به نظر مي رسد که شيوه مير عماد داراي چهار اصل کلي است که سه تاي آنها اصول اوليه و غير قابل تغيير و يکي نيز اصل ثانويه است که تغييرات تازه را مي توان در گستره آن انجام داد.
از زمان پيدايش خط نستعليق، که به دليل اينکه رسم الخط منحصر به فرد فارسي کنوني است، بر تارک همه خطوط مي درخشد، افراد زيادي براي رشد و اعتلاي آن کوشيده اند و در اين راه حتي از جان خويش دريغ نورزيده اند. در ميان اين افراد، مير عماد که به اعتقاد بسياري از کارشناسان و علاقه مندان اين رشته هنري، بي شک يکي از درخشان ترين ستاره هاي آسمان هنر اين مرز و بوم و از پهلوانان عرصه خوشنويسي است، شيوه اي را پايه گذاري نمود که در نوع خود يکي از کاملترين شيوه هاست.
ولي با گذشت زمان، اين شيوه آرام آرام رو به انحطاط گذاشته و اين سير قهقرايي تا به امروز ادامه داشته است که اصلي ترين عوامل آن از اين قرارند:
1- دشوار بودن اجراي اصول اين شيوه براي کساني که در صددند تا با صرف وقت کمتر به مطلوب خويش برسند.
2- پيدايش صنعت چاپ و لزوم کاربردي تر شدن هنر خوشنويسي، در دوره اي بخصوص.
3- مفهوم نبودن ادبيات به کار رفته در نوشته هاي آموزشي به جاي مانده از واضع آن مير عماد و به روايتي باباشاه آن هم فقط در چند صفحه که سبب شد بجز برخي از شاگردان بلاواسطه ايشان، هيچ کس نتواند در اجراي اين شيوه به استقلال برسد.معدودي نيز که از پيروان بعدي او بودند، فقط در تقليد جزء به جزء برخي از آثار هنريش به او نزديک شدند که اين نيز از نظر هنري ارزش زيادي ندارد.
4- با توجه به اينکه در گذشته، استادکاراني ماهر مرکب و کاغذ دست ساز مخصوص خوشنويسي را آماده مي کرده اند به مرور و با صنعتي شدن جامعه، ساخت اين مصالح به تدريج منسوخ و امکان دسترسي به اين ابزار مناسب، که نقشي کليدي در خوشنويسي دارند، دشوارتر شد.
نگارنده، ضمن اداي احترام به همه استادان بزرگ اين هنر جاودان، از همان آغاز کار هنري خود و به دلايلي که از حوصله اين نوشته بيرون است، شيوه مير عماد را بهترين شيوه نستعليق ارزيابي کرده و تلاش نموده که در حد توان خويش در راه اعتلاي بيشتر آن گام بردارد. پس از آن و با توجه به دشواري آموزش اين شيوه براي مبتديان، تلاش نموده تا با زباني ساده، بنيادي ترين شاخص هاي زيبايي آن را تدوين نمايد.
همان گونه که پيش از اين گفته شد، يکي از مهمترين دلايل کنار رفتن شيوه مير عماد، نبودن روشي منسجم در تحصيل کليات و ظرايف آن است. کمبود پيشينه تحقيق علمي و روش شناسي در فرهنگ و هنرما و دست زدن به روشهاي تکراري و ثابت و ادبيات غير علمي در تعليمات سبب شد تا اين شيوه علي رغم داشتن ظرفيتي بسيار غني، همچنان مهجور بماند.
به نظر مي رسد که شيوه مير عماد داراي چهار اصل کلي است که سه تاي آنها اصول اوليه و غير قابل تغيير و يکي نيز اصل ثانويه است که تغييرات تازه را مي توان در گستره آن انجام داد.
اصول اوليه
صافي: اين کيفيت که با تمرين فراوان به دست مي آيد سبب مي شود که خط، کمترين لرزش را داشته باشد. در حقيقت، خطاط با صاف نويسي، قدرت خويش را نشان مي دهد.
تدريج: کيفيتي است که بر اساس آن بيننده در خط، شکستگي نمي بيند. بنا براين اصل، رسيدن از پهن ترين بخش به نازک ترين بخش هر حرف يا کلمه( مانند انتهاي دواير) بايد به تدريج صورت گيرد.
اتصال: در هنگام نوشتن کلماتي که از چند حرف متصل به يکديگر تشکيل شده اند و همچنين حروفي مانند( ص، ط، ه و ...) که در آنها فضاي بسته پديد مي آيد، اتصال حروف و کلمات بايد حتماً حفظ شود.اصل ثانويه
تناسب: خوشنويس بايد تناسب حروف، کلمات و سطرها را بر اساس سليقه خود حفظ کند. اين اصل، دست ما را براي انجام تغييراتي در نحوه نگارش خط نستعليق باز مي گذارد( مانند ضخامت گوشت قلم).
يکي از زير مجموعه هاي تناسب در نستعليق، کرسي خط است. معناي تحت الفظي کرسي، مکان جاي گرفتن است. تا آنجا که نگارنده بررسي کرده است، بسياري، کرسي خط نستعليق را يک خط راست افقي در نظر مي گيرند. اين تعريف از کرسي ممکن است که براي آموزش تک حرفها و کلمات منفرد به هنرجويان مبتدي(آن هم تا حدودي) پذيرفتني باشد، ولي در مورد سطرنويسي و چليپا نويسي، موضوعيتي بنيادين ندارد.به اعتقاد نويسنده، کرسي نستعليق ، بويژه مير عماد از قواعد پيچيده تري پيروي مي کند که رعايت دقيق آنها باعث مي شود تا يک حرف، کلمه، سطر يا چليپا زيبا تر به نظر برسد. در اين شيوه کرسي هر حرف يا کلمه يک خط راست يک بعدي نيست بلکه سطحي دو بعدي است که حروف يا کلمات در درون آن جاي مي گيرند.
در اين نوشته که گوشه اي از پژوهش نگارنده در مورد نقش کرسي در زيبايي شناسي شيوه مير عماد است، تلاش شده تا با زباني همه فهم، روشن و در عين حال ساده اصول کلي کرسي خط بيان شود.
گفتني است که تمامي دلايل و شواهد گفته شده، نظر شخصي نويسنده است و اگرچه پاره اي از آنها را از گفته هاي پراکنده ديگران گردآوري نموده، ولي بخش عمده آن را با پژوهش در برخي از آثار مير عماد به دست آورده و در اينجا به عنوان پيشنهادي نو براي آموزش ساده خط نستعليق به شيوه مير عماد عرضه مي شود.
در پايان، با توجه به تازگي بحث و احتمال خطاهاي اجتناب ناپذير، از هر گونه پيشنهاد و انتقادي با کمال ميل استقبال مي کنم.
نقطه گذاري
امروزه در بيشتر کلاسهاي خوشنويسي، نقطه گذاري يکي از اصلي ترين پايه هاي آموزش است. در صورتي که به نظر مي رسد اين روش، يک روش مکمل است. در نقطه گذاري، کمتر به موضوع زاويه حروف و کلمات پرداخته مي شود و اگر هم اشاره اي شود، بيشتر به صورت مبهم و به منظور به خاطر سپاري شکل حرف يا کلمه خواهد بود. در روش نقطه گذاري کنوني ( نقطه گذاري قطري) نقطه ها به صورت زير قرار مي گيرند:
همانگونه که پيداست، در اين روش، به جاي آنکه اندازه ها بر اساس پهناي قلم باشند، بر اساس قطر مربعي هستند که با قلم پديد مي آيد. يعني اگر قلمي به پهناي 1 ميلي متر داشته باشيم، در نقطه گذاري قطري واحد اندازه گيري تقريباً برابر با 4/1 ميليمتر خواهد بود، در صورتي که مي توان به نوع ديگري از نقطه گذاري به نام ضلعي توجه کرد که در بيشتر موارد، ساده تر و کاراتر است. در نقطه گذاري ضلعي واحد اندازه گيري، همان پهناي سر قلم است.
طول 2 نقطه = 2 ميلي متر
کرسي
خط قلم گذاري: خطي که در امتداد سر قلم قرار دارد، خط قلم گذاري ناميده مي شود. زاويه اين خط با خط افق ( زاويه قلم گذاري) در اين شيوه، برابر با 60 درجه است.
خط کرسي اصلي: خطي است که حروف در امتداد آن و از راست به چپ يا بر عکس، حرکت مي کنند.در اين شيوه، زاويه اين خط با خط افق، برابر با 30 درجه است. اين زاويه در هنگام نوشتن کشيده ها، دواير و همچنين کرسي بندي کلمات و نقاط در امتداد يکديگر، کاربردي اساسي دارد.
خط کرسي قرينه: خطي است که زاويه آن با خط افق برابر با 150=30-180 درجه است. اين زاويه در هنگام نوشتن حروفي که سمت حرکت ( مانند«ح») يا امتداد حرکت آنها( مانند ه و ف از چپ به راست يا سمت و امتداد حرکت آنها از راست به چپ ( ماننددندانه يني در مثال زير باشد) ، کاربرد دارد.
سمت حرکت در راستاي خط کرسي قرينه
امتداد حرکت در راستاي خط کرسي
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، کرسي هر حرف يا کلمه، يک سطح دو بعدي است يعني طول و عرض دارد. اکنون بجاست آن را تعريف کنيم.
کرسي: کوچکترين مستطيلي که کلمات و حروف را در بر مي گيرد و با زاويه قلم گذاري برابر است.شايد بتوان گفت که نقطه سنگ بناي کرسي خط، در هر شيوه و سبکي است در حقيقت با يک تعريف روشن از نقطه، مي توان روشي ساده براي اجراي حرکات و شکل هاي پيچيده تر نستعليق يافت. پس اين تعريف بايد به سادگي و روشني بيان شود.
نقطه: شکلي است که از حرکت قلم با زاويه قلم گذاري و در امتداد خط کرسي قرينه و به طول پهناي قلم، پديد مي آيد(فراموش نکنيم که در حالت عملي و بسته به شرايط، اندازه آن به دلخواه خوشنويس تغيير مي کند.)
اگر نقطه را به چهار قسمت مساوي تقسيم کنيم، با تکرار خطوط کرسي اصلي، کرسي قرينه و همچنين خط قلم گذاري، در حقيقت خطوط پايه کرسي نستعليق را خواهيم يافت.
در شکل بالا و بر اساس کرسي به دست آمده، روشن است که امتداد شکل دو نقطه روي يک خط راست افقي نيست و کمي شيب دارد همچنين، فضاي محصور در ميان دو خط کرسي اصلي مجاور، از نظر زاويه و پهنا يک سرکش را مشخص مي کند. در شکل بعدي، اجراي اصلي حرکت توسط مير عماد آمده است.
در شکل بعدي، کرسي تعدادي از تک حرف هاي نستعليق به اجراي مير عماد، همراه با نقطه گذاري قطري و ضلعي برخي از آنها آمده است.
تقريباً همه حروف و کلمات نستعليق، به راحتي در قالب بالا جاي مي گيرند. پس از پرداختن به کرسي برخي از تک حرف ها، در شکل بعدي، زواياي برخي از دو حرفي ها را بررسي مي کنيم:
با دقت در شکل زير، ديده مي شود که زاويه نزول، يا با زاويه خط کرسي اصلي، ( در ابتداي حرف « ب » در کلمه بر ) و يا با زاويه قلم گذاري ( پس از اجراي دندانه دوم حرف « س » در کلمه سرا) دقيقاً برابر است. همچنين زاويه صعود در دندانه دوم و سوم « س» در کلمه سر و در حرف « ه » در کلمه که با زاويه خط کرسي قرينه برابر است.
نکته جالب توجه ديگر در تحليل حروف و کلمات با اين شبکه ، آن است که به کمک آن مي توان درستي يا نادرستي اجرا در مورد قوت و ضعف حروف و کلمات را دريافت. همانگونه که اشاره شد. در شبکه بالا ، مجموع طول اضلاع 2 مربع روي هم با ضخامت سر قلم ( تمام قلم) برابر است. حال روشن است که هر مربع، پهناي نيم قلم را مشخص مي کند.
با اين رهيافت، مي توان به دقت اجراي مير عماد در کلمه "سر" پي برد زيرا در اتصال دندانه اول "س" به دندانه دوم آن حرکت قلم در مسير خود دقيقاً يک مربع ( نيم قلم) را پر مي کند. همچنين در هنگام اجراي کلمه "لي" در قسمت سينه « ي » يا در ضخيم ترين قسمت از دايره حرکت قلم به دقيقاً به اندازه دو مربع ( تمام قلم) پهنا دارد.
به اعتقاد نگارنده ، براي آموزش خوشنويسي در اين شيوه بهتر است که ابتدا کاغذهاي مشبکي با اندازه شبکه هاي گوناگون ( بسته به دانگ قلم ) آماده شود، سپس هنر جو براي اجراي هر حرف يا کلمه، قلم را در زاويه قلم گذاري قرار داده و حرکت را انجام دهد. همچنين در حين اجرا، دقت داشته باشد که پهني و نازکي حروف در حال اجرا را بر اساس شبکه مورد نظر رعايت کند. اين کار هر چند در آغاز هنر جو را دچار تکلف مي کند، ولي در ادامه و با تمرين بيشتر او را به سرعت به نتيجه خواهد رساند.
پس از آنکه هنر جو احساس کرد که از نظر دقت اجراي کلمات، در سطح قابل قبولي قرار گرفته و دست او به زاويه هاي قلم گذاري و کرسي عادت کرده است، ديگر نيازي به اين شبکه نخواهد داشت.
توجه خواننده گرامي را به اجراي کلماتي که بيش از دو حرف دارند جلب کرده و نتيجه گيري را به خود وي واگذار مي کنم.
در پايان، ذکر اين نکته ضروري است که در اين مقاله، با توجه به گستردگي بحث و وجود نکات فراوان ديگر، فقط به ذکر کليات اکتفا کرده ام.ان شاء الله تلاش خواهم کرد که دنباله مطالب در نوشته هاي ديگر و به تفصيل، در دسترس علاقمندان قرار گيرد. در ضمن از مساعدت استاد شمس الدين ابوالوفا حسيني، مدرس انجمن خوشنويسان اصفهان که سخاوتمندانه آثار خطي مجموعه شخصي خود را در اختيارم قرار دادند، صميمانه سپاسگزاري مي کنم.
به نقل از: پايگاه اطلاع رساني خوشنويسيhttp://www.khoshnevisi.org