اساتيد خوشنويسي كشور از بايدهاي كتابت نستعليق قرآن مي گويند ؛
« عروس خطوط اسلامي » در سايه سار آيات الهي
اشاره:
در اواخر سده هشتم و اوايل سده نهم هجري، يعني در عهد تيموري، از درآميختن دو خط نسخ و تعليق، خوشنويسي جديدي براي خط فارسي در ايران به وجود آمد كه « نسخ تعليق» ناميده شد و بعدها به « نستعليق» شهرت يافت.اندكي بعد به عنوان خط خاص ايرانيان شناخته شد و بتدريج جايگاه خود را در خوشنويسي جهان باز كرد و حتي برخي آن را «عروس خطوط اسلامي» مي گويند.
« عروس خطوط اسلامي » در سايه سار آيات الهي
اشاره:
در اواخر سده هشتم و اوايل سده نهم هجري، يعني در عهد تيموري، از درآميختن دو خط نسخ و تعليق، خوشنويسي جديدي براي خط فارسي در ايران به وجود آمد كه « نسخ تعليق» ناميده شد و بعدها به « نستعليق» شهرت يافت.اندكي بعد به عنوان خط خاص ايرانيان شناخته شد و بتدريج جايگاه خود را در خوشنويسي جهان باز كرد و حتي برخي آن را «عروس خطوط اسلامي» مي گويند.
در اين ميان، كتابت قرآن از جمله مواردي است كه نقشي مؤثر در شيوا و روان خواندن اين كتاب آسماني دارد. هر چه نگارش آيات الهي شيوه مطلوب تري داشته و روان تر باشد، تمايل به قرائت آن نيز افزايش خواهد يافت. كارشناسان علوم قرآني معتقدند براي كتابت قرآن كريم بايد از بهترين و شيواترين خط كه با روح فرهنگ حاكم بر كشور هماهنگ است، بهره گرفت. آنها معتقدند اگر قرآن در كنار كتابت آن به خط عثمان طه، به خط نستعليقي كه ايرانيان بيشتر بر آن كار كرده اند، چاپ و منتشر شود، به علت چشم نواز بودن، زيبايي خاص و سهولت خواندن، به اشاعه فرهنگ قرآن خواني و استفاده جهاني منجر مي شود. اما اين كه با در نظر داشتن محدوديتهاي خط نستعليق نسبت به ساير خطوط، چنين پيشنهادي مي تواند به محك تجربه درآيد، سؤالي است كه تني چند از خوشنويسان بارز كشورمان در گفت و گو با قدس، به آن پاسخ گفته اند.
مكتب هنري ايران، سازگار با روحيه مردم
استاد اميرخاني، در بيان ويژگيهاي خط نستعليق نسبت به ساير خطوط مي گويد: «مكتب هنري ايران داراي ملاحت و نرمشي است كه با اخلاق و صفات فرهنگي ما سازگاري بيشتري دارد و خط و خوشنويسي در مناطق ديگري از كشورهاي اسلامي، به مناسبت همان ويژگيهاي فرهنگي و تاريخي، شدت و خشونتي دارد كه از نظر استحكام نسبت به كارهاي استادان ما امتياز دارد، اما آن نرمش و ملاحت و شيريني را در آن حدي كه استادان ما خالق آثار بوده اند، ندارد. از اين بابت ، نمونه هاي متعدد كتابها، قطعات و كتيبه هاي مختلف در آثار باستاني و مساجد، شاهد اين مدعاست .
عضو شوراي عالي خانه هنرمندان ايران، ادامه مي دهد: از زمان صفويه به بعد، تكيه و توجه ما به خط نستعليق بيشتر بوده است . به همين دليل، اعراب و تركها با خط ثلث و نسخ به خاطر اينكه با زبان و فرهنگشان سازگارتر بوده - كار كرده اند و كارشان قوام و استحكام پيدا كرده است . بنابراين ، خط نسخ و ثلث آنها امروز قوي تر از ماست .
رئيس انجمن خوشنويسان ايران اضافه مي كند: خوشنويسان عصر ما به معدلي دست يافته اند كه قبل از ما امكان آن فراهم نبوده است ، چون چاپ وجود نداشته و انتقال آثار طراز اول استادان بزرگ در يك جا و مجموعه و كتابچه غيرممكن بوده است ، اما امروز يك جوان با استعداد كه جانانه در مسير اين هنر سلوك مي كند، در يك نشست، استادان مختلف را به صورت سرمشق و الگو در اختيار دارد. بنابراين ، به طور طبيعي آن طور كه خاصيت انسان است ، ذهن او از هر كدام اينها يك نقطه قوت و اوجي را دريافت مي كند و اگر قابل باشد، آنها را به صورت يك معدل در هنر خودش عرضه مي كند. اين كار در اين دوره اتفاق افتاده است كه از حيث معدل و بهره مندي از همه مكاتب و شيوه ها، هنرمند خوشنويس امروز توانسته تلفيق مطلوب و معتدلي به وجود بياورد كه كار او با دوره قبل از آن تفاوت مي كند؛ يعني ، شما وقتي خط يكي از استادان طرازاول را در نمايشگاهي مي بينيد، نيازي نيست امضايش را ببينيد و تطبيق تاريخي دهيد و بلافاصله مي گوييد اين خط متعلق به اين دوره است .
قرآن، سرچشمه فيض هنرمندان
يدا... كابلي خوانساري «شكسته نويس و خوشنويس معاصر كشورمان نيز با تشريح جايگاه خوشنويسي ايراني در ميان ساير آثار هنري، مي گويد: هنر خوشنويسي با توجه به اينكه در ميان هنرهاي تجسمي از گذشته بستر ساز ثبت و ضبط آثار مفهومي و معنايي و تصويري واقعي از كلام بزرگان بوده است، بيش از نيم قرن با 50 شكل و شيوه، رسالت ثبت و ضبط آيات الهي را عهده دار بوده است و شايد به دليل همين رسالت تاريخي و توجه هنرمندان خوشنويس به كتابت آيات قرآن كريم است كه موضوع كتابت، هزار سال در موزه هاي ايران و جهان تاريخ معتبر و مستند دارد و هنرمندان برجسته و بزرگ، نقش ارزنده اي در پايداري از كلام وحي داشته اند، به گونه اي كه دليل رشد و توسعه خوشنويسي ايران اين بوده است كه همواره از معنا و سرچشمه انبياي كلام و بزرگان علم و ادب و عرفان و فضيلت برخوردار بوده است. وقتي اين هنر در حقيقتي بزرگ به نام آيات وحي تجلي پيدا مي كند، تأثير آن در ايران و تمامي كشورهاي اسلامي فزاينده خواهد بود.
كتابت قرآن كريم در تمامي ابعاد زندگي مسلمانان جهان تأثيرگذار بوده است، چنانكه آمده است :
عشقت رسد به فرياد ارخود به سان حافظ
قرآن زبر بخواني در چارده روايت
اين مهم نشانگر مستغرق بودن شعر و شاعران ما در قرآن است.هيچ شاعري را سراغ نداريم كه از اين سرچشمه فيض و معنوي بهره نبرده باشد.منبع تمامي هنرمندان كه به هنر از آينه الهي مي نگرند، قرآن بوده است. با توجه به چنين پشتوانه و رويكرد عظيمي كه از قرنها قبل به اين كتاب مقدس بوده است، ضرورت پيدايش اقسام مختلفي از خط را شاهد هستيم.
چهره ماندگار خوشنويسي كشورمان در خصوص پيشينه كاربرد نستعليق در كتابت قرآن كريم، خاطر نشان مي كند : پس از اينكه خط كوفي در 50 نمونه- چه به شكل تحريري و يا تزييني در اماكن متبركه و... - به كار رفت، خط نسخ، خط رسمي كتابت قرآن كريم شد و وظيفه كتابت را عهده دار گرديد؛ در عين حال ذوق هنرمندان ايران به گونه اي بود كه به يك شكل از خط قانع نشدند و بنابر ضرورت مكاني و زماني، شكل تازه اي را در خوشنويسي ايجاد كردند. براي مثال، از خط ثلث براي كتابت كتيبه هاي مساجد استفاده كردند و براي محرابها كه ابعاد متفاوتي از معماري و زيبايي شناختي هنرمندان خوشنويس ايراني را ترسيم مي كرد، خط محقق يا ريحان را پايه گذاري كردند. بنابراين، هنرمند ايراني براي قرآن، تمامي هستي ، ذوق و ابداع خود را در به كارگيري خطوط به كارگرفت .
وي كه خود نستعليق را به مدت سه سال نزد استاد سيد حسن ميرخاني گذرانده است، در پاسخ به اينكه آيا امكان فراگير شدن خط نستعليق در كتابت قرآن كريم وجود دارد يا خير، مي گويد : حتي خط ثلث نيز كه در سايه سار خط نسخ و هم خانواده اين خط به شمار مي رود، چنين كاربردي پيدا نكرده است و مردم هنوز چشمشان براي خواندن قرآن با خط نسخ آشناست. در عين حال، نمي توان منكر شد كه قرآن را با خط ديگري نمي توان نگاشت، زيرا قرآن را با خط انگليسي هم نوشته اند.مهم اين است كه اين خط را براي چه منظور بايد به كار برد. در دو سه دهه قبل، مرحوم سيد حسين ميرخاني قرآن را به خط نستعليق نگارش كرد و امروزه بسياري، آن را به عنوان قرآني نفيس هم براي خواندن و هم براي بيان زيبايي ها و جلوه جديد كتابت قرآن كريم گرامي مي دارند.اگر اين قرآن را به كشورهاي اسلامي ببريم، آن را به عنوان خط تازه اي كه بيانگر ريشه هاي هويت ما در خوشنويسي است، خواهند پذيرفت؛ اما قطعا اين شيوه نگارش ، شيوه اي كه مردم بخواهند آن را بخوانند، نيست. بنابراين، حتي من كه در طي اين چهار دهه خط شكسته كار كرده ام، علاقه مند بودم قرآن را به خط شكسته بنويسم .
اصلا ماهيت خط شكسته بر اساس تركيب بندي و چيدمان فشرده طراحي شده است، اما سؤال اين است كه اگر من اين خط را بنويسم، چه كسي آن را خواهد خواند. بنابراين، از به كاربستن اين شيوه نگارش پرهيز كرده ام، اما زماني كه مي خواهم آن را به شكل يك تابلو ارايه كنم، بيست سال بر روي آن كار مي كنم و مي بينيد كه در دوران معاصر جزو اولين كساني هستم كه قرآن را به شكل شكسته عرضه كرده ام و امروزصدها هنرمند خط شكسته آن را نه تنها در ايران، بلكه در ساير كشورها به خط رايج مي نويسند.
شايد نتوانيم اين قرآن را در ديگر كشورها عرضه كنيم، اما چرا نبايد در كشور خود ما قرآني به خط شكسته چاپ شود تا مردم جلوه هاي دروني هنرمند ايراني را كه براي نيل به اين آيات آسماني به جوش آمده، نبينند.
در گستره علم و هنر و معرفت اسلامي، ناگزيريم گسترده عمل كنيم، زيرا همواره جلوه هاي هنر ويترين فرهنگ و تمدن بشريت به شمار مي روند. جلوه هاي هنر سرزمين ما صرف نظر از اينكه بيانگر هويتهاي گذشته ايران بزرگ و ايران تأثيرگذار در تمدن شرق و غرب بوده است، حتما در هنر خوشنويسي تجلي جهاني خواهد داشت.
جاي خالي «نستعليق» در كتابت قرآن
استاد مصطفي مهديزاده « نيز كه 37 سال پيش، قرآن را به نستعليق نوشته است، با بيان اينكه نمي توان الزامي را براي نگارش يك خط به وجود آورد، مي گويد : نگارش قرآن به خط نستعليق مشكلي را ايجاد نمي كند و جاي آن به عنوان قرآني كه از ايران اسلامي و فارسي زبانان نوشته و توسط استادي طراز اول به جهان اسلام ارايه شود، خالي است.
وي در مقايسه بين خط نستعليق و غير آن، مي گويد: خط نستعليق داراي ملاحت و شيريني و خصوصيات خاص خود است. بهترين خطوط نسخ و ثلث را هم كه خط مرسوم قرآن كريم است، ايرانيها نوشته اند . اما اينكه چرا زيبايي و ملاحت در خط نستعليق بيشتر است، به دليل « دور» و قوسهايي است كه خط نستعليق دارد و آن را چشم انداز تر كرده است و به صورت كار هنري هم ديده شود. خط نسخ به دليل سادگي آن در خواندن قرآن و اعرابي كه بر روي آن قرار مي گيرد، در نگارش قرآن بيشتر مورد استفاده قرار مي گرفته است. پس از پيدايش خط نستعليق و تكامل يافتن آن، افرادي قرآن را با اين خط نوشته اند. نستعليق در دوره معاصر توسط مرحوم سيد حسين ميرخاني و مرحوم سيف ا... يزداني نوشته شده است.
وي در خصوص امكان كتابت قرآن به خط نستعليق نيز خاطر نشان مي كند: اگر بخواهيم قرآني به خط نستعليق كه داراي شان و صفا باشد داشته باشيم، بايد اين كار را توسط استادان بزرگ انجام دهيم.
ممكن است آنهايي كه با اين خط آشنا نيستند، از اين خط استقبال نكنند ولي ايرانيان هنر دوست و غير ايرانيها بر استفاده از اين خط صحه بگذارند. اما خواندن نستعليق براي كساني كه با آن آشنايي ندارند، مشكل ايجاد مي كند؛ ضمن آنكه فضايي را كه اشغال مي كند، از ارتفاع كلمات نسخ بيشتر است .
برتري «نستعليق» نسبت به ساير خطوط اسلامي
استاد رضواني منش ، مبتكر نستعليق قرآني نيز كه از سال 1370 نگارش قرآن به خط نستعليق را دنبال مي كند، مي گويد :«نستعليق از حيث زيبايي و جمال نسبت به ديگر خطوط اسلامي برتري دارد؛ دليل آن هم برخورداري از متعادل ترين دور و خشكي، سواد و بيان و موافق ترين خطوط با روحيه مردم ايران است.بنابراين، نستعليق طي قرون گذشته همواره در خط مقدم انتخاب هنرمندان خوشنويس بوده است.
وي دليل استقبال مردم از قرآنهايي كه در گذشته به خط نسخ كتابت شده را اين گونه بيان مي كند: اين خط نسبت به ديگر خطوط از حيث خوانايي پيشتاز بوده است و اساسا هدف از طراحي اين خط اين بوده كه خوانا نويسي در آن برهه اولويت بسياري داشته است، در عين حال اين خط نسبت به نستعليق خشك تر و كم دورتر است و روحيه متعادل ايرانيها نستعليق را به خطوط ديگر از جمله نسخ ترجيح داده است.
قرآن و نستعليق در كنار يكديگر مي توانند به پديده اي نو و ارزشمند منجر شوند. همان گونه كه قرائت قرآن با صوت خوش، خواننده قرآن را دگرگون مي كند خط خوش نيز خواننده را از حظ بصري بهره مند مي كند.مشروط بر اينكه موانع و مواردي را كه برخي از استادان و هنرمندان در خصوص كتابت قرآن مطرح كرده اند، مرتفع شود.
شايد نتوانيم اين قرآن را در ديگر كشورها عرضه كنيم، اما چرا نبايد در كشور خود ما قرآني به خط شكسته چاپ شود تا مردم جلوه هاي دروني هنرمند ايراني را كه براي نيل به اين آيات آسماني به جوش آمده، نبينند.
در گستره علم و هنر و معرفت اسلامي، ناگزيريم گسترده عمل كنيم، زيرا همواره جلوه هاي هنر ويترين فرهنگ و تمدن بشريت به شمار مي روند. جلوه هاي هنر سرزمين ما صرف نظر از اينكه بيانگر هويتهاي گذشته ايران بزرگ و ايران تأثيرگذار در تمدن شرق و غرب بوده است، حتما در هنر خوشنويسي تجلي جهاني خواهد داشت.
جاي خالي «نستعليق» در كتابت قرآن
استاد مصطفي مهديزاده « نيز كه 37 سال پيش، قرآن را به نستعليق نوشته است، با بيان اينكه نمي توان الزامي را براي نگارش يك خط به وجود آورد، مي گويد : نگارش قرآن به خط نستعليق مشكلي را ايجاد نمي كند و جاي آن به عنوان قرآني كه از ايران اسلامي و فارسي زبانان نوشته و توسط استادي طراز اول به جهان اسلام ارايه شود، خالي است.
وي در مقايسه بين خط نستعليق و غير آن، مي گويد: خط نستعليق داراي ملاحت و شيريني و خصوصيات خاص خود است. بهترين خطوط نسخ و ثلث را هم كه خط مرسوم قرآن كريم است، ايرانيها نوشته اند . اما اينكه چرا زيبايي و ملاحت در خط نستعليق بيشتر است، به دليل « دور» و قوسهايي است كه خط نستعليق دارد و آن را چشم انداز تر كرده است و به صورت كار هنري هم ديده شود. خط نسخ به دليل سادگي آن در خواندن قرآن و اعرابي كه بر روي آن قرار مي گيرد، در نگارش قرآن بيشتر مورد استفاده قرار مي گرفته است. پس از پيدايش خط نستعليق و تكامل يافتن آن، افرادي قرآن را با اين خط نوشته اند. نستعليق در دوره معاصر توسط مرحوم سيد حسين ميرخاني و مرحوم سيف ا... يزداني نوشته شده است.
وي در خصوص امكان كتابت قرآن به خط نستعليق نيز خاطر نشان مي كند: اگر بخواهيم قرآني به خط نستعليق كه داراي شان و صفا باشد داشته باشيم، بايد اين كار را توسط استادان بزرگ انجام دهيم.
ممكن است آنهايي كه با اين خط آشنا نيستند، از اين خط استقبال نكنند ولي ايرانيان هنر دوست و غير ايرانيها بر استفاده از اين خط صحه بگذارند. اما خواندن نستعليق براي كساني كه با آن آشنايي ندارند، مشكل ايجاد مي كند؛ ضمن آنكه فضايي را كه اشغال مي كند، از ارتفاع كلمات نسخ بيشتر است .
برتري «نستعليق» نسبت به ساير خطوط اسلامي
استاد رضواني منش ، مبتكر نستعليق قرآني نيز كه از سال 1370 نگارش قرآن به خط نستعليق را دنبال مي كند، مي گويد :«نستعليق از حيث زيبايي و جمال نسبت به ديگر خطوط اسلامي برتري دارد؛ دليل آن هم برخورداري از متعادل ترين دور و خشكي، سواد و بيان و موافق ترين خطوط با روحيه مردم ايران است.بنابراين، نستعليق طي قرون گذشته همواره در خط مقدم انتخاب هنرمندان خوشنويس بوده است.
وي دليل استقبال مردم از قرآنهايي كه در گذشته به خط نسخ كتابت شده را اين گونه بيان مي كند: اين خط نسبت به ديگر خطوط از حيث خوانايي پيشتاز بوده است و اساسا هدف از طراحي اين خط اين بوده كه خوانا نويسي در آن برهه اولويت بسياري داشته است، در عين حال اين خط نسبت به نستعليق خشك تر و كم دورتر است و روحيه متعادل ايرانيها نستعليق را به خطوط ديگر از جمله نسخ ترجيح داده است.
قرآن و نستعليق در كنار يكديگر مي توانند به پديده اي نو و ارزشمند منجر شوند. همان گونه كه قرائت قرآن با صوت خوش، خواننده قرآن را دگرگون مي كند خط خوش نيز خواننده را از حظ بصري بهره مند مي كند.مشروط بر اينكه موانع و مواردي را كه برخي از استادان و هنرمندان در خصوص كتابت قرآن مطرح كرده اند، مرتفع شود.