معمار قديم حکم کرده بود قرار را بر تخت بنشانند و سرگشتگي را دار بزنند؛ اما در ميان بناهاي قديمي بيش از هر زمان ديگري حيرانم. زيبايي کانون است و ريسمان پيچ و تاب اسليمي،زواياي خطوط بنايي و عمق خيره کننده آبي لاجوردي ست. چشمم مبهوت و بي اختيار مثل عروسک خيمه شب بازي ميان اين همه زيبايي مي چرخد و بالا و پايين مي رود.قطعا رازي در ميان است و چون راز را بر سطح نمي نهند اينک با ريسمان خط بنايي به چاه حقيقت مي روم با آنکه مي دانم شايد به جاي سيراب شدن از پاسخ،عطشان پرسشهاي بي شمار شوم.ا صلا چيست اين خط بنايي؟کي و از کجا آمده است؟بر ديواره هاي اين بناها چه مي کند؟چه مي گويد؟
ظن و گمان بسيار است.استاد محمود ماهرالنقش،معمار،کاشيکار و پژوهشگر خطوط بنايي اظهار داشت:خط بنايي به زمان اعراب جاهلي برمي گردد که بر خلاف کاربرد تزييني آن در بناهاي ما،آن زمان از آن براي خواندن و نوشتن استفاده مي شده و بعدها در زمان پيامبر نيز براي نوشتن قرآن به کار گرفته شد اما با ورود اسلام به ايران بر پيکر بناهاي ما نشست و البته جاي پرسش دارد که چرا اين خط در ايران به کتابت نرفت و کاربرد تزييني يافت؟ گرچه مولانا سلطانعلي مشهدي معتقد است که با اين خط کتابت هم ميشده و آنرا جزء خطوط نوشتاري به حساب آورده است ( به نقل از سايت آفتاب ). به گفته استاد ماهرالنقش عده ديگري چون دکتر هراتي و دکتر يغماييان نيز اين خط را به زمان هخامنشيان نسبت مي دهند . وي ابراز داشت : " خط بنايي با توجه به اطلاعات دايره المعارف ها از سلجوقيان يا ايلخانيان به بعد براي تزيينات بنا در ايران به کار برده شد و قديمي ترين نمونه آن در اصفهان به مناره «سين» بر ميگردد ." احسان راطبي که تهيه کنندگي 60 نمونه کار از نمايش خط بنايي به شيوه Motion graphic را بر عهده داشته ، از برخي منابع نام برد که سابقه اين خط را به زمان ادريس نبي منسوب مي کنند . عبدالله قوچاني هم قديمي ترين نوع اين خط را روي پنجره چوبي کوچکي در تخت جمشيد ذکر مي کند که متعلق به آل بويه در 363 هجري ميباشد و نام حضرت علي عليه السلام روي دو لنگه پنجره و دو لوزي 4 بار به صورت معکوس آورده شده است؛ همچنين جمله " لا نبي بعد محمد" متعلق به 504 هجري روي منار مسجد ساوه و چند مسجد همزمان با آن نيز از کهن ترين نمونه هاي خط بنايي محسوب مي شوند؛ در ضمن طولاني ترين عبارتي که به خط بنايي نوشته شده سوره واقعه درمدرسه نيم آورد اصفهان ميباشد که در ادامه آن بلافاصله سوره توحيد نيز به خط بنايي تحرير شده است. اين خط به خط معقلي يا کوفي بنايي نيز شهرت دارد و در انگليسي با دو عبارت Mason script (منتسب به بنا يا معمار) و Angular koofic (کوفي زاويه دار ) معرفي مي شود . نقل قول هاي فراواني ريشه اين خط را خط کوفي ذکر مي کند و زمان انشعاب آن از خط کوفي را دوره تيموريان يعني دوره طلايي خط و خوشنويسي ذکر مي کنند . عده ديگري نيز معتقدند اگر اين خط قبل از اسلام به وجود آمده باشد بايد از خط سترنجيلي که مادر خط کوفي است استخراج شده باشد . همانطور که در تحقيقات عبدالله قوچاني نيز به آن اشاره شده شباهتي که در زاويه دار بودن اتصالات حروف به يکديگر بين خط بنايي و خط معقلي موجود است باعث شده عده اي اين دو را يکي تلقي کنند .
در حاليکه خط کوفي معقلي ، اوايل اسلام براي نوشتن متون استفاده ميشده است و البته در حال حاضر هيچ متني به اين خط موجود نيست . با توجه به تلفظ هاي مختلف کلمه معقلي، احتمالات ديگري هم وجود دارد که به دليل گستردگي بحث از ذکر آنها صرف نظر مي کنيم و اين خط به دسته هاي منحصر ، مربعي ، مستطيلي و متداخل تقسيم مي شود و با تکنيک هاي سه نقطه اي ( در اين تکنيک به جاي مستطيل کشيده از لوزي استفاده مي شود .) ، معرق ( پرکاربرد ترين تکنيک ) ، کاشي کاري ، آجر کاري ، گچبري و در زمان حاضر کتابت به اجرا در مي آيد که مي تواند به صورت ساده و ابتدايي ، متوسط و پيچيده جلوه گر شود . سخت ترين نوع خط بنايي آن است که سواد و بياض آن هر دو قابل خواندن بوده و فضاي مثبت و منفي موجود در قاب خط بنايي به تناسب در نظر گرفته شده باشد . اين نکته و ظرافتي که اجراي آن مي طلبد دليلي است که سعيد توکلي فر ، کارگردان صورالنور و بسياري ديگر از نمايشهاي خط بنايي که از Photo animation هم در اجراي آن استفاده مي شود به آن تکيه و اين طور استدلال مي کند که حتي اگر خط بنايي از زمان اعراب جاهلي هم گرفته شده باشد مسلما به اين صورت نبوده است؛ زيرا رعايت اين فضاي مثبت و منفي و تناسب در سواد و بياض صرفا به هدف خواندن و نوشتن بعيد به نظر مي رسد؛ همانطور که به عقيده راطبي اين خط شايد بيش از آنکه براي نوشتن ابداع شده باشد براي نخواندن خلق شده است. وي ابراز داشت : خط بنايي آن اندازه که ارزش تجسمي دارد، ارزش رسانه اي ندارد و شايد همين دشواري در رمزگشايي از خط بنايي است که باعث مي شود بسياري از مردم با اين خط آشنا نباشند و با بي توجهي به تخريب آثار کامل آن بپردازند .
کمترين اين بي توجهي ها، آگهي هاي ترحيمي است که روي خطوط بنايي در مساجد و ديگر بناهاي تاريخي چسبانده مي شود؛ در حالي که اگر مردم مي دانستند اين خطوط دربردارنده آيه هاي قرآن و اسامي متبرکه است شايد هرگز اينگونه با آنها رفتار نمي کردند . البته به جز آيه هاي قرآن و اسامي متبرکه ، گاهي اشعار و احاديثي نيز به زبان فارسي يا عربي با اين خط نوشته شده؛ چنانکه براي نوشتن شعار ها و بيانيه هاي سياسي نيز مورد استفاده قرار گرفته است. راطبي توضيح داد: " الملک لله " که در بسياري از اماکن تاريخي با خط بنايي نوشته شده متواتر ترين شعاري ميباشد که ايرانيها در برابر تمام اقوام مهاجم سر دادند و اين از زيرکي معماران آن دوره بوده که مفهوم مستتر در چنين عبارتي را با هزينه فرمانرواي مهاجم به گوش مردم مي رساندند و به ابراز عقيده مي پرداختند . اين يکي از شواهدي است که پايه عميق تفکر معماري قديم را تاييد ميکند . در زمان حاضر تنها تعداد معدودي قادر به خواندن و به خصوص نوشتن اين خط ميباشد. استاد محمود ماهرالنقش ، استاد حسين مصدق زاده و استاد حسين زمرشيدي از جمله افرادي هستند که به پژوهش در اين حوزه مشغولند؛ اما مسلما احيا و نگهداري خط بنايي به تلاش و همت عده بيشتري احتياج دارد؛ به ويژه آنکه نرم افزار هاي جديد کار را آسان تر کرده و از هزينه ي آزمون و خطا کاسته اند . به گفته توکلي فر، اگر هنرمند امروز به رغم اين امکانات، حرکات ريشه دار و پيوسته اي براي احياي اين هنر ديرين انجام نداده به اين دليل ميباشد که دغدغه اين مساله را نداشته و همين امر باعث شده است که اگر در گذشته خانه ها در نهايت سادگي ساخته ميشدند و مساجد باشکوهترين بناها بودند؛ امروزه برعکس ، مساجد ساده ترين بناها باشند و روز به روز بر تجمل و شکوه خانه ها افزوده شود . اوج معماري اسلامي و متناسب با آن، اوج خط بنايي ( هم از نظر کيفي و هم از نظر کمي ) به زمان صفويه برميگردد . در اين ميان اصفهان ، پايتخت صفويه ، ميراث دار بيشترين يادگارهاي خط بنايي ميباشد؛ تا آنجايي که راطبي تاکيد مي کند: قطعا موزه خط بنايي دنيا، اصفهان است . اين اتفاق مي تواند دلايل مختلفي داشته باشد . نياز معماري به پشتوانه مالي و رونق اقتصادي اصفهان در عصر صفوي ، تجمع هنرمندان در اصفهان آن دوره و نهان روشي مردم اين شهر که در کاربرد کنايه ها و استعاره ها نيز مشهود است از جمله احتمالاتي ميباشد که درمورد رونق گرفتن خط رمز آميز بنايي در اصفهان مي توان به آن اشاره کرد؛ اما بنا به اين قاعده که پس از هر فرازي، فرودي در راه است، معماري اسلامي و در اينجا اختصاصا خط بنايي افول کرد . راطبي افت و فرود اين هنر را معلول نظام آموزشي دانست و ابراز داشت: با افول نظام استاد شاگردي و پايان گرفتن انتقال سينه به سينه خط بنايي ، اين هنر که آموزش مکتوبي براي آن وجود نداشت کمکم رو به فراموشي رفت و امروزه با آنکه در زندگي روزمره ما حضور دارد آنرا نمي بينيم . چنانکه، الله اکبر که بر حاشيه پرچم جمهوري اسلامي ايران نقش بسته و نام علي(ع) که نقش سکه هاي طلا را متبرک کرده مثل بسياري از نوشته هاي ديگر دور و بر ما به خط بنايي نوشته شده است. گرچه هرچند که ما همه چيز را فراموش کرده و هيچ نشان آشنايي را نمي شناسيم، اما ديگر وقت آن رسيده که به خاطر آوريم؛ زودتر از آنکه دير شود.