در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
پنجشنبه

۹ دی ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
37229

در جستجوی تعریف هنر معماری در دوره اسلامی

رناتا هُلُد[1] ترجمة: فرزين فردانش نگرش هاي ديگر نسبت به معماري به اختصار عبارت اند از نگرش باستان شناسي و سير تحول و نگرش به زمينة سياسي، اجتماعي يا فرهنگي. اين نكت

رناتا هُلُد[1]

ترجمة: فرزین فردانش

نگرش های دیگر نسبت به معماری به اختصار عبارت اند از نگرش باستان شناسی و سیر تحول و نگرش به زمینة سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی. این نکته که کمتر ساختمانی از تاریخ هزار سالة جهان اسلام به طور کامل ثبت و تحلیل شده است نشان دهندة مانعی عظیم بر سر راه ترسیم تصویری دقیق و گویا از چیزی است که در هر زمان معین ساخته شده است؛ به عبارت دیگر، تصویری روشن از مبانی فکری و عرف در ساخت و ساز در دست نیست.

تعریف معیاری برای ارزیابی کیفیت هر ساختمان نیازمند آن است که محیط بلا فصل آن ساختمان از روی بناهای مربوط به آن باز شناخته شود. آیا می توانیم با اطمینان بگوییم که در زمان ساخت هر کدام از بناهای بلندآوازه در معماری اسلامی منظور از فضای معماری در نزد مردم آن عصر چه بوده است؟ گفته اند کتاب یا نوشته ای دربارة نظریة معماری در جهان اسلام در دست نیست که در آن آشکارا از وجوه کیفی معماری سخن گفته باشند؛ (ص25 ) معمار و نویسندة بنام دورة رنسانس. این سه رسالة او معروف است: Della Pittura که به سال 840 ق/ 1436م نوشته و در آن برای نخستین بار اصول ترسیم پرسپکتیو را تشریح کرده است؛ De Statlua که آن را در حدود 868 ق/ 1464م نوشته؛ و De re aedificatoria که از حدود 854 ق/ 1450م تا زمان مرگش نوشته است. در این رساله، که آن را به تقلید از رسالة معماری ویترویوس نوشته، مباحثی دربارة زیباشناسی معماری و شهرسازی آورده و زیبایی را براساس تقارن ریاضی و تناسبات عددی تعریف کرده است. (پاورقی ص26) در این جا باید از تلاش پیشگامانی چون نادر اردلان و لاله بختیار یاد کرد که در حس وحدت (The Sense of Unity) گامی فراتر از تحلیل توصیفی گذاشته اند. اما توجه ایشان به وجوه بارز و معمول در سنت معماری اسلامی در ایران معطوف بوده و مبانی اندیشمندانة این معماری را به هنگام پیدایش به تمامی بررسی نکرده اند، نک. Nader Ardalan and Laleh Bakhtiar, the Sense of Unity, Chicago, 1974. (پاورقی ص26) این که تمام سنت معماری را فاقد فضل یا تلاش اندیشمندانه قلمداد کنیم، سخنی است خام و نا پخته، چرا که هنوز زمینة فرهنگی و اندیشمندانة سنت معماری بررسی نشده است.

منابع ماخذی که باید برای کشف مبانی نظری معماری در جهان اسلام بجوییم در زمینه های متفرق و بعید از یکدیگر به نگارش درآمده اند، اما با این حال به یکی از وجوه معماری ارتباط دارند. 1). دغدغة محیط مصنوع، اگر نگوییم معماری، همواره وجود داشته است. زمینه هایی که از آنها اطلاعاتی بدست آمده عبارتند از: ادبیات فلسفه، فقه و قضا، هندسه و نجوم. (ص26)

مقدسی نه تنها شرح کامل و مفصلی از بنا می دهد که نشان از آگاهی عمیق او از فرآیند ساخت دارد، بلکه کیفیت بنا را هم با اشاره به خِرد و مقصود تحسین می کند. اگر آفرینش را به ساخت و ساز تشبیه می کردند، پس به قرینه می توان برداشت کرد که فرآیند ساخت هم با فضیلت و اندیشه همراه بوده است. پس دیگر نمی توانیم از ساخت و ساز در قالب های ناهمگونی چون معماری سنتی، معماری طبیعی، معماری تاریخی سخن بگوییم، مگر آنکه بتوانیم مفاهیم آن را دریافته و برای آن تفسیری نو ابداع کنیم. آگاهی از محیط مصنوع و فرآیند ساخت چندان فراگیر بوده است که به عالم ادب نیز راه یافته. (ص28-27) در این جا نیز، همچون متون فلسفی، این مثال ها نشان از آگاهی ارباب فضیلت آن عصر از وجوه کاربردی و زیبا شناختی معماری دارد و شاهد این نکته است که این آگاهی فراتر از شناخت محفل کوچک بنایان بوده و در زمرة مباحث فضلای آن عصر به شمار می رفته است. (ص29) 2) این که چگونه درک زیبا شناختی از عناصر کاربردی نیز خود بر معماری تأثیر می گذاشت هنوز به حد کفایت بررسی نشده است، اما یک نکته قطعی است و آن این که تشریح درک فضاهای بدیع و طراحی شده در صدر تمدن اسلامی مشهود و ثابت شده است.

در واقع با کاوش گسترة وسیع ادبیات جهان اسلام، درک و تمیز کیفی بیش تر و غنی تری از معماری آشکار می شود که تا به امروز سابقه نداشته است. کاربرد و گزینش مطالب ادبی در این کتیبه ها میزان تأثیر ساختمان را بر محیط و خیال شاهدین نشان می دهد. (ص29) تنوع آن ها گواه بر آن است که تأثیر کتیبه همواره عامل انتخاب آن محسوب می شده است و علاوه بر این، پیام بنا و نقش نمادین آن بدون کتیبه کامل نمی شده است. (ص29) موارد تصور سازندگان از بنا از طریق شعر و تشبیه شاعرانه با صراحت بیان می شود. (ص30) 3). زمینة سوم بررسی دامنة گستردة نوشته های فقهی اسلام است. برخی در مطالعات اخیر خود کوشیده اند تا اصول کلی طراحی را از دل کتب حِسبَت و فقه استخراج کنند و در طراحی معاصر به کار برند. مهم ترین نوشته ها از این دست کتب ایست که دربارة ساختمان ها نوشته اند و کتاب البنیان نام گرفته است.[2] همچنان که فقهای صدر اسلام تعریف بافت شهری و ساختمان را از سنت پیامبر و صحابه و همچنین عرف زمان خود استنباط کردند، ساختمانهای عمومی و زیستگاه های نخستین اسلام نیز بین این دو قطب توسعه پیدا کرد. (ص30) 4). یکی دیگر از مبانی لازم برای انسجام بخشیدن به نظریة معماری اسلامی در بازسازی تاریخ اندیشه های اسلامی نهفته است.

تاریخ علم در اسلام چهارمین زمینه ای است که امید می رود به بحث دربارة معماری اسلامی غنای بیش تری بخشد. پژوهش هایی که توسط دیوید کینگ[3] دربارة تاریخ نجوم، و به ویژه محاسبة قبله، انجام گرفته از این جهت نویدبخش است. (ص30) مثلاً دستور ساخت بادگیر در کتاب نجوم ابن سراج[4] می یابیم زیرا ساخت بادگیر به مسئلة باد و جهت آن مربوط می گردد. در کل در کتب جغرافی حساسیت نسبت به محیط زیاد است، مخصوصاً در آن دسته از کتاب هایی که اقلیم و بنا را شرح می دهند (سیّاح و جغرافی دان بلندآوازه، مَقدِسی،[5] از خانوادة مساحان بود). تسلط بر محیط و وصف آن در ارتباط تنگاتنگ با توسعة کشاورزی و تلطیف فضای باز از طریق بسط باغ داری و باغ سازی قرار داشت.[6](ص31) اما کوشش برای یافتن تأثیر مستقیم هندسه بر صورت و سازه و تزئینات بنا به تازگی آغاز شده است.[7] به نظر فارابی، فیلسوف قرن چهارم/ دهم، مبنای معماری علوم ریاضی است و شروع معماری با حیل، یا به عبارت دیگر مهارت، هنر یا تدبیر در اشکال هندسی است. در واقع فارابی می گوید که ضلع مربع و قطاع های دایره در معماری ابزار محک و اندازه گیری است، همچنان که قیاس در منطق، عروض در شعر، و ذرع و گز در مسّاحی چنین نقشی ایفا می کنند. مبانی هندسی در طراحی چون معماری غرب به تکرار اشکال مشابه یا متناسب نمی پرداخت، بلکه در نظام هندسی اسلامی هماهنگی تمامی اجزا، از نقشه و نما گرفته تا تزیینات، مد نظر بود و در عین حال، هندسه روش کار به شمار می رفت. (ص32) یک معمار بخارایی از قرن دهم/ شانزدهم حاوی نقشة چندین بنای پیچیده است که بر کاغذ شطرنجی ترسیم شده اند. (ص32) اما در این جا شایسته است بپرسیم که این چهار زمینه چگونه می توانند در خدمت آموزش معماری در جهان امروز اسلام قرار بگیرند. نخست اینکه این چهار زمینه به آنچه از تاریخ و باستان شناسی بر جای مانده جان تازه ای می بخشند و بر درک ما از هر عمارت، چون مصداقی از تاریخ هنر و فضیلت، می افزایند. دوم این که با تشکیل تصویری چند بعدی از محیط تاریخی اسلام، مبحث تاریخ معماری اسلامی دیگر به صورت نمایش تصویر و توضیح عمارت های زیبا و خانه های روستایی ارائه نخواهد شد، بلکه به سیر تطور خود به منزلة تاریخ و نظریة معماری ادامه خواهد داد؛ که قطعاً با تاریخ و نظریة معماری بر اساس منابع یونان و روم باستان و دورة رنسانس تفاوت دارد. آن گاه است که دانشجو و مدرس هر دو می توانند درک کنند که در گذشته چه چیز را هنر می دانسته اند و خود قضاوت کنند که آیا آن چیز برای ایشان هم هنر است یا خیر

.[8] 1. خانم رناتا هلد، اهل کانادا، مورخ معماری، عضو بخش تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا در امریکا، استاد تاریخ هنر و معماری اسلامی و تاریخ شهر، و عضو هیئت داوران بورس معماری بنیاد آقا خان، و از محققان پرکار تاریخ هنر و معماری اسلامی است.

2. برای مثال رسالة محل استناد اما نایاب کتاب القضا فی البنیان، نوشتة عبدالله عبدالحکیم بن لیث مصری متوفی به 191 ق/ 807 م، همچنین کتاب الجدر نوشتة عیسی بن موسی تطایلی(؟)، متوفی به 386 ق/ 996 م، که چهر نسخة آن در کتابخانة ملی تونس موجود است، به علاوة شرح های بعدی که به دست ابن مزّاج و ابوعبدالله دامغانی (متوفی به 478 ق/ 1085 م) نوشته شده است.

[3] . David King 4. محمدبن ابراهیم بن عبدالله بن محمدبن یوسف انصاری، معروف به ابن سراج (730-654 ق/ 1330-1256 م) از دانشمندان بنام در چند رشتة علمی و صاحب چند کتاب از جمله: کتاب فی النبات، فی الرویا و کتاب فی الفضائل غرناطه.

5. شمس الدین ابوعبدالله محمدبن احمدبن ابی بکر بناء بسار مقدسی (345-381 ق/ 956-991 م) سیاح و جغرافیانویس دورة سامانی، که کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم را در جغرافیا تألیف کرده است.

6. در این جا نگاه کنید به اندیشة بسیار متهورانه ای دربارة تحول عظیم ناشی از اشاعة فنون نوین باغ داری در جهان اسلام از قرن دوم/ هشتم تا ششم/ دوازدهم در این کتاب: Andrew Watson, Agricultural Innovation in the Early Islamic Word, (Cambridge, 1983). تصویر مقرنس بر اساس عناصر نقشة به دست آمده از حفاری، برگرفته از کتاب الریچ هارب. آلت های مقرنس، از رسالة غیاث الدین جمشید کاشانی، از مأخذ ذکر شده در حاشیة شمارة 37.

7. نادر اردلان و لاله بختیار، کیت کریچلو، عصّام سعید و عایشه پارمان نظریه های قابل توجهی دربارة بناها داشته اند، اما هیچ یک نکوشیده است مبانی حرفه ای و فکری معمارانی را که این بناها را آفریده اند تبیین کند.

[8] . Yasser Tabba, “The Muqarnas Dome: Its Origin and Meaning,” Muqarnas 3, 1985, pp. 61-79

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد