تجلي معنا در هنر اسلامي
نويسندگان: جاناتان بلوم، شيلابلر، كارل جيدوري، ريچارد ايتنگها وسن و اولگ كرابر
ترجمه: اكرم قيطاسي
انتشارات سوره مهر
ايده هنر اسلامي كه در قرن هفتم در عربستان شروع شد و تا قرن پانزدهم تمامي سرزمينها مابين اقيانوس اطلس و هند و منطقه وسيعي از آسياي مركزي تا صحراهاي آفريقا را دربر ميگيرد، مفهوم جديدي است كه توسط خود فرهنگ اسلامي ابداع نشد بلكه ديگران آن را به كار بردند به باور نويسنده هيچ يك از هنرمندان يا حاميان آنها كه در اين كتاب مورد اشاره قرار گرفتهاند هرگز اثر خود را به عنوان هنر اسلامي تصور نميكردند اما به احتمال اين هنرمندان در برخي نقاط و دورهها، اثر خود را با عبارات جغرافيايي يا سلسلههاي حاكم در نظر ميگرفتند مانند هنر سوري و مصري يا عثماني و مغولي.
نويسنده در اين گفتار تاريخ اسلامي را به سه دوره تقسيم ميكند كه در دوره اول ريشههاي اسلام و ظهور جوامع اسلامي را تا سال 900 ميلادي بررسي ميكند. طي اين دوره، بيشتر سرزمينهاي اسلامي تحت فرمانبرداري يك خلافت واحد كه در عربستان، سوريه يا عراق حكومت ميكرد، يكپارچه بودند.
اسلام توسط پيروان يا جانشينان حضرت محمد(ص) با سرعت شگفتانگيزي گسترش پيدا كرد همچنان كه در عمليات نظامي آنها در مقابل دشمن كه به طور تصادفي ضعيف شده بود به طور چشمگيري پيروز شدند. طي يك دهه، ارتش اسلام تمام عربستان را فتح كرد. فلسطين و سوريه از امپراطوري بيزانتين گرفته شد. اين سرزمينها از سده چهارم ميلادي تحت حكومت روم بودند. ايران و عراق از سلسله ايراني ساسانيان گرفته شد. مصر كه يكي ديگر از سرزمينهاي بيزانتين بود در سال 646 توسط ارتش اسلام فتح شد. آنها از شمال آفريقا گذشته و تا اقيانوس اطلس پيش رفتند. در سال 711 از جبلالطارق گذشتند تا شبه جزيره ايبريا (شامل پرتقال و اسپانيا) را از ويزيگاتها بگيرند و تا فرانسه پيش رفتند و...
در ادامه اين بحث هنر معماري و تجلي معنايي آن در مساجد، كاخها و كاشيكاريها دنبال ميشود و در اين راستا با ذكر نمونههايي از آثار به جا مانده ميپردازد يكي از اين نمونهها مسجد امويان در دمشق است كه قسمت پايين ديوار آن با صفحات مرمر و قسمتهاي بالاي ديوار، با گسترههاي كاشيهاي براق پوشانيده شدهاند. در اينجا نيز، مطالبي از قرآن كريم و همينطور مناظري روي كاشيها كار شده است. اما تنها يك قاببندي بزرگ باقي مانده و منظرهاي از يك رودخانه را نشان ميدهد كه در زير خانههايي بسيار زيبا روان است و عمارتهايي كه با درختان از هم جدا شدهاند. شايد كاشيكاريهاي ديگر، مناظري از بهشت را كه در قرآن توصيف شدهاند به تصوير كشيده بودند. (جايي كه مؤمنان پس از مرگ به آنجا ميروند، همانطور كه كاشيكاريهاي مسيحيان، گرويه از قديسين را نشان ميدادند كه مسيحيان واقعي در بهشت از همراهي آنها استفاده ميكنند.)
در دوره مياني كه مبحث بعدي كتاب حاضر را تشكيل ميدهد، فروپاشي خلافت در قرن دهم و ظهور قدرتهاي منطقهاي متعددي را با سنتهاي هنري مشخصي دربر ميگيرد.
به نقل از كتاب حاضر، به سختي ميتوان اين دوره 250 ساله را از نظر سير تاريخي و روند پيشرفت تعريف كرد علت اين امر، تفاوتهاي منطقهاي و پيچيدگيهاي روبه رشد ارتباطات با بقيه دنياي اسلام، غرب، بيزانتين و حتي هند و چين بود. حوزه حكومت فاطميون شامل آفريقاي شمالي و سيسيل، مصر و عربستان و حتي درياي مديترانه بود و مخالفين اسلام را نيز دربر ميگرفت. قدرت و ثروت فاطميون از نظر سياسي و تا حدي از نظر فرهنگي و هنري تا اواسط قرن يازدهم، رو به افزايش بود اما كمي بعد از سال 1050 در اواسط حكومت خليفه، مشكلات مالي، قحطي، خشكسالي و ناآراميهاي اجتماعي منجر به دو دهه بحران داخلي شد.
همچنين در دنباله اين بحث هنر و معماري در زمان خلافت فاطميون آثار به جا مانده از اين دوران بررسي ميشود.
«به عنوان نمونه، يك مسجد بازسازي شده نيز از مهديه فاطميون (اولين پايتخت آنها) باقي مانده است اين بنا ابتدا يك ايوان مسقف با يك سالن سرپوشيده براي نماز، شامل شش شبستان بود كه نسبت به قبله، زاويه راست داشتند. يك شبستان محوري به گنبدي در جلوي محراب ختم ميشد، و يك ايوان ستوندار در قسمت جلوي سالن سرپوشيده، به عنوان مسير ارتباطي بين قسمتهاي باز و سرپوشيده و به عنوان قسمتي از ديواني با چهار ايوان ستوندار به كار ميرفت.»
اما بديعترين نكته اين بنا، نماي آن است كه شامل كل ديوار شمال غربي مسجد ميشود، اين ديوار در هر گوشهاش، زواياي تندي دارد كه محدوده ساختمان را به طور كامل مشخص ميكند و سه دروازه قرنيه دارد كه دروازه مياني درون يكي از زواياي تند قرار دارد و با طاقچههايي تزئين شده است. قديميترين نمونه نماي مسجد نوعي حس وحدت را نه تنها در مورد ديواره بيروني بلكه در كل ساختمان القا ميكند...»
يك نكته در مورد تزئينات اوايل دوره فاطميون اين است كه اين تزئينات محدود به گچكاري يا سنگكاري نيستند، استفاده از چوب رايج بوده است هرچند مقدار زيادي از آن باقي نمانده است، كاشيكاري نيز به كار رفته است كه بيشتر از طريق ستون مربوطه و از تزئينات عالي گنبد بزرگ جلوي محراب مسجدالاقصي در اورشليم ميتوان به اين مسئله پي برد.
در ادامه در خصوص بررسي و ارزيابي هنر در دوره سلجوقيان آمده است: يكي از مهمترين شكلهاي هنر دوره سلجوقيان، نقاشي مينياتور بود كه نمونه آن را در مكتب به اصطلاح بغداد در اوايل قرن سيزدهم مشاهده ميكنيم. كتابها و رسالههاي علمي نيز به سبكهاي ساده و مزين، در شكلهاي مصور وجود داشتند.
همچنين در اين فصل به اهميت هنر دوره اتابكها و ايوبيان نيز پرداخته شده است. كه اين اهميت به پارچهبافيشان بود. در مصر، از الگوي فاطميون پيروي ميشد و در عراق و سوريه از مدلهاي ايراني استفاده ميشد. اسامياي كه ما امروز براي پارچههاي خاصي به كار ميبريم ياد آورد خاستگاه آنهاست، موصلين كه نوعي پارچه ابريشمي است بر اساس اسم موصل آورده شده است. تمهاي مورد توجه براي طراحي پارچه، شامل موتيفهاي حيوانات (به صورت سمبليك و يا بازنمايي) و تزئينات كوچكتري به شكل قاببنديهاي تزئيني هستند اين گونه طرحها در دوره فاطميون ديده ميشوند.
در بخشي از كتاب كه موسوم به امپراتوري كبير است و آخرين دروه از تاريخ اسلامي را تشكيل ميدهد نويسندگان مجموعه حاضر ضمن پرداختن به امپراتوريهاي بزرگ نظير امپراتوري عثماني و ذكر تاريخچه مختصري از آنها به هنر و معماري آنها ميپردازد چنان كه در مقدمه اين فصل آمده است: حاكمان در دوره جديد از هنر ساختمانسازي براي بهبود تصوير قلمرو خود در پايتختهايشان، در ساختن مساجد داراي مقبرهها، كه از دوران قديم به عنوان قدرت معنوي اين سلسلههاي بزرگ شناخته شده بودند، استفاده كردند. اين سبكهاي حكومتي با پيشرفت در ارتباطات و بازنماييهاي معماري به قسمتهاي ديگر منتقل شدند به گونهاي كه مساجدي به سبك عثمانيان در مصر و شمال آفريقا يا مساجدي به سبك مغولان در شبه قاره هند بيانگر قدرت حاكمان و محدودههاي قلمرو آنان هستند.
همچنين يكي از بهترين نمونههاي سبك معماري مغول، شهر فاتحپور است. پايتخت جديد در سال 1571 توسط امپراتور اكبر در چهل كيلومتري غرب اكبرآباد در ميانه منطقه وسيعي كه مشرف به يك درياچه بزرگ بود و امروز خشك شده است، تأسيس شد. پنجاه سال قبل از آن تاريخ، پدربزرگ اكبر به نام بابور، كه از فرقنه در جستوجوي شانس خود به هند آمد در اين قسمت يك باغ و عمارت كلاهفرنگي در نزديكي شهر فاتحپور ايجاد كرد.
در ادامه همين مبحث نويسنده در رابطه با خط و هنر كتاب مطالبي را ذكر كرده و به نمونههايي از آن اشاره شده است.
اولين اسناد به خط عربيف در سوريه پيدا شدهاند. يك كتيبه از النما مربوط به سال 328 كه به زبان عربي با حروف الفباي نباتيه نوشته شد، قديميترين نمونههاي عربي كه در سالهاي 512 تا 568 نوشته شدهاند، شامل سه كتيبه هستند كه در نزديكي دمشق پيدا شدند و يك كتيبه سه زبانه يوناني، عربي و سوري كه در نزديكي حلب به دست آمده است.
به نقل از كتاب حاضر، در برخي نوشتههاي افقي قرآن، از رسمالخط زاويهدار استفاده ميكردند كه از خط درهم شبيه به خط عمودي تا نوشتههاي قرآني، با قلم روي پوست و با استفاده از ني و جوهر تشكيل شده بودند. شيوهاي كه براي نوشتن استفاده ميشد بسيار سنجيده و هدفمند بود، حركت قلم به طور كامل كنترل شده و خطوط افقي صاف بودند و بيشتر به شيوه نوشتن كتيبههاي روي سنگ و كاشي شبيه بود تا نوشتههاي معمولي كه روي پاپيروس نوشته ميشد.
اهميت قرآن باعث تبديل زبان عربي از يك گويش محلي به يك زبان ميانجي امپراتوري شد در طول زندگي پيامبر، زبان عربي تنها توسط عده كمي از افراد محلي در شرق و شمال درياي مديترانه استفاده ميشد اما در كتر از سه قرن، اين زبان جايگزين زبانهاي قديميتري مانند لاتين، يوناني، سوري و فارسي شده و در مذهب، دولت، تجارت، ادبيات و علوم به كار رفته و...
همچنين در خصوص هنر منسوجات اين دوره آمده است: نقش اصلي منسوجات در اسلام، از دوران اوليه به واسطه پوششي كه (در عربي به نام كسوه معروف است) كعبه را ميپوشاند، مورد تأكيد قرار گرفته است گرچه در قرآن نامي از اين پوشش آورده نشده اما به نظر ميرسد كه حتي از دوران ماقبل اسلام بر گرد كعبه آويخته شد. پس از ورود اسلام، پوشش جديدي در يمن يا مصر تهيه و به مكه فرستاده شد. تهيه اين پوشش افتخار بزرگي به شمار ميآمد و حاكمان براي كسب چنين امتيازي باهم ميجنگيدند...
نكه ديگري كه به آن اشاره شده است اينكه: منسوجات پر زرق و برق در قرن هفتم، در عربستان رايج بوده است چرا كه قرآن در چند جا لباسهاي فاخر را براي متقيان در بهشت نويد ميدهد كه لباسهاي آنها از ابريشم خواهد بود و آنها بر فرشها و پشتيهايي تكيه خواهند زد.
همچنين بحث در خصوص هنرهاي تزئيني آخرين مبحثي است كه بخش آخر كتاب حاضر را تشكيل ميدهد و به نمونههايي از آنها اشاره ميشود.
در دوران بعد، هنرهاي مرتبط با آتش و ديگر هنرهاي وارداتي از اروپا و چين، با رقابتهاي بالايي مواجه شدند كه به علت رشد تجارت از طريق دريا، بسيار در دسترس بودند. گرچه سفالهاي لعابدار فوقالعاده و ظروف فلزي زيبا در سرزمينهاي اسلامي توليد ميشد.
بسياري از آثار ظريف هنري كه در اين دورهها ساخته ميشدند جزو لوازم، جواهرات و نشانهاي پادشاهي بودند كه براي همه حكام آن دوره (به ويژه سلاطين عثماني، شاهان صفوي و امپراتوريهاي مغول) ساخته ميشدند و آنها مجموعههايي غني از لوازم تزئيني و ظروف شخصي داشتند.
اين كتاب يك بيان روايي است كه به بسياري از جنبههاي مهم فرهنگ اسلامي ميپردازد به ويژه جنبههايي كه به طور بصري در معماري و ديگر هنرها جلوه ميكنند.
در اين مجموعه نويسنده در هر فصل يك چارچوب تاريخي تقريبي را در نظر دارد كه قلمهاي متفاوتي آن را اجرا كردهاند.
مؤلفان معتقدند هنر پنجرهاي است به سوي فرهنگ و تاريخ و آثار هنري با اهداف و منظورهاي خاصي خلق شدهاند كه بايد توضيح داده شوند.
كتاب حاضر تلاش دارد موضوع پيچيدهاي را با سادهترين روش و به شكلي قابل دسترسي، ارائه كند نويسندگان اين كتاب جاناتان بلوم، شيلا بلر، كارل جيدوري، ريچارد اتينگهاوس و اولك گرابر در قالب يازده فصل هنر اسلامي را از دوران ظهور تا قرن حاضر در حوزه معنا مورد تحليل و تفسير قرار دادهاند.