نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
امّا گِله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو...!
2 ٭ ٭ ٭
هر روز به دنبال جوابی دیگر
هر روز کشیدهام عذابی دیگر
هر شب به هوای دیدنت از خوابی
آسیمه دویدهام به خوابی دیگر
3 ٭ ٭ ٭
ای عشق! بیا که سینههامان شد چاک
«این النّبأ العظیم؟»، گشتیم هلاک
چشمی که تو را ندیده باشد کور است
خون شد دل ما، «متی ترانا و نراک»
4 ٭ ٭ ٭
در تاک مگر شراب پنهان نشده؟
در غنچه مگر گُلاب پنهان نشده؟
ای بیخبران که مُنکر صبح شدید
در شب مگر آفتاب پنهان نشده؟
5 ٭ ٭ ٭
یک عمر تو زخمهای ما را بستی
هر روز کشیدی به سرِ ما دستی
شعبان که به نیمه میرسد آقاجان!
ما تازه به یادمان میآید هستی!
6 ٭ ٭ ٭
این ماه که چون چراغ تو میسوزد
عمریست که در فراق تو میسوزد
خورشید که هر روز تو را میبیند
در آتش اشتیاق تو میسوزد
7 ٭ ٭ ٭
ای اصل امید! بیمها را دریاب
بابای همه! یتیمها را دریاب
هر چند خدا خودش کریم است، آقا!
لطفی کن و یاکریمها را دریاب
8 ٭ ٭ ٭
شد بسته در هر دو جهان، از بس که...
خشکید زمین و آسمان، از بس که...
بد نیست اگر کمی خجالت بکشیم
خون شد دل صاحبالزّمان، از بس که...؟!
9 ٭ ٭ ٭
درسی که مرور میکنی، عاشوراست
هر جا که عبور میکنی، عاشوراست
ای وارث زخمهای هفتاد و دو تن
روزی که ظهور میکنی، عاشوراست