هر شب
کسی در من خواب میبیند
که فرد
حادثهای بالغ
زمین را میلرزاند
فرد
نخستین روز آفرینش
دیگر بار طلوع میکند
و خد
ـ با شش اشارت ـ٭
خلقت را بشارت میدهد
فرد
اسبی بالدار
از آسمان اُسطوره نازل میشود
و تمام پرستوهای رُفتگر ر
از کوچههای حقارت میتکاند
و در وسعت بینیازی
پرواز میدهد.
فرد
همه درختان اصالت بال درمیآورند
و طراوت ر
در حیاط کوچک همه خانههای عطش
آب میپاشند.
فرد
دستان نحیف هیچ شاخهای
به دریوزگی بادهای هرزه
آبروی خویش را پُل نمیبندد
و خورشید
ـ در چهار سوی گیتی
سخاوت خویش ر
سکه میزند.
فرد
بیداری ظهور میکند و
چشمان ظلمت کور میشود
و عشق
بر چکاد آزادی
پرچم خود را به اهتزاز درمیآورد.
هر شب
کسی در من خواب میبیند
که فرد
حادثهای سپید
دهان باز میکند
و هر چه سیاهیست
در خود فرو میبلعد.
پینوشت:
٭ به روایتی خداوند جهان را در شش روز آفرید.