در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
چهارشنبه

۱۵ دی ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
37716

خوشنويسي و کتابت قرآن کريم

ياد استاد سيدحسين ميرخاني كاتب قرآن كريم در گفت‏وگويي صميمانه با استاد غلامحسين اميرخاني در ميان هنرهاي اسلامي خوشنويسي به عنوان يكي از اصيل‏ترين و منزه‏ترين


ياد استاد سيدحسين ميرخاني كاتب قرآن كريم در گفت‏وگويي صميمانه با استاد غلامحسين اميرخاني
در ميان هنرهاي اسلامي خوشنويسي به عنوان يكي از اصيل‏ترين و منزه‏ ترين انواع هنري مطرح بوده و هنوز در ميان همه هنروران، خوشنويسان به دليل خدمات عظيمي كه در نشر و ترويج فرهنگ اسلامي داشته‏اند مورد تكريم و احترام شاياني هستند.
در اين ميان، ايرانيان با عشقي بي‏دليل و خالصانه ميراث هنري تمدن كهن خود را يكسره در پاي دين مبين ريختند و آسماني‏ترين و به ياد ماندني‏ ترين آفريده‏هاي خود را در عرصه قرآن و اسلام خلق كردند. از جمله اين فرزانگان شادروان استاد سيدحسين ميرخاني خوشنويس برجسته معاصر و كاتب نامدار كلام وحي است كه در آسمان پرستاره هنر ايران پس از سال‏ها هنوز درخششي خيره‏ كننده دارد.
در بزرگداشت نام و ياد آن هنرمند فقيد به محضر استاد غلامحسين اميرخاني رسيديم تا با تورقي در دفتر خاطراتش برايمان از سال‏هاي حيات هنري استاد بگويد.
جناب استاد اميرخاني جناب‏عالي به ‏عنوان يكي از نزديك‏ترين همراهان استاد ميرخاني، كه هم نزد برادر بزرگ -استاد حسين- و هم اخوي كوچك‏ترشان استاد حسن ميرخاني تلمذ نموده‏ايد، در ابتدا پيرامون حيات هنري استاد سيدحسين ميرخاني و سجاياي حرفه‏اي ايشان توضيحي بفرماييد؟
استاد سيدحسين ميرخاني در 25 محرم 1325 هجري قمري در تهران متولد شدند. پدرشان مرحوم آقاسيد مرتضي برغاني از اساتيد بنام خوشنويسي در اواخر دوره قاجار و از شاگردان ممتاز ميرزاي كلهر بودند. شادروان ميرخاني به همراه برادر كوچك‏ترشان، مرحوم سيدحسن ميرخاني در محضر پدر از همان اوان كودكي به آموختن ظرايف و دقايق خط نستعليق پرداختند. ايشان از خاطرات خردسالي خود و سرآغاز كار هنريشان هموراه خاطراتي پر از ظرافت و لطافت به ياد داشتند و از سعي پدر براي ايجاد اعتمادبه‏نفس در وجودشان حكايت‏ها مي‏كردند.
در همان ابتداي تشكيل انجمن خوشنويسان در سال 1330 مرحوم ميرخاني به عنوان استاد ممتاز مشغول به تدريس شدند و مي‏توان گفت پاگرفتن، دوام و رسميت‏يافتن انجمن در آن دوران مرهون هنر و سعايت وي بوده است.
اما در مورد بخش دوم سؤال شما و بيان ويژگي‏هاي كاري استاد چند نكته قابل‏تفكيك را مي‏توان ابراز داشت.

نكته اول اشاره به اين موضوع است كه در كشور ما بنا بر يك عادت سنتي اصحاب هنر در زمينه‏هاي تشكيلاتي به دليل آن كه همواره مستغرق در جهان خود بوده‏اند وارد نمي‏شده و امورات را به‏دست غير صاحبان هنر مي‏داده‏اند. اما اين استاد جليل‏القدر وارد عرصه شدند و در انجمن خوشنويسان به عنوان يكي از اعضاي اصلي حاضر گرديدند و تقريبا همه عمر مفيد خود را به تعليم خوشنويسي - چه قبل و چه بعد از تأسيس انجمن - پرداختند.
ايشان در اين كار، دوام و مهارتي نيز داشتند. اصولاً هنروران، دل‏نازك، كم‏تحمل و زودرنج هستند و طبع ظريفشان اجازه مواجهه با مشكلات سخت و سرزنش طاعنان را به آنها نمي‏دهد. امام در آن روزگار سخت كه هر تشكلي متهم به مسائل حاشيه‏اي مي‏شد و هنوز كار جمعي در كشور جا نيفتاده بود، مرحوم ميرخاني در فاصله سال 1330 تا 1356 يعني حدود 25 سال بدون هيچ وقفه‏ اي كرسي خود را در انجمن خوشنويسان حفظ كردند و اگر روزگار سوي چشمان ايشان را نمي‏ربود سال‏هاي سال بعد هم در اين عرصه مي‏ماندند.
اين نكته هم شايان ذكر است كه اگر مي‏گوييم حضور ايشان در انجمن، يك حضور حاشيه‏اي نبود بلكه ايشان بدون هيچ مجامله‏ اي چراغ و نور آن محفل بودند. اين احساس وظيفه يك انسان برجسته براي مشاركت اجتماعي و فرهنگي در جامعه خود است.
بعد ديگر شخصيت ايشان مقام انصاف و هويت عميق آن مرحوم بود كه هرگز گرد تظاهر و خودنمايي نگشت و سعي نكرد خود را در نزد مردم به صفتي موصوف كند. وي به آنچه مي‏نوشت باور داشت و به آن عمل مي‏كرد. از اين رهگذر مي‏توان ميرخاني را عارفي عامل دانست. علي‏رغم تدين شديدي كه داشت هرگز به سبك برخي مردمان در پي ظاهر مقدس‏مآبانه نبود و برايش فرق نمي‏كرد كسي او را مذهبي بپندارد و يا خير. تواضع بي‏بديلي را هم كه داشتند شهره آفاق بود با اين كه بسياري از هنرمندان آن دوران در آتش حسادت نسبت به معاصران مي‏سوختند، هر كسي از آن سرآمد خوشنويسان مي‏پرسيد چه كسي استاد مسلّم است نام استاد كاوه را ذكر مي‏كردند و از خود و برادر هنرمندشان سخن نمي‏گفتند.
جنبه ديگري از سجاياي مرحوم ميرخاني شاگردپروري ايشان بود. استاد همانند يك پدر يا مادر براي پيشرفت شاگردش دل مي‏سوزاند و با برخوردي مشفقانه استعدادهاي يك هنرجو را شكوفا مي‏ساخت. از همين‏روست كه مؤثرترين افراد در خوشنويسي از شاگردان ايشان هستند.
از گذر زحمات استاد ميرخاني و ديگر هنرمندان بزرگ بود كه آموزش خوشنويسي از يك هنر كاملاً ويژه افراد حرفه و يك هنر خصوصي تبديل به فني شد كه همه اقشار و مردمان توانستند به آموزش آن مشغول شوند. اگر امروز در عرصه هنر خوشنويسي وضعيت قابل ‏قبول و شايد درخشاني داريم، به‏طوري‏كه 204 شعبه در سراسر كشور با شور و حال فراوان به بسط و نشر هنر اسلامي خوشنويسي مي‏پردازند، حاصل كار اين اساتيد است.
چگونه با استاد ميرخاني آشنا شديد و پس از آن، ارتباطتان با مرحوم ميرخاني تا چه حدي بود؟

- از بركات انجمن خوشنويسان، براي من كه از كودكي علاقه‏ اي وافر به خوشنويسي داشتم و در جست‏وجوي سرچشمه‏اي براي فرونشاندن تشنگي خود بودم، آشنايي با آن مرحوم بود. در محضر استاد ميرخاني سال‏هاي سال تلمذ كردم و در عداد همراهان و نزديكان ايشان در آمدم. بيش از اين هرچه بگويم خودستايي است اما همين نكته را اشاره كنم كه در عالم هنر از ديرباز رسم بوده است كه اساتيد بزرگ چند روز مانده به پايان حياتشان با در اختيار نهادن ابزار كار خود به يك فرد، وي را به عنوان جانشين خود معرفي مي‏كنند. استاد ميرخاني در آخرين روزهاي حيات پربركت خود پس از تماس با من قلم، دوات و برخي ديگر از ابزار خود را به اين جانب هديه فرمودند.
مسئله‏اي هم كه مي‏توانم بگويم توفيق من در شاگردي دو برادر ميرخاني بود كه حاصل آن تلفيقي از سبك‏هاي گوناگون است كه به ياري خدا به عنوان معدل خوشنويسي معاصر آن را ارائه كرده‏ام.
در مورد هنر كتابت قرآن استاد ميرخاني سخن فراوان گفته شده است. اما از زبان شما كه از نزديك حال و هواي آن روزها را درك كرده‏ايد، اين سخنان لطف ديگري دارد. براي ما از ويژگي‏هاي حرفه‏اي استاد ميرخاني در اين عرصه بگوييد.

- مرحوم سيدحسين ميرخاني دو قرآن نوشتند. يكي اگر اشتباه نكنم به سال 1328 و ديگري را در سال 1340 و هر دو را به خط نستعليق به نگارش در آوردند كه در قطع وزيري در همان سال‏ها به چاپ رسيد و اكنون ناياب و شايد بگويم كمياب است.
ايشان خط نستعليق را به عنوان يك خط ايراني براي كتابت قرآن برگزيدند. اصولاً همان‏گونه كه مي‏دانيد اعراب در خط نستعليق هيچ تبحري ندارند در قرن هشتم بود كه ايرانيان اين نوع خوشنويسي را در قالب‏هاي هنري در آوردند. خط نستعليق به دلايلي نمي‏توانست به همان‏گونه كه هست براي كتابت قرآن مناسب باشد. اولاً در نستعليق، حروف در سرجاي خود نمي‏آيد و به‏طور كلي به دليل شيب حدود 23 درجه‏اي نوشتار و پيوند حروف، اعراب‏ گذاري بسيار مشكل است. لذا براي سازگاري نستعليق با كتابت، استاد ميرخاني اقداماتي به عمل آوردند. اولاً با بالا و پايين قراردادن اعراب فضاي نازيبا و خسته‏ كننده پر از علامت را به حالتي فرح‏ انگيز تبديل كردند كه چشم با گردش خود به آن مي‏رسد.
هم‏چنين اعراب را قدري درشت‏تر از معمول گذاردند كه خواننده دچار اشكال نشود استاد ميرخاني حالت بيضوي نستعليق را به سوي دايره تمايل دادند. علاوه بر آن حروف ريز همانند د، و، ر، و الف را قوي‏تر نوشتند. ايشان حتي‏المقدور كشيده‏ها را كوتاه‏تر كردند تا نواختي مناسب در متن پديد بيايد و خلوت و جلوت به تعادل برسند.
قرآن دوم ايشان از كمال‏يافتگي و ملاحت بيشتري برخوردار بود. البته نه به آن معنا كه اولين اثرشان پختگي نداشت بلكه اهل فن و متخصصان در قرآن دوم كه طبيعي هم هست زيبايي و دقت بيشتري مشاهده كردند.
ايشان علي‏رغم تلاش براي سازگاري، حد قلم را رعايت كردند و هرگز از قواعد عدول ننمودند. هرگز كتابت ارجمند ايشان از قرآن كريم با موازين شناخته شده و تاريخ نزديك به هزار ساله هنر خوشنويسي نستعليق منافاتي نداشت.
خط نستعليق همان‏طور كه خودتان هم اشاره كرده‏ايد فقط با اعمال برخي تغييرات، مناسب نوشتن قرآن مي‏گردد و در ميان كساني كه تحت‏ عنوان اهل قرآن از آنها ياد مي‏شود اين خط براي قرآن كمي ناآشنا است. لطفا ضمن اشاره به تاريخچه خوشنويسي قرآن با خط نستعليق، بفرماييد از سوي مردم چه برخوردي با قرآن نستعليق استاد ميرخاني صورت گرفت؟

- در مورد تاريخچه مي‏توان گفت قبل از دوره صفوي قرآنِ بدون نقطه‏اي به خط نستعليق به نگارش درآمد. بعد از آن هم ميرزا اسدالله شيرازي، قرآني نوشته‏اند كه اكنون در موزه كاخ گلستان وجود دارد. متأسفانه از ساير قرآن‏هايي كه به اين شيوه قبل از استاد ميرخاني نگارش يافته اطلاعي ندارم، اما قرآن استاد ميرخاني اولين قرآن نستعليق است كه به چاپ رسيده. در مورد برخورد مردم بايد بگويم كه بسيار بازخورد خوبي داشت. حتي متدينين هم علي‏رغم وجود حساسيت‏هاي كاذب به دليل زيبايي اين قرآن آن را مورد استقبال قرار دادند. من نكته‏اي را به برخي كه تحت‏عنوان متدين از آنها ياد مي‏شود و برخي اوقات متوجه اهميت هنر نمي‏شوند بگويم كه بايد توجه كنند همه‏ گير شدن و محبوبيت قرآن كريم به دليل هنرمندي سحرآميز خداوند در تركيب حروف و واژه‏هاست كه قرآن را به صورت يك اثر هنري بي‏بديل درآورده است. اگر زبان هنر نبود اصولاً معاني و لطايف منتقل نمي‏شد و دين در ميان عموم جامعه رسوخ نمي‏كرد. خط نستعليق به گواهي عرب و عجم، عروس خطوط اسلامي است و چه زيباست كه قرآني به اين خط آراسته باشد.
جناب آقاي اميرخاني! معمولاً اساتيدي كه به كتابت قرآن روي مي‏آورند و به طور كلي در خوشنويسي مذهبي وارد مي‏شوند تا پايان عمر هنري دست از اين كار نمي‏كشند. علت آن هم شايد كمال‏جويي هنرمندان است كه تا پاي مرگ سعي در ارائه اثر بهتري دارند. چرا استاد ميرخاني بعد از دو قرن و آثاري كه در حوزه دين آفريد ديگر قرآني كتابت نكرد در حالي‏كه سال‏ها پس از كتابت قرآن حيات داشتند و بالطبع بسيار پخته‏تر و خبره‏تر نيز شده بودند؟

- من اين تقسيم‏بندي آثار به ديني و غير آن را قبول ندارم - تمام فضاي فكري هنرمند، ديني و معنوي است. براي يك هنرمند فرق چنداني نمي‏كند، هرچه ذهن زيباپسند و كمال‏طلب او را ارضا كند خواه شعر باشد يا سخن بزرگان جهان مي‏تواند او را به خود مجذوب نمايد.
اين نكته را توجه نماييد كه تا موضوعي از نظر هنرمند، معنوي نباشد آن را در صفحه نمي‏آورد. پس نمي‏توانيم بگوييم اگر استاد ميرخاني ديوان حافظ را نوشت اين كار او ديني نيست. اصلاً اين تقسيم‏بندي را نمي‏پذيريم.
اگربا اين ديدگاه نگاه كنيم كه هنر هدفش رشد و تعالي انسان‏هاست، زبان هنر را يك زبان جهاني مي‏بينيم و ديگر برچسب مذهبي و غيرمذهبي آثار هنرمندان نخواهيم زد. استاد ميرخاني تا پايان عمر هر كاري و هر اثري كه آفريد مي‏تواند با آن تعريف خاص در عداد آثار ديني جاي گيرد.
امروزه اوضاع كتابت قرآن در كشورمان و قرآن‏هاي موجود در بازار قرآني موجب بروز مسائلي شده است. قرآن رسمي كشور يك قرآن با كاتب غيرايراني است، و اين قرآن است كه به وفور و به ارزاني در كشورمان وجود دارد. اين در حالي است كه ما، هنرمندان كاتب بسياري داريم كه قرآن نوشته‏ اند و برخي در آرزوي چاپ قرآن‏هاي متعددي كه نوشتند رخ در نقاب خاك كشيدند. چرا خطوط ايراني و قرآن‏هاي بومي فراگير نمي‏شوند؟

- چند عامل مختلف را بايد در پاسخ اين سؤال مدنظر قرار دهيم. يك مسئله ساده را مي‏توان گفت سالانه چندين هزار نفر به حج مي‏روند و يك جلد قرآن به خط عثمان طه و بسيار نفيس را به‏طور رايگان دريافت مي‏كنند و حتما هم آن را مي‏خوانند و نگهداري مي‏كنند. پس بعد اول، فعاليت‏هاي حمايتي است. كدام ارگان قرآن‏هاي كاتبان داخلي را حمايت و در اين ابعاد گسترده ميان مردم توزيع مي‏كند. چرا آثار اساتيد ارسنجاني، مرحوم نيريزي، مرحوم اشرف‏الكتّاب كه از فرط زيبايي بيننده طاقت خود را از دست مي‏دهد و امروز در موزه‏ها غريبانه در حصار شيشه‏اي زنداني است چاپ نمي‏شود.
اول انقلاب اين قرآن آقاي عثمان طه را يك گروهي با ارتباطات و مسائل آن‏چناني به داخل كشور آوردند و آن را بسط دادند. نمي‏دانم اصلاً اجازه‏اي از ناشر گرفتند و يا از ابتدا بناي آنها بر يك سرقت هنري بوده است.
اكنون با كمال تأسف از سوي يك نهاد كاملاً رسمي به يك خوشنويس درجه سوم عرب سفارش قرآن ملي جمهوري اسلامي ايران داده شد. بدون آن كه از هيئت كارشناسي خوشنويسان داخلي حتي يك نظرخواهي هم بشود.
بسياري هم به دليل نان و نام چاپ قرآن خيانت در حق قرآن روا داشته و به هر فرو مايه‏اي سفارش كتابت دادند و آنها هم بازار قرآن‏هاي داخلي را به كسادي كشاندند تا راه، بيش از پيش براي قرآن‏هاي كاتبان عرب باز شود.
و اما به رسم همه گفت‏وگوها از شما مي‏خواهيم به عنوان سخن آخر اگر نكته‏اي داريد، بيان بفرماييد.

- دو مسئله وجود دارد، يكي اشاره به مراسم يادبودي كه يكي از مؤسسات براي مرحوم ميرخاني برگزار كرده بود. ما مي‏گوييم استاد نيازي به تجليل نداشتند اما اگر مي‏خواستند كاري كنند بايد در شأن ايشان باشد. نبايد مراسم تجليل پر از شعار و تكرار باشد و در آن به افراد غيرمتخصص مجال اظهارنظر بدهند. از همه كساني كه مي‏خواهند براي ياد و نام اساتيد هنر مراسمي برگزار كنند مي‏خواهم به جاي پرداختن به شخصيت آنها انديشه و تفكر آنها مورد بررسي قرار دهند.
و نكته آخر آن كه اميدوارم شرايطي فراهم شود تا قرآن مرحوم ميرخاني بار ديگر به چاپ برسد تا همگان از زيبايي و لطافت آن بهره‏مند گردند.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد