قاضي ابوحنيفه نعمان بن محمد يكي از نويسندگان سرشناس دهههاي آغازين جنبش فاطميون و از ملازمان و معتمدان المعز پسر منصور حاكم مصر در سال 341 هجري قمري بود. نعمان بن محمد در سال 363 هجري قمري در شهر فسطاط (قاهره امروزي) درگذشت.
نعمان بن محمد در يكي از تأليفات مشهورش به نام كتاب المجالس و المسايرات كه ويرايش فاخر و زيبايي از آن به همت سه پژوهشگر تونسي به نامهاي جيب الفاقي، ابراهيم شبوح و محمداليلاوي در سال 1978 به چاپ رسيد بيان مي دارد كه المعز به عنوان شخصيتي بسيار باهوش و با فراست در ساخت قصرهاي باشكوه، باغات، مجموعه هاي آبرساني، آبراههها، آب انبارها و قنات ها نقش محوري داشته است. وي همچنين دستور ساخت قلم خودنويس را به المعز نسبت مي دهد و آن را چنين بيان ميدارد:
"آرزومنديم قلمي بسازيم كه بي آن كه به دوات نياز داشته باشد در نوشتن به كار آيد و جوهر را در خود داشته باشد. هر كس بخواهد آن را از جوهر پركند و هر قدر ميخواهد بنويسد. كاتب آن را در جيب يا هر جا كه مايل است قرار دهد بي آن كه جايي را جوهري كند يا قطره اي جوهر از آن به بيرون تراوش كند. جوهر فقط زماني جريان يابد كه قصد نوشتن باشد. از اين كه چنين قلمي را پيش از ساخته باشند و نيز از اين كه كسي در اين مورد به فراست افتاده باشد و منظور و اهميت آن را بيان داشته باشد بيخبريم. پرسيديم آيا ساخت چنين قلمي ممكن است؟ پاسخ دادند "مقدور است ان شاء الله.""
داستان به اين شكل ادامه يافت كه چند روز بعد صنعتگر قلمي آورد كه با جوهر پر مي شد و به راستي مي نوشت. قلم را ميشد واژگون كرد و تكان داد بي آن كه جوهر از آن بريزد. جوهر داخل قلم جز در موقع نوشتن، آن هم به ميزان مطلوب از آن جاري نميشد. جوهر درون قلم تابع اراده كاتب بود و فقط موقع حركت بر روي كاغذ جريان مي يافت. قلم هيچ زياني نداشت، دستان كاتب يا جامه اش يا هر چيز ديگري را كه در تماس با آن بود كثيف نمي كرد. از آنجايي كه مخزني در درون آن پنهان شده بود نيازي به حمل مركب دان (دوات) نداشت. اين قلم واقعا مستقل بود. هر آن كس كه انديشه كند راهنمايي خواهد يافت تا به مراد رهنمون شود.
چنانچه خداوند رحمان بندگانش را به راه راست رهنمون مي كند و در سوره قلم چنين مي فرمايد:
"ن. قسم به قلم و آنچه مينويسد"
سابقه ساخت قلم خودنويس در اروپاي غربي به قرن هفدهم ميلادي باز ميگردد. شووردر (Schwerder ) مورخ آلماني از چنين چيزي فقط يك مورد آن هم در 1636 ميلادي خبر ميدهد و سراسر اين قرن و تمامي قرن هجدهم به صورت پراكنده از اين موضوع ياد شده است. خودنويس آن گونه كه امروز آشناي همگان است در قرن نوزدهم در اروپا تكوين يافت. شخصي به نام فولش (Folsesh ) در سال 1809 در انگلستان ادعاي ثبت گواهي اختراع قلمي داراي مركب دان را مطرح كرد و ادعاي بعدي در سال 1891 از سوي شخصي يه نام شفر(Scheffer ) طرح شد. البته در همان سال شخص ديگري به نام جي.اچ.لوئيس قلم پَر داراي مخزن جوهر ساخت كه در واقع همين خودنويس امروزي بود. استفاده از لاستيك با دوام و فسادناپذير در سال 1844 توسط شخصي به نام واترمن از شهر نيويورك گام بزرگي در ساخت عملي خودنويس بود. تا پايان قرن نوزدهم استفاده از خودنويس عموميت يافت اما تقريبا 900 سال پس از زماني بود كه المعز دستور ساخت قلمي داراي مخزن جوهر را به صنعتگران داد.
اين يكي از شواهد علاقمندي مسلمانان به موضوعات علمي و فني و روحيه كاوش و اختراع در آن دوران طلايي بوده است. همين تشنگي به دانش بود كه آنان را از ساير اقوام متمايز ساخت و همين عشق به آموختن آنان را قادر به خلق تمدني نمود كه عصر طلايي اسلام ناميده مي شود و اين دوران از آن پس هرگز تكرار نشد.
منبع:
www.MuslimHeritage.com
![](https://media.abna24.ir/arts/media/2012/12/1014_سر منشا قلم خودنویس2.jpg)
قاضي ابوحنيفه نعمان بن محمد يكي از نويسندگان سرشناس دهههاي آغازين جنبش فاطميون و از ملازمان و معتمدان المعز پسر منصور حاكم مصر در سال 341 هجري قمري بود. نعمان بن محمد در سال 363 هجري قمري در شهر فسطاط (قاهره امروزي) درگذشت.