چشمههای کفر و کینه باز شد
«دشمنی با اهل بیت(ع) آغاز شد»
مردمی بیمذهب و بیاعتقاد
یک به یک برخود ندارند اعتماد
مردمی بیدین و آیین و شرف
ظلم بر آلنبیشان شد هدف
از میان این همه جمع کثیر
یک نفر آمد که نامش شد امیر
نام پاک او امیرالمؤمنین(ع)
مردمان شهر یثرب در کمین
همسر او فاطمه(س)، خیرالنّسا
دخت احمد(ص)، مام ختم انبیا
خانة مکر و ریا برپا بشد
بعد احمد(ص)، وضع دین ما چه شد؟
مردمان پیمان ننگین بستهاند
دست بیعت با شیاطین بستهاند
گرد یکدیگر شدند این مردمان
تا نباشد شهر پیغمبر امان
جای خیبرکَن کسانی آمدند
با چه رفتار و لسانی آمدند!
جهل خود را روی هم بگذاشتند
دانة ظلم و شقاوت کاشتند
حق علی بود و علی با حق بُوَد
دشمنی با مرتضی ناحق بُوَد
گردهم آوردن قرآن دین
شد به دست پیشوای مؤمنین
نقشهای دیگر ز سوی دشمنان
تا بسوزانند رضوان زمان
این جماعت از پی یاس آمدند
وز پی تاراج احساس آمدند
جای شلاّق ستم بر بازوان
روی نیلی، خندههای دشمنان
فاتح خیبر به مسجد رفته است
از چه رو دستان حیدر بسته است؟
فاطمه(س) عزم سفر دارد؛ ولی
مانده در خانه عزادار علی(ع)
شب شد و مردم همه خوابیدهاند
آل احمد(ع) بس ستمها دیدهاند
درب خانه باز شد، یاس علی(ع)
روی دوش مرتضی شد منجلی
زینب او چادر خاکی به سر
صد فرشته در غمش آتش به پر
مخفیانه در دل خاکش سپرد
گفتة زهرا(س)، علی(ع) یادش نبرد
جای زهرا(س)، چاه، نجوایش شنید
چاه چون دریای دردش را کشید؟
کوثر عالم چو عمرش شد تمام
گریة عرش و زمین باشد مدام
کربلای فاطمه(س) تا زنده است
مذهب اسلام هم پاینده است
پس تو، ای مؤمن! ره او را بجوی
جز به راه فاطمه(س) راهی مپوی
از خدای مهربان هر دم بخواه
تا شود روز ظهور دادخواه