به روايت تذکرهها، بعد از هزار سال که از ورود الفباي اسلامي به ايران ميگذشت، عاشقي و جانبازي هنرمندان خلاق ايراني، حاصل داد و مولود شورانگيز «شکسته» از دامان خط باليدن گرفت.
خط شکسته به واقع نهمين ارمغان ايرانيان در عالم خط است.
تذکرهها ابداع اين قلم را در نيمه دوم قرن يازدهم و به دست مرتضي قليخان شاملو و سيد شفيع حسيني شهير به شفيعا دانستهاند؛ لکن از نمونههاي کم شمار و پراکنده در مجموعههاي هنري، که قطعاتي از خط شکسته و متعلق به سنوات نيمه اول قرن دهم هجري قمري را در خويش به يادگار دارند، ميتوان تعريضي به قول اين تذکرهنويسان روا داشت. همچنين در بيان علت پيدايش اين قلم قول معروف، سهولت و سرعت در تحرير و صرفه در تسويهي کاغذ است، که قبول صرف اين نظر نيز دور از تدبير مينمايد که هزار نکته باريکتر ز مو اينجاست ... و نميشود در فرهنگ غني ايراني که هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد، اين سهلانگاري و به نوعي اجتناب از ورود به لايههای درونيتر را تمام و کمال دانست.
باري، پير پانصد ساله خط شکسته در سده اول حيات به استناد نمونههاي آثار به دو شکل (شکسته تعليق - نمونهي دشوارتر از ترکيب و اتصالها- و شکسته نستعليق - نمونه آسانتر در ترکيبها و اتصالها- نگاشته ميشد )و در ترکيب عبارت شکسته تعليق و شکسته نستعليق، مراد از شکسته را شايد بتوان «رها» دانست، چه در هر دو شکل، وجه تمايز با تعليق و نستعليق همان رهايي است.
به تدريج و با تکامل و تعالي فرمهاي نوظهور حروف که در خطوط قبلي مشاهده نميشود مانند «ي» شمشيري، «ن» معکوس ارسالي و ... از ترکيب دو شکل مذکور، خط شکستهاي با هويت منحصر به خويشتن پا به عرصه گذاشت که تا امروز بهار و خزان گذرانده و به نام شکسته و يا شکسته نستعليق در دل و ديده هنرشناسان جهان مقام و مقام ويژه خود را دارد.
جانمايهي خط شکسته گر چه رهايي است ولي چنان که در نهاد هر هنر ايراني ديگر، انضباط و قانونمندي رکن رکين است، در اين آزادترين قالب خط فارسي هم عليرغم تنوع در طراحي حروف که مثلا ميتوان «ن» را پنج شکل تحرير کرد، اصول و رعايت قوانين زيباييشناسي که در مسير تاريخ کاملا صيقلي و سفته شده، بسيار حائز اهميت است.
خط شکسته به خاطر طراحي بديع حروف و ظرفيت ترکيبپذيري بسيط و کرشمههاي شيرين ذاتي، به سرعت رشد کرد و در سطوح مختلف فراگير شد.
سطح عاليه و هنري آن توسط هنرمندان برجسته و نامدار در تحرير کتب بسيار نفيس عرفاني و تغزلي، همچنين بياضها، جنگها و قطعاات هنري شکل ميبست و در مراتب فروتر چنان مورد اقبال خاص و عام واقع شد که عمده فرمانهاي سلطنتي و دوياني تا ملطفهها و نامههاي گوناگون با گونه اي از خط شکسته تحرير ميشد که دبيران و مکتبيان آن را «ترسل» نام نهاده بودند و همين ترسل در نيمه دوم قرن 13، خرقه به خط تحريري داد و خط تحريري با وجود جمله کم مهريها و کمشناختيهاي ما در اين سده کماکان تمليحات ماندگار خود را از لابلاي دستنوشته فرهنگوران خوشخط بروز ميدهد.
همهگيري خط شکسته و رو آوردن علاقمندان کثير به آموختن آن در زمان فتحعليشاه و محمد شاه قاجار، چنان بود که هر دو شاه بيمناک از فراموشي نستعليق شدند و در برقراري تعادل و رونق گرفتن دوباره خط نستعليق، لطايف ستودني و عبرتآموزي را به کار بستند.
خط شکسته در گذار و گداز پنج قرني خود، هزاران عاشق و دلباخته و هنرمند ارجمند به خود ديده و در اين ميان ميشود گفت که دامنه تأثير چهار چهره در تاريخ، جلوهي بيشتري دارد.
سيد شفيع حسيني (شفيعا)، درويش عبدالمجيد طالقاني، ميرزا غلامرضا اصفهاني و سيد علي اکبر گلستانه و باز به جرأت ميتوان نوشت که نقش و تاثير درويش عبد المجيد بيش از ديگران بوده و به آساني خط شکسته قبل و بعد از درويش قابل شناسايي است.
کوتاه سخن؛ خوشنويسي ايران - خاصه شکسته نستعليق- باليدن بر بستري به يادگار دارد، محصول توجه و توجع ايراني هنرمند به کمال. لاجرم شايسته است با مداقه و مطالعه در آثار کهن به جا مانده و به کار بستن تمهيدات توأمان خلاقيت، خاطر پرچين «شکسته» طراوت آغازد.
حکم عشق است که تشريف تمنا بخشند
داغ اين لالهستانها به دل ما بخشــــــــند
![](https://media.abna24.ir/arts/media/2013/02/1277_خط شکسته2.jpg)
به روايت تذکرهها، بعد از هزار سال که از ورود الفباي اسلامي به ايران ميگذشت، عاشقي و جانبازي هنرمندان خلاق ايراني، حاصل داد و مولود شورانگيز «شکسته» از دامان خط باليدن گرفت. خط شکسته به واقع نهمين ارمغان ايرانيان در عالم خط است.