مير علي تبريزي يا مير علي هروي تبريزي (درگذشت 850ه.ق)با لقب قدوة الکتاب (بهمعني پيشگام خوشنويسان) فرزند مير علي سلطاني، از خوشنويسان بنام اسلامي و از مفاخر خوشنويسي ايراني در سده هاي هشتم و نهم هجري (چهاردهم و پانزدهم ميلادي) است. مير علي تبريزي بزرگترين خوشنويس عصر امير تيمور گورکاني و پسرش شاهرخ تيموري است. وي را واضع و مبدع خط زيباي نستعليق ميدانند. تذکره هاي بسيار دربارة او قلم فرسايي کرده اند، از جمله در مجالس المومنين او را مردي فاضل ميداند و در مرآه العالم او را از دانايان ادب و دانش به حساب آورده اند.
از جزئيات زندگي اين استاد بزرگ خوشنويسي اطلاعات زيادي در دست نيست بجز آنکه مدتي در تبريز ميزيسته.
در نيمه اول قرن نهم دو نفر با نام ميرعلي تبريزي ميزيستهاند: يکي ميرعلي بن الياس تبريزي و ديگري ميرعلي بن حسن تبريزي که مير علي فرزند حسن را بنيانگذار خط نستعليق ميدانند.
هرچند برخي از دست نبشتهها و اسناد مربوط به قبل از زمان ميرعلي تبريزي به خطي بسيار نزديک به نستعليق به دست آمدهاست ولي ميرعلي از لحاظ فنّي آين خط را به صورت مستقلي عرضه نمود از اين رو استادان بعدي، ابداع خط نستعليق را به او نسبت دادهاند. در رسالههاي قديمي خوشنويسي داستاني نقل شده که ميرعلي شبي در خواب، پرواز غازها را ديد و حرکات سيال نستعليق را از حرکات نرم بدن اين پرندگان هنگام پرواز الهام گرفت.
گفته ميشود ميرعلي از ترکيب دو خط «نسخ» و «تعليق» خط زيبايي پديد آورد که در ابتدا به «نسختعليق» و سپس موسوم به نستعليق گرديد و همان است که اکنون خط فارسي بدان نوشته ميشود.
مير علي تبريزي مورد ستايش هنرمندان بزرگي قرار گرفته است از آن جمله: - ميرزا سنگلاخ، هفت قلم را به مير علي نسبت ميدهد و مي گويد از ترکيب خط «نسخ» و «تعليق» خط جديد «نستعليق» را به وجود آورد. - صاحب خلاصه التواريخ مي گويد او جميع خطوط را منسوخ کرد. - مير علي هروي در رساله «مداد الخط» خود ميگويد که مير علي تبريزي خط نستعليق را ابداع کرد . - در گلستان هنر آمده است که مير علي خط نستعليق را وضع نمود و به پسر خود تعليم داد. - سلطانعلي مشهدي ملقب به «سلطان الخطاطين» در منظومه اي گفته است:
نسخ تعليق اگر خفي وجلي است
واضح الاصل خواجه ميرعلي است
تا که بوده است عالم و آدم
هرگز اين خط نبوده در عالم
وضع فرمود او به ذهن دقيق
از خط نسخ و زخط تعليق
ني کلکش از آن شکر ريز است
که اصلش از خاک پاک تبريز است
بعضي نيز معتقدند که اين خط وجود داشته اما ميرعلي آن را تکميل کرده و قواعدي براي آن بوجود آورده است. اگر او واضع اين خط نباشد ميتوان گفت ميرعلي به اين خط روش روشن داد.اين خط که از ترکيب «نسخ» و «شکسته تعليق» ، خطي را شکل بخشيده و قاعده داده که ابتدا نسخ و تعليق خوانده ميشد و کم کم نستعليق ناميده شد.
شکل اوليه خط نستعليق و ترکيبات آن در ابتدا سادهتر بود، اما ميرعلي آنرا کامل کرد. ويژگي شکل تزييني اين خط،براي نوشتن اشعار بسيار مناسب است. آرتور پوپ هنرشناس و ايرانشناس مشهور ميگويد: “...درحاليکه "خط نسخ" کامل و متعادل است، "خط تعليق" تاثيرناک و حاکم است. از به هم بافتن ويژگيهاي اين دو نوع خط، نستعليق که خيلي نوازشگر، مفشن، آرام و ملائم است، بميان آمده. نستعليق توسط جعفر تبريزي، سلطانعلي مشهدي، مير عماد حسني قزويني و ديگران به کمال پختگي رسيد. ظهور نستعليق به کاربرد "خط تعليق" کاملا پايان داد.
فرزند برومند استاد تبريزي به نام «عبدالله» ايرادات خط پدر را برطرف کرده و خط نستعليق را به اوج مي رساند و پس از پدر نيز با پرورش شاگرداني که از سرشناس ترين خوشنويسان ايرانند، "عروس خطوط اسلامي" را جاودانه مي کند. شاگرداني چون: «ميرزا جعفر تبريزي»، «اظهر تبريزي»، «سلطان علي مشهدي»، «ميرعلي هروي» و...
در سده هاي آغازين پيدايش خط نستعليق، دو سبک متفات از آن در نقاط مختلف ايران ظاهر شد؛ يکي شيوه جعفر تبريزي و اظهر تبريزي بود که بعدها سلطانعلي مشهدي آن را کاملتر کرد و در ناحيه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ ديگري شيوه عبدالرحمن خوارزمي، خوشنويس دربار سلطان يعقوب آق قويونلو است که در بخشهاي غربي و جنوبي ايران رواج يافت و بعدها فرزندان وي عبدالرحيم و عبدالکريم و پيروانشان، آن را رواج دادند.
از جزئيات زندگي اين استاد بزرگ خوشنويسي اطلاعات زيادي در دست نيست بجز آنکه مدتي در تبريز ميزيسته.
در نيمه اول قرن نهم دو نفر با نام ميرعلي تبريزي ميزيستهاند: يکي ميرعلي بن الياس تبريزي و ديگري ميرعلي بن حسن تبريزي که مير علي فرزند حسن را بنيانگذار خط نستعليق ميدانند.
هرچند برخي از دست نبشتهها و اسناد مربوط به قبل از زمان ميرعلي تبريزي به خطي بسيار نزديک به نستعليق به دست آمدهاست ولي ميرعلي از لحاظ فنّي آين خط را به صورت مستقلي عرضه نمود از اين رو استادان بعدي، ابداع خط نستعليق را به او نسبت دادهاند. در رسالههاي قديمي خوشنويسي داستاني نقل شده که ميرعلي شبي در خواب، پرواز غازها را ديد و حرکات سيال نستعليق را از حرکات نرم بدن اين پرندگان هنگام پرواز الهام گرفت.
گفته ميشود ميرعلي از ترکيب دو خط «نسخ» و «تعليق» خط زيبايي پديد آورد که در ابتدا به «نسختعليق» و سپس موسوم به نستعليق گرديد و همان است که اکنون خط فارسي بدان نوشته ميشود.
مير علي تبريزي مورد ستايش هنرمندان بزرگي قرار گرفته است از آن جمله: - ميرزا سنگلاخ، هفت قلم را به مير علي نسبت ميدهد و مي گويد از ترکيب خط «نسخ» و «تعليق» خط جديد «نستعليق» را به وجود آورد. - صاحب خلاصه التواريخ مي گويد او جميع خطوط را منسوخ کرد. - مير علي هروي در رساله «مداد الخط» خود ميگويد که مير علي تبريزي خط نستعليق را ابداع کرد . - در گلستان هنر آمده است که مير علي خط نستعليق را وضع نمود و به پسر خود تعليم داد. - سلطانعلي مشهدي ملقب به «سلطان الخطاطين» در منظومه اي گفته است:
نسخ تعليق اگر خفي وجلي است
واضح الاصل خواجه ميرعلي است
تا که بوده است عالم و آدم
هرگز اين خط نبوده در عالم
وضع فرمود او به ذهن دقيق
از خط نسخ و زخط تعليق
ني کلکش از آن شکر ريز است
که اصلش از خاک پاک تبريز است
بعضي نيز معتقدند که اين خط وجود داشته اما ميرعلي آن را تکميل کرده و قواعدي براي آن بوجود آورده است. اگر او واضع اين خط نباشد ميتوان گفت ميرعلي به اين خط روش روشن داد.اين خط که از ترکيب «نسخ» و «شکسته تعليق» ، خطي را شکل بخشيده و قاعده داده که ابتدا نسخ و تعليق خوانده ميشد و کم کم نستعليق ناميده شد.
شکل اوليه خط نستعليق و ترکيبات آن در ابتدا سادهتر بود، اما ميرعلي آنرا کامل کرد. ويژگي شکل تزييني اين خط،براي نوشتن اشعار بسيار مناسب است. آرتور پوپ هنرشناس و ايرانشناس مشهور ميگويد: “...درحاليکه "خط نسخ" کامل و متعادل است، "خط تعليق" تاثيرناک و حاکم است. از به هم بافتن ويژگيهاي اين دو نوع خط، نستعليق که خيلي نوازشگر، مفشن، آرام و ملائم است، بميان آمده. نستعليق توسط جعفر تبريزي، سلطانعلي مشهدي، مير عماد حسني قزويني و ديگران به کمال پختگي رسيد. ظهور نستعليق به کاربرد "خط تعليق" کاملا پايان داد.
فرزند برومند استاد تبريزي به نام «عبدالله» ايرادات خط پدر را برطرف کرده و خط نستعليق را به اوج مي رساند و پس از پدر نيز با پرورش شاگرداني که از سرشناس ترين خوشنويسان ايرانند، "عروس خطوط اسلامي" را جاودانه مي کند. شاگرداني چون: «ميرزا جعفر تبريزي»، «اظهر تبريزي»، «سلطان علي مشهدي»، «ميرعلي هروي» و...
در سده هاي آغازين پيدايش خط نستعليق، دو سبک متفات از آن در نقاط مختلف ايران ظاهر شد؛ يکي شيوه جعفر تبريزي و اظهر تبريزي بود که بعدها سلطانعلي مشهدي آن را کاملتر کرد و در ناحيه خراسان و اطراف آن متداول شد؛ ديگري شيوه عبدالرحمن خوارزمي، خوشنويس دربار سلطان يعقوب آق قويونلو است که در بخشهاي غربي و جنوبي ايران رواج يافت و بعدها فرزندان وي عبدالرحيم و عبدالکريم و پيروانشان، آن را رواج دادند.