، چه کسی جواب خواهد داد به درماندهای که او را میخواند و گرفتاری مرا رفع خواهد کرد؟
12- نخست وزیر منتخب مردم و رهبر حماس در غزه
13. حضرت اسماعیل، پسر حضرت ابراهیم (ع) است. دومین ذبیح، پدر حضرت پیامبر (ص) میباشد. (رجوع شود به تاریخ اسلام ـ تاریخ زندگی پیامبر (ص)).
سورة نصر، آیة 1.
14- سورة هود، آیة 81، آیا صبح نزدیک نیست؟
15- سورة بروج آیة 4، اخدودیان برای سوزاندن مؤمنین آتش میافروختند و خداوند سرانجام خودشان را دچار آتش میکند.