در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۱۳ دی ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
37547

خوشنويسي ، صناعت يا هنر

خوشنويسي را اگر از منظر اطلاع رساني و انتقال مفاهيم و فرهنگ بنگريم فقط صناعت خوب نويسي است. تحول و تطور خوب نويسي و تغيير شکل در اين حيطه مي تواند تنها نشانه پيشرفت تاريخي الفبا باشد.


خوشنويسي ، صناعت يا هنر


خوشنويسي را اگر از منظر اطلاع رساني و انتقال مفاهيم و فرهنگ بنگريم فقط صناعت خوب نويسي است. تحول و تطور خوب نويسي و تغيير شکل در اين حيطه مي تواند تنها نشانه پيشرفت تاريخي الفبا باشد. مسلما جمع آوري آثار خوشنويسي در موزه ها و گنجينه هاي خصوصي و نگهداري از آن ها ارزش چنداني براي نشان دادن اين پيشرفت تاريخي ندارد. ازطرفي عمر انسان ارزنده تر از آن است که صرف زيبانويسي معدودي حروف الفبا گردد که قرار است فقط انتقال پيام را به دنبال داشته باشد. همان گونه که امروزکتابت زيباي يک اثر ادبي مدت چند ماه يا سال به طول مي انجامد ـ در حالي که مي توان آن را حداکثر در چند روز توسط نرم افزارهاي رايانه اي آماده نمود ـ به ظاهر کاري عبث به شمار مي آيد. انتقادات وسيعي نيز از سوي مدرنيست ها و اقشار مختلف به صرف وقت بسيار و دشواري مراحل آموزش خوشنويسي ايراد مي گردد. از سويي عده اي را اعتقاد بر اين است که چون تحول چشمگيري در طي ساليان در خوشنويسي صورت نگرفته است بايد کاري کرد و خطي نو به وجود آورد زيرا خطوط موجود کهنه و قديمي شده اند.

از آنجا که هنر مي تواند به اعتباري ارائه احساسات متعالي انسان در قبال دريافت زيبا و متفاوت از جهان پيرامونش تلقي شود تصاوير الفبايي به مرور زمان اشکالي بديع و تجريدي به خود گرفته است که در قالب خطوط گوناگوني از قبيل ثلث، نسخ، نستعليق و غيره خودنمايي مي کند. بايد متذکر شد که تغيير شکل الفبايي از تغيير شکل هنري حروف کاملا مجزاست. نياز به تغيير شکل الفبايي ممکن است در برهه هايي از زمان احساس بشود. مثلا ممکن است براي هر يک از حروفي که فقط با نقطه و جابجايي آن تغيير صوت مي دهند مانند ج، چ ، ح ، خ و...اشکال مستقلي پيشنهاد شود. دراين صورت هنر خوشنويسي نيز به نوبه خود زيباترين فرم را براي آن ها پيدا خواهد کرد. اما ميان تغيير شکل و پيدايش فرم جديد خطي زمان زيادي صرف خواهد شد. اين مهم در طول تاريخ خط و خوشنويسي متناوبا تکرار شده و وقفه اي در امر انتقال پيام صورت نگرفته است. نمونه روشن و مصداق کامل آن آرشيو تاريخي کتابت نستعليق از دوران ميرعلي تبريزي تا ميرزاي کلهر و زمان حاضر است.
شايد قابل قبول ترين دليل کتابت در حد اعلاي استادان پيشين، همانا مي تواند انتقال فرم در سايه پيام موجود در متن به پسينيان باشد. هر آينه اگر چنين نبود امروز منابع غني و قابل اطميناني از خطوط مختلف را در اختيار نداشتيم. همان گونه که بسياري از خطوط قديمي به علت نداشتن منابع منسوخ شده اند.
گذشته از کتابت که در عين صناعت، سعي وافري در ارائه هنري آن شده است تعداد بي شماري آثار صرفا هنري خوشنويسي امروزه در دست ماست. آنان که به اشتباه و يا به غرض خوشنويسي را صناعت مي نامند آيا اين قطعات بي نظير و بي بديل خوشنويسي را که هنرمندان بزرگي در پهنه تاريخ با رقص در ميانه ميدان به تصوير کشيده اند نديده اند؟ قطعات چليپا و سياه مشق که نه تنها داراي تمامي قوانين تايپوگرافي و گرافيک امروزي هستند که بسيار چيزها برتر و بالاتر دارند. آيا اصول دوازده گانه خوشنويسي کم از اصول صفحه پردازي و تايپوگرافي امروز است؟ به گمان من اروپائيان همين نکات را از قطعات خوشنويسي ما شرقي ها (ايران وچين) وام گرفته و سپس به نام خود منتشر کرده اند. وگرنه در گرافيک اروپا پيشينه اي چندان قوي در اين امر موجود نيست. گواه آن نيز نداشتن کاليگرافي (خوشنويسي) پيشرفته در تاريخ آن هاست. وانگهي حروف الفباي يوناني و لاتين از قابليت انعطاف بالايي برخوردار نيست.
درپاسخ به مدعيان صناعت خوشنويسي و روشنگري هنرجويان، مي بايست درآغاز بين صنعت کتابت (انتقال پيام) وخوشنويسي ناب مرز معين نمود. خوشنويسي يک هنر منحصر به فرد شرقي است که در سايه کتابت قديم تاکنون زنده مانده است. در کتابت، خوشنويس ناچار است ضمن رعايت اصول خوشنويسي متن را نيز با امانت تمام حفظ کند وخدشه اي از لحاظ بار معنايي به جهت ملاحظات خوشنويسي ايجاد ننمايد. تمامي آثار کتابتي ممتاز مبين همين مدعاست. اما درحيطه هنر خوشنويسي ناب همه حروف و کلمات فقط ابزاري است در دست هنرمند که با چيدن آن ها در صفحه معجزات خوشنويسي تاريخ به وجود آمده است. در قطعات خوشنويسي پيام فداي صورت و فرم شده و حس زيبايي شناسي هنرمند بر معنا و پيام چيره مي شود. يک نمونه از مرقعات و قطعات خوشنويسي از هنرمندان بزرگ را نمي توان يافت که اين قاعده در آن فراموش شده باشد. چيدن اين همه سطح و دور و گره در کنار هم و خلق يک اثر يکپارچه با معماري و مهندسي افقي و عمودي دقيق (کرسي بنديهاي چندگانه) و ايجاد فرمي چشم نواز و دل انگيزکه ذهن و روان آدمي را به چالش و تحسين وا مي دارد آيا مي تواند کاري صرفا صناعي باشد؟
هنر کار عشق نيست. کار صنعت نيست. هنرمند عاشق نيست. عاشق نيازمند است. مهجور است. سلسله پيماست. اسير است. هنرمند آزاد و رها از هر بندي است. او به شوق معشوق طواف نمي‌کند. او در عين وصل است. او درطلب نيست. عاشق و معشوق يکي شده است. آفتابي است نشسته درميان و پرتوافشاني مي کند. خود را مي نمايد. و مهم نيست که هزار عاشق سينه چاک از هجر وي بر خاک فکنند. هنرمند از اين منظر چشمه جوشاني است که از خود لعل و گوهر بيرون مي دهد. علت ماندگاري او نيز همين خداگونگي اوست. اماکسي که در مرحله شاگردي است عاشق است. بر گرد استاد مي گردد. تا مرز زايش هنري فاصله فراوان دارد و مقيم کوي تقليد است.
هنرمند افق باز و روشني را درپيش خود مي گسترد و با زباني سخن مي گويد که براي تمام انسان ها قابل فهم است. اين زبان ساده، زبان بي مدلي و بي تعلقي است. زبان بي زمان و مکان است. الفباي آن را حس محض تشکيل مي دهد. حسي که بيانگر حرکت او در رگ هاي اکنون است. او درسطح حرکت نمي کند. غوطه وري هنرمند عمودي است. اولين شرط هنرمندي توان شيرجه زدن به درون خويشتن است که باعث توقف زمان مي گردد. توقف زمان ايجاد بي نيازي مي کند. بي نيازي آغاز معشوقي و محوريت است. آغاز نگاه همه جانبه است. آغاز آدميزادي است.
موسيقي دروني هنرمند در قالب اثرش نواخته مي شود.هر مخاطبي نتي از نت هاي خود را از آن مي شنود. رنگي از الوان خويش را در آن مي بيند. راز ايجاد ارتباط با آثار هنري و جاودانگي آن در همين نکته نهفته است. کار هنرمند رازگشايي نيست. او تعادل درونش را مي نمايد وبه جلوه مي نشيند.

تنها نوشتن ماهرانه يک متن و يا نقل کردن از خوشنويس هاي ماقبل دليل هنرمندي يک خوشنويس نيست. جمع بزرگي از خوشنويسان در اين گروه (استادکارها) قرار دارند. کسب مهارت چنانچه با خلاقيت همراه نباشد خوشنويس را هنرمند نمي کند. هنرمند کسي است که داراي سبک مخصوص به خود باشد. به طوري که حتي بدون امضاء، اثرش را بتوان از آثار ديگران تميز داد. بدين ترتيب در تاريخ خوشنويسي هر خط، چندين سبک هنري مستقل وجود خواهد داشت. اگر چه همه اين سبک ها در دامنه يک خط مشخص به وجود آمده اند اما هر کدام داراي مشخصه هاي ويژه اي است که آن را ممتاز مي سازد.

بسا از خود سوال کرده ايم که چرا در طول قرون متمادي تغييرات عمده اي مثلا در خط نستعليق به وجود نيامده است. تغييرات عمده موقعي لازم است که نيازي به اين تحولات باشد. در سير نستعليق، هنرمندان گاه اين خط را نازک و گاه ضخيم نوشته اند.گاه الفات و مدات را بلند و گاه کوتاه کرده اند. دواير را گردتر و يا بيضي تر نوشته اند. در اسکلت و سازه اصلي اين خط نيز تدبرات و مطالعات زيادي صورت گرفته است. نکته حائز اهميت اينست که بر خلاف نقاشي و ساير هنرها گستره عمقي خط بيشتر از گستره سطحي اش مي‌باشد و تحولات و تغييرات در دامنه بسيار کوچک و ظريفي به نام حرف و يا کلمه اتفاق مي افتد که از ديد مردم عادي پنهان مي ماند. خوشنويسي همانند موسيقي (نت ها) از اِلمان ها (حروف)ي کمتري به نسبت هنرهاي ديگر برخوردار است. و همين امر دليل دشواري آن در رسيدن به غايت است. هر چه ابزار کمتري در اختيار داشته باشيم بايد تلاش بيشتري کنيم. تنها تحول چشمگير و قابل درک براي همگان تغيير مقياس اندازه گذاري از نقطه شش دانگ به نقطه چهاردانگ مي باشد که توسط استاد بزرگ نستعليق مرحوم ميرزاي کلهر به وقوع پيوسته است. ديگر بزرگان هرکدام به سهم خود درکرسي بندي و نواخت اين خط تغييراتي انجام داده اند و در تکامل آن کوشيده اند.
بايد توجه داشت که تکامل حتما به معني تغيير جنسيت و ماهيت نيست. و تغيير عنداللزوم به معني بهتر و متعالي تر شدن نمي‌باشد. به همين اعتبار کساني نيز خطوط جديدي خلق کرده اند که در قياس با خطوط موجود ابداع بهتر و متکامل تري به حساب نمي آيد و در مراتب پائين تر ازلحاظ زيبايي قرار مي گيرد و بيشتر جنبه تزئيني و تفنني دارد.
جاذبه خوشنويسي راهيان عرصه هاي ديگر را نيز مفتون خويش ساخته است. نقاشان اسير پيچ و تاب هاي خط شده و با رنگ و قلم موهايشان به عرصه خوشنويسي تاخته اند و به اصطلاح نقاشي خط کرده اند. عده اي از خوشنويسان نيز که طاقت محنت نداشته اند با اندک بضاعتشان از خط به سراغ خطاطيدن رنگ رفته و خط نقاشي ساخته اند. به زعم اينجانب نقاشيخط و خط نقاشي امروزي از اصالت به دور است. دور باطلي است که ره به ناکجا دارد. زيرا نقاشي به عنوان يک هنر مستقل و پويا از ظرفيت هاي بسيار والايي برخوردار است و نيازي به تکامل از طريق خط ندارد. همچنان که اين استدلال در مورد خط نيز مصداق کامل دارد.
خوشنويسي به عنوان هنربايد با خلاقيت توام باشد. خوشنويسي تا هنگامي که اسير انتقال پيام و حامل وظيفه کاربردي است به ارزش هاي محض و ناب نخواهد رسيد. يک اثر خوشنويسي بايد فارغ از متن، ناظر را درگير فرم و صورت خود نمايد. ناظر بايستي در پيچ و تاب ها وگردش هاي حروف و ترکيبات، زيبايي احساس هنرمند را دريابد و اسير بار چندگانه ي معنايي کلمات نگاشته شده نشود. اين جدايي او را به درک زيبايي محض رهنمون خواهد ساخت.

در کلاس هاي آموزش خوشنويسي، تازه واردان هميشه مفهوم اشعار و مطالب ادبي سرمشق ها شده و از منظور اصلي که همانا فرم خط است غافل مي شوند. بسيار ديده شده است که آنان مطلب را حفظ کرده و سرمشق را به کناري گذاشته و بدون توجه به آن فقط قلم مي سايند. بعضي استادان با تجربه، با مشاهده اين عمل مطالبي بي سر و ته و ترکيباتي بي معنا را به عنوان سر مشق مي نگارند تا ضمن دور ساختن از بار معنايي واژگان توجه آنان را به فرم محض جلب نمايند. اين همان اتفاقي است که بايد در آثار خوشنويسي بيافتد تا هنردوستان و مخاطبان خوشنويسي فقط با فرم روبرو شوند. محتواي غني آثار خوشنويسي که مسلما از اقيانوس بي کران ادب و فرهنگ ديني و ملي ما سرچشمه دارد اجازه نمي دهد که مخاطب از شعر به شعور بصري عبور نمايد. از طرفي همين اتفاق ممکن است براي خود هنرمند نيز رخ دهد و او را در سرزمين ادب ساکن کند و جرات گذار به آن سوي مرزهاي معنا را از او بگيرد.

اما در جريان اين گذار خطري بزرگ هنرمندان خوشنويس را تهديد مي‌کند. و آن خطرگريز از قواعد و قوانين خوشنويسي به بهانه آزادي اززندان معناست. ديده شده است که برخي هنرمندان آوانگارد درجريان همين گذارها دچار افت شديد کيفيت هنري گشته اند. از طرفي نيز اين واهمه وجود دارد که چنين تلقي گردد که براي رسيدن به آزادي در ارائه بصري نيازي به آموزش هاي کلاسيک و سنتي نيست. همان اتفاقي که در نقاشي و موسيقي ما چهره نشان داده است و امروزه با تاسف فراوان شاهد صف طولاني خزف فروشاني هستيم که متاع بي ارزش خود را در بازار صدف فروشان عرضه مي‌کنند. جاودانگي هنر ما منوط به زنده نگهداشتن آموزه‌هاي سنتي و اصيل در قالبي نو و امروزين است.

به رغم مدعياني که منع عشق کنند جمال چهره تو حجت موجه ماست.                      www.khoshnevisi.net

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد