در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
شنبه

۹ بهمن ۱۳۸۹

۲۰:۳۰:۰۰
39285

مثنوى عشق

بيا كه با تو بهاران ز راه مي آيد  سوار توسن مهر و پگاه مي آيد  تو از عشيره آب و گياه و خورشيدي  در آسمان خيالم چو مهر و ناهيدي  سحر ز شرم نگاهت به حيرت افتاد


بیا که با تو بهاران ز راه مى آید
 سوار توسن مهر و پگاه مى آید
 تو از عشیره آب و گیاه و خورشیدى
 در آسمان خیالم چو مهر و ناهیدى
 سحر ز شرم نگاهت به حیرت افتاده است
 ز مهر گرم نگاهت به حیرت افتاده است
 سحر به بوى تو پلکش گشوده مى گردد
 درون شط سپیده غنوده مى گردد
 هنوز حرف دل شاعران امروزى
 هنوز مثل چراغ سپیده مى سوزى
 نگاه آینه ها هم به حیرت افتاده است
 ز حسن روى تو یوسف به غیرت افتاده است
 نگاه چشم تو آشوب مى کند برپا
 خوشا کسى که شود بر نگاه تو شیدا
 ز ایل پاک سحرزاد روزگارانى
 تو از قبیله گل وز تبار بارانى
 بهار بى تو عزیزم کجا صفا دارد
 بیا که بى تو و چشمت دلم عزا دارد
 به مهر پیک بهاران به خانه ات برگرد
 که بى حضور نگاهت خموشم و دلسرد

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد