مقدمه
امروزه متخصصان رشتههای مختلف دستاندركار مدیریت، برنامهریزی و طراحی شهرها در پی كشف مسائل شهری از جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... میباشند. روانشناسان، جامعهشناسان، معماران، پزشكان، جمعیتشناسان و... تلاش میكنند تا با همفكری و كار تیمی نسبت به وضعیت موجود و مطلوب شهر شناخت لازم را به دست آورند و تأثیر هریك از عوامل را در رفتار شهروندان ملاحظه كنند. یكی از مهمترین عوامل تأثیرگذار، جایگاه عموم شهروندان به عنوان گروههای ذینفع است كه به عنوان مخاطبان اصلی طرحهای شهرسازی معرفی میشوند. طراحان و برنامهریزان میخواهند بدانند كه چه مكانیزمی (عملكردی و شكلی) بر مردم جامعه اثرگذار است؟ ساختار كالبدی و فضاهای شهری بر اذهان مردم چه تأثیری را میگذارند؟ چه نوع عناصر كالبدی بر روحیه شهروندان تأثیر مثبت یا منفی موقت یا دائمی دارند؟ و چه عناصر و نشانههای شهری وجود دارند كه معرف حضور شهروندان میباشند؟ آیا اكثریت مردم آنها را میشناسند و به آنها خو گرفته و مأنوس هستند؟ آیا این عناصر و نشانهها بر رشد و تعالی شهروندان تأثیرگذارند؟ به چه میزانی؟ و... .در این مقاله سعی میشود تا نقش نهادهای دینی مانند مسجد، مصلی، تكیه، حسینیه، امامزاده، بقاع متبركه، سقاخانه و... را از جنبههای ساختار كالبدی در جامعه اسلامی ایران مورد بررسی و بازشناسی قرار دهیم و تأثیر كاركرد آن فضاها و اماكن را در الگوهای رفتاری شهروندان مشاهده كنیم و نشان دهیم كه اینگونه كاربریها تأثیر بسیار زیادی در رشد و تعالی و سعادت شهروندان ایفا میكنند.
در ادامه بحث به عناصر شاخص و برجسته شهرهای ایرانی كه در طول تاریخ اسلام شكل گرفتهاند و در حال حاضر مورد بهرهبرداری قرار میگیرند از قبیل مساجد مصلی سقاخانهها حوزههای علمیه تكایا حسینیهها امامزادهها بقاع متبركه و آستانهها میپردازیم.
مسجد
مردم مسلمان به مساجد عشق میورزند و خیرین متمكن و هر زن و مرد مسلمان با توجه به وسع مالی خود در جهت احداث، مرمت و نگهداری آن و در جهت تزیین و تأمین مخارج جاری و مراسم ایام خاص در آنها هزینه میكنند. مساجد به دلیل اهمیت و نقش ویژه در جهت رشد و تعالی جامعه اسلامی و آحاد مسلمانان، همواره مورد توجه علمای اسلام بوده و ائمه جماعات ضمن ادای نماز جماعت در آنجا، نسبت به آموزش دینی و ارتقای سطح فكر و بینش مسلمانان تلاش میكنند. نظر به اهمیت مساجد از جنبههای مختلف دینی از جنبه معنوی و ارتباط با خدا، از جنبه عقیدتی و كسب معارف و احكام دینی، از جنبه اجتماعی و ضرورت پیوند بین مسلمانان، از جنبه مادی و كمك به مستمندان از جنبه علمی و ارتقا ایدئولوژی و كسب دانشهای ضروری در طول تاریخ مورد توجه مردم مسلمان پیشوایان دینی صنوف و كسبه و هنرمندان رشتههای مختلف معماری نقاشی خطاطی و... بوده و هست.خاطره لذتبخش و شیرین مساجد نسل اندر نسل در بین مردم مسلمان سرزمین ما و از طفولیت، نوجوانی، جوانی و پیری در اذهان مردم ما نقش بسته است؛ خصوصاً در جریان شكلگیری انقلاب اسلامی ایران و مبارزات مردم با رژیم ستمشاهی و نیز پس از پیروزی انقلاب استقرار نهادهای مردمی مانند كمیته انقلاب اسلامی و در جریان جنگ تحمیلی، مساجد ایران پایگاه اصلی مردم و پایگاه سازندگی جوانان برومند این مرز و بوم و آماده شدن برای دفاع مقدس بود.
در طول تاریخ تمدن اسلامی، رابطهای عمیق و معنیدار بین مساجد، سایر كاربریهای شهری و شهروندان مسلمان برقرار بود و همچنان برقرار میباشد. اگر نقشه پراكندگی مساجد را در كلیه شهرهای ما تهیه كنیم ملاحظه میشود كه مساجد به صورت نظمی طبیعی و ارگانیك (نظمی پیچیدهتر، انعطافپذیرتر و منطقیتر از نظم خشك و هندسی) در سر تا سر هر شهر مستقر شدهاند، بگونهای كه پاسخگوی نیاز شهروندان میباشند و اگر در محدودهای كمبود وجود مسجد از طرف مردم ساكن حس شود اقدام به برنامهریزی و ساخت خودجوش آن میكنند. حتی اگر پول كافی نداشته باشند و از طرف دولتها و نهادهای حكومتی هم كمكی نشود آن را به صورت مرحلهای به اجرا درمیآورند. ساخت مساجد معمولاً در مركز محلات شكل میگیرد و در جاهایی كه محلات دارای مركزیت نباشند با ساخت مسجد و در مراحل بعد با احداث مغازهها و سایر خدمات محلهای، شاهد سازماندهی مركز محلهای با فضایی در خور و شأن همان محله خواهیم بود.
مسجد یك نشانه شهری قوی تلقی میشود، نشانهای فیزیكی و كالبدی، نشانهای ذهنی، نشانه ایمان و معنویت نشانه پیوند و وحدت مسلمانان و نشانهای كه جهت آن، رو به سوی قبله مسلمانان و توحید است. پس در آن رمزی و گنجی نهفته است، یك ارزش والاست و مظهر رشد، سازندگی و تعالی شهروندان میباشد.
سیمای كلی مساجد بگونهای است كه با مشاهده آنها از دور بخصوص منارهها و گنبد و مشاهده تغییرات كاملاً محسوس آنها از نظر ارتفاع فرم و حجم رنگ و جنس مصالح بهكاررفته نسبت به سایر كاربریهای اطراف آن، دارای جاذبه بسیار قوی میباشند و انسانها را به سمت خود جذب میكنند. فرم بهكاررفته در سر در ورودی مساجد میل به دعوت و فراخوان عمومی به داخل آن را در اذهان مردم تداعی میكند. صوت دلنشین موذن و پیام عمیق و رسای اذان، دعوت كننده مسلمانان به نماز جماعت است كه در هر شبانهروز 3 یا 5 بار در اوقات صبحگاهان، نیمروز و شامگاهان به گوش مردم كاملاً آشنا میباشد. این وقتشناسی و دعوت، جزیی از فرهنگ جامعه اسلامی تلقی میشود و در صورتی كه در غیر از این ساعات اگر از مسجدی صدای اذان شنیده شود به ذهن مردم عجیب به نظر میرسد و بیانگر اتفاق و حادثه خاصی میتواند باشد و دارای پیامی استثنائی است. یعنی اعلام عمومی است برای اطلاعرسانی و یا حقی از مظلومی ضایع شده است كه همه مسلمانان را به كمك میطلبد و... . گلدسته همچون دستهای گل به نظر میرسد كه از دور به استقبال آمده و دعوت به مسجد را با تقدیم گل شروع و تداعی میكند. سكو و سر در ورودی مسجد میل به داخل شدن و كشش و جاذبه به درون را تقویت میكند. هشتی با نظم هندسی خود مراجعین را به تمركز و توقف تفكر و مكث را دعوت میكند. راهروها نقش ارتباط و پیوند بین فضاهای بیرون و فضاهای درون (گذر از دنیای مادی و میل به دنیای معنویت) را ایفا میكنند. حیاط مسجد محل اجتماع و محیطی دلچسب بخصوص در فصل گرما میباشد نشستن بر روی سكوهای سرپوشیده و رواقهای اطراف و استراحت چند دقیقهای و خواندن نماز فرادا در بعدازظهر واقعاً لذتبخش است. و در نهایت محراب را محل حرب و جنگیدن با هوای نفس و شیطان خواندهاند. ملاحظه میشود كه این سیر و سلوك چه راحت و بدون ریاضت درد رنج و به صورت طبیعی و با سیر سلسله مراتبی زیبا و دلنشین حاصل میشود. در مسجد هر كاری برای رضا خدا و به قصد نزدیكی به خدا صورت میگیرد خواه این كار نماز مومنین باشد. یا بحث و درس و ذكر و صلوات و قضاوت حضرت امیر علیهالسلام باشد یا كمك به مستمندان و حل مشكلات شهروندان یا امر به معروف باشد یا نهی از منكر یا آموزش نظامی برای دفاع باشد یا آماده كردن جهیزیه برای نوعروسان نیازمند و... همه و همه در جهت رشد جامعه اسلامی است و معرف ویژگی جامعه اسلامی است كه در هیچ جامعه دیگری نظیر آن را نمیتوان مشاهده كرد.
مصلی
مصلی قطعهزمین وسیع و تسطیحشدهای برای اجرای مراسم اعیاد مذهبی مانند عید سعید فطر در پایان ماه مبارك رمضان، عید قربان، برگزاری نماز عید و جمعه و گوش فرادادان به خطبههای خطیب و روحانی برجسته وضع میشده است و معمولاً در بیرون هر شهر قرار داشت. هرچند كه با رشد شهرها اینگونه زمینها در حال حاضر در داخل بافت ساخته شده شهری قرار گرفتهاند و بعضاً با تغییر كاربری به ساختمانهایی از قبیل بیمارستان، مدارس و فضاهای شهری مانند راهها و میادین شهری تبدیل شدهاند. بعضی از این مصلیها محصور و دارای ورودی و طاقنماهایی در اطراف میباشند. در دورههایی از حاكمیت حكام نسبتاً صالح و نیز در دوره حكومتهای ضعیف و غیر جبار كه امكان برگزاری نمازهای جمعه فراهم بود توسط بعضی از علما و ائمه جمعه، نسبت به برپایی نماز جمعه در پایان هر هفته در مصلی اقدام میشد و اكنون نیز كه حكومت جمهوری اسلامی در ایران برقرار شده است هر هفته شاهد برپایی نماز جمعه در كلیه مصلیهای شهرهای ایران هستیم و عده كثیری از مرد و زن، پیر و جوان در این مراسم شركت میكنند و از این طریق از بركات معنوی آن برخوردار و از جریانات سیاسی روز ایران و جهان مطلع میشوند. از نظر ساختار كالبدی مصلی در هر شهر منحصر به فرد (تكساخت) بوده و مسجدی در مقیاس بزرگترین بنای مذهبی در شهر محسوب میشود و غالباً در مركز شهرها، با چهرهای و نشانهای (منارههای بلند و رفیع) قوی به چشم میخورند هرچند معماری مصلیهای جدید ساختهشده در شهرهای ایران در سالهای اخیر نیازمند به بازنگری اساسی و طرحهای ارزندهتری میباشند اما تأثیرات مثبت و سازنده بناهای موجود را نمیتوان نادیده انگاشت.سقاخانه
سقاخانه محلی است كه در آن آب میریزند و تشنگان از راه رسیده و در مسیر حركت خود را سیراب میكنند. شیعیان این محل را متبرك میدانند. ابعاد سقاخانه گاه كوچك و گاه بزرگ و گاه دارای زینتآلات و تزئینات معماری است. علت توجه به ساخت سقاخانه دو چیز بوده است: یكی خیرات و مبرات و دیگری یادی از تشنهكامان و شهدای صحرای كربلا. بر سر در سقاخانه كه اغلب محلهایی برای افروختن شمع در آنها تعبیه میشد اشعاری تداعیگر مصیبت كربلا نوشته میشد.علامت پنج تن در قالب شكل یك دست با پنج انگشت، به عنوان نمادی آشنا برای مردم این سرزمین در اكثر سقاخانهها نقش بسته است. و یادآور دست بریده حضرت ابوالفضل علیهالسلام در صحرای كربلا میباشد. ملاحظه میشود كه با رفع عطش (نه ریاضت غیرمنطقی) چگونه معرفت دینداری را میتوان به مردم كوچه و بازار و همه شهروندان میتوان آموخت كه ناخودآگاه و بلكه به صورت طبیعی بگویند: فدای لب تشنه تو یا اباعبدالله و لعنت بر یزید.در حال حاضر به علت لولهكشی آب مشروب در اكثر شهرها از رواج سقاخانه كاسته شده است. هرچند در سالهای اخیر توسط شهرداریها، فضاهای كوچك و زیبایی (سقاخانه یا آبخوری) در معابر اجرا شده است.
معمولاً مردم عوام برای سقاخانه قدرت شفابخشی قائل بوده و هستند. اقداماتی از قبیل نذر، روشن كردن شمع، دخیل بستن و ... در بدنه اكثر سقاخانهها مشهود است.
حوزههای علمیه
كلمه حوزه یا حوزههای علمیه اصطلاحی است رایج در جهان به ویژه نزد شیعیان، به معنای مركز تحصیل علوم دینی و به اصطلاح دانشگاهی است برای علوم دینی و قدیمه. حوزههای علمیه شیعه این افتخار را دارد كه توانست با الهام از مكتب غنی اهلبیت علیهمالسلام و گنجینه پربار خاندان عصمت و نبوت علیهمالسلام فرهنگ بینظیری در تمام زمینههای علمی و اجتماعی و بعضاً سیاسی از خود به یادگار باقی بگذارد كه هریك از آنها در جای خود همچون برگی زرین در تاریخ تمدن اسلامی میدرخشند و بیانگر فرهنگ غنی مدارس شیعی میباشند.مساجد، نخستین فضاهای تدریس و مقر تشكیل حوزهها بودند و با گسترش سطح فرهنگ و تمدن شیعه فعالیت آموزشی در حوزهها نیز رفته رفته گسترش یافت. فراهم شدن امكانات بیشتر موجب بوجود آمدن مكانهای مناسب برای تحصیل علوم دینی گردید و حوزهها و مدارس به تبعیت از مساجد، به منظور پاسخگویی به دو عملكرد عبادی و آموزشی مكمل یكدیگر بودند و از كالبدی شبیه مساجد بزرگ با حجرههایی برای سكونت طلاب و فضاهایی معنوی و سایر خدمات رفاهی برخوردار میباشند.
با آغاز حكومت آلبویه (321 ه.ق) در ایران و عراق مدارس شیعی نیز در بیشتر شهرهای اسلام به ویژه نقاط شیعهنشین به سرعت تاسیس و گسترش یافت. نخستین مدرسه جامعه تسنن مدرسه نظامیه بغداد است كه توسط خواجه نظامالملك در بغداد در سال 459 ه.ق یعنی پس از گذشت بیش از یك قرن از فعالیت مدارس شیعی افتتاح شد. در دوران حكومت شیعی آلبویه (قرنهای چهارم و پنجم ه.ق) قدرت علمی بزرگی در ایران و عراق بر صحنه تاریخ ظاهر گردید و تمدن عظیم اسلامی در این برهه به دست شیعیان و توسط حوزههای علمیه شیعی شكل گرفت.
در حوزههای علمیه شیعیان زمان معین و محدودی برای تدریس وجود ندارد و بر حسب توافق میان شاگرد و استاد تعیین میشود. محل تشكیل حلقههای درس و كلاسها در حوزههای شیعی در مراكز شیعهنشین در دروس مقدمات و سطوح، اكثراً در مدارس دینی در حجره استاد یا خانه وی تشكیل میگردد. تدریس در حوزههای علمیه به سه بخش مقدمات، سطح و خارج تقسیم میگردد.
حوزههای علمیه شیعی هیچگاه وابسته به حكومتها یا دولتها و فرمانروایان نبوده و درآمد عادی داشته و عوایدی از آنها قبول نكرده و استقلال مادی و معنوی خود را از همان ابتدا تاسیس تاكنون حفظ كردهاند.
مخارج اولیه حوزهها غالباً از نذورات و نفقات مردم، موقوفات و خمس پرداختی مردم به مراجع و مجتهدین و زكات مردم با ترتیب مشخصی اداره میگردد.
حوزه علمیه در شهرهای گوناگون ایران تشكیل شده است، مهمترین آنها عبارتند از حوزههای علمیه مقدس قم و مشهد كه ساختار كالبدی آنها در جوار مرقد مطهر حضرت معصومه و امام هشتم شیعیان حضرت علیابن موسی الرضا علیهالسلام شكل گرفته است به خوبی در اذهان و رفتار مردم كاملاً مشهود است و در هر سال هزاران نفر از مبلغین و روحانیون این حوزهها خصوصاً در ایام ماه مبارك رمضان، محرم و صفر به سایر شهرها و روستاها سفر میكنند و مردم را با آیین و احكام اسلام آشنا میكنند. در حقیقت در این ایام یك دانشگاه برای عموم مردم فراهم میشود.
تكایا
واژه تكیه از ریشه اتكا به معنای پشت به چیزی گذاشتن و دادن و اعتماد كردن میباشد. در معماری و شهرسازی به فضاهای شهری (محوطه) و بناهایی گفته میشود كه در آن جمعی از مسلمانان برای منظورهای خاص و مراسم عمومی حضور مییابند. در طول تاریخ شیعی از این مكانها برای مراسم سوگواری ائمه اطهار و خاندان نبوت و امامت و در بعضی از آبادیها به عنوان محلی برای استراحتگاه (تكیهگاهی برای فقرا) و محل دنج و خلوتی برای صوفیه و درویشان استفاده میشد.تاكنون از این تكایا در مقیاس محلهای و منطقهای (تكیه امامزاده قاسم شمیران)، قوم قبیله و طایفهای (تكیههای اسكی و نیاكی در آمل)، صنفی (مشهدیتكیه در بازار آمل) در مقیاس شهر(تكیه و میدان امیرچخماق در یزد) و در مقیاس حكومتی (تكیه دولت در تهران) ساخته شده است. مهمترین آیینهای برگزاری در این تكایا، مراسم تعزیهخوانی بوده و هست. ساختار بعضی از تكیهها به این صورت بوده كه سكوهایی سرپوشیده برای نشستن و تكیه دادن در اطراف محوطه مركزی روباز و سكوئی روباز در وسط حیاط مانند سن تئاتر با ورودی و خروجی باز به گونهای كه هر شهروندی میتوانست در مسیر حركت خود وارد آن فضا شود و به راحتی از آن عبور كند. در حقیقت این فضا به عنوان یك فضای عمومی(فضای شهری) و متعلق به همه مردم شناخته میشود.
مردم در فصول بارانی و در مناطق بارانخیز، و در مناطق گرم خشك برای محافظت از گرمای شدید با كشیدن چادر محوطه را برای اجرای بهتر تعزیه بخصوص در ایام محرم و دهه عاشورا پوشش میدادند. نكته جالب توجه استفاده از فضای سرپوشیده و رو باز بعضی از این تكایا برای فعالیتهای تجاری در سایر فصول سال غیر از محرم میباشد. به عنوان نمونه تكیه بازار تجریش كه محل كسب صنوف است و از فضای وسط آن به عنوان محل فروش میوه و سبزیجات همچنان استفاده میشود و در ایام عزاداری كلاً تخلیه گردیده و آماده برای برگزاری مراسم عزاداری میشود. در حقیقت این حالت یكی از قویترین و زیباترین نقش بناهای عمومی و فضاهای شهری است كه در عین استفاده چند عملكردی و در عین داشتن قدرت انعطافپذیری برای ایفای نقش فعالیتهای گوناگون، همواره قابل استفاده عموم مردم میباشد. مردم روزانه از آن عبور میكنند و برای همیشه به عنوان یك فضای قابل قبول و قابل دفاع معرفی میشود.
حسینیهها
در ایران و میان شیعیان حسینیه به طور عموم به جایگاهی گفته میشود كه در آن محل مراسم روضهخوانی و عزاداری مراسم عاشورای حسینی برپا میگردد. با عنوان حسینیه از دوران صفویه به بعد برخورد میكنیم. در بسیاری از موارد تكیهها به نام حسینیه نیز خوانده میشوند. تكیه تفاوت كلیاش با حسینیه در آن بوده كه تمامی تكیهها در میان دارای سكوئی بودهاند كه بر فراز و گرداگرد آن تعزیهگردانی صورت میگرفت.گذشته از روضهخوانی، سینهزنی و عزاداری دهه اول محرم و ایام ماه صفر تعزیهخوانی هم در حسینیهها صورت میگرفت. در چند دهه اخیر حسینیههای سرپوشیده با عملكرد مسجد نیز در برخی شهرها و روستاهای بزرگ ساخته شده است. برخی مجموعههای وسیع با نام حسینیه وجود دارند كه دربرگیرنده نقش مسجد و مركز فعالیتهای فرهنگی چون كتابخانه، برپایی جماعات، سخنرانیها و مانند آنها میباشد. (مانند حسینیه ارشاد در تهران) معروفترین حسینیههای ایران در شهرهایی چون نائین و یزد قرار دارند. در این شهرها حسینیههای مركز محلههای مختلف شهر به عنوان كانون و بخش مهمی از كالبد معماری، حضوری چشمگیر دارند و در شكل دادن به بافت و ارتباط شبكهها و چه در عرضه كردن فضاهای روبسته و روباز نقش مهم دارند.
حسینیهها چون تكیهها از نظر نقش اجتماعی در زندگی مردم كانونهای قابل توجهی بودهاند. این محلها هنگام عزاداریها، به ویژه در ماههای محرم و صفر به صورت كانونهای پررونق ارتباطی میان مردم محله درمیآمدند. از پیر تا جوان برای رفت و روب و انجام تزئینات و آراستن تكیه و حسینیه شركت میجستند و حضور بیشتر مردم محل در حسینیه در چند شب پی در پی موجبات نزدیكیها، از میان بردن كدورتها و رسیدگی به مشكلات نیازمندان را فراهم میساخت. حضور انبوهی از جوانان برای آذین بستن نخل حسینیه و سپس بلند كردن و گرداندن آن خود یكی از شكوهمندترین مراسم در حسینیهها بوده و هست. در حسینیهها در گذشته مراسم شادمانی نیز برپا میگشت كه مربوط به مراسم شتركشان در عید قربان است.
همانطور كه از نام حسینیه پیدا است این فضا یادآور و تذكاری است بر حماسه عاشورای حسینی و هیچ قید شرعی برخلاف حضور در مسجد كه شرط طهارت برای عبادت و مسائل شرعی دیگر مطرح است برای حضور در آن مكان ضروری نیست. لذا همه شهروندان میتوانند برای شنیدن وعظ و خطابه، مشاهده دستههای عزاداری و... در آن محل گرد هم آیند. معمولاً ساماندهی و شروع حركت دستههای سینهزنی و زنجیرزنی عزاداران حسینی در دهه اول محرم و بخصوص در تاسوعا و عاشورای حسینی در حسینیهها و تكایا و خاتمه مراسم نیز در همان محل میباشد. حركتی خودجوش و مردمی، سیل عظیم و خروشان پیر و جوان كه در سطح شهرها به نمایش گذارده میشود و درسی است برای رشد و تعالی جامعه اسلامی.
امامزاده
در عرف تشیع مراد از امامزاده فرزندان یا فرزندزادگان ائمه اطهار علیهمالسلام است و اصطلاحاً از باب «ذكر حال و اراده محل» به مدفن و مزار متبركه آنان و بزرگان سادات كه در سراسر شهرها و روستاهای ایران پراكنده است اطلاق میگردد.مهاجرت سادات حسینی و حسنی به نقاط امن سرزمینهای شرقی اسلامی از همان صدر اسلام در حكومت جابرانه امویان و خاصه در عهد حجاج بن یوسف خونخوار و تسلط او بر عراقین از سوی امویان كه بیدادگریها و سفاكیها نسبت به فرزندان علی علیهالسلام روا میداشت آغاز شده بود. از نظر كلی این مهاجران بزرگوار را به چهار گروه تقسیم توان كرد:
گروه اول آن دسته از سادات هستند كه برای فرار از بیدادگریها و ستمهای امویان و بخصوص حجاج راه مشرق را در پیش گرفتند.
گروه دوم آنها هستند كه به هنگام ولایتعهدی حضرت امام رضا علیهالسلام به این سرزمین رسیدند.
گروه سوم آنهایی هستند كه در خروج و قیام برخی از فرزندان امام علی علیهالسلام بر خلفای عباسی و اموی شركت داشتند و پس از شكست آنها به این حدود گریختند.
گروه چهارم كه نسبت به سه گروه دیگر فزونی داشتند آن دسته هستند كه در زمان حكومت علویان در مازندران به آن سمت رفتند.
این چهار گروه از سادات بزرگوار چون به نواحی بالنسبه امن ایران مانند نقاط كوهستانی عراق و اراك، قومس، ری، دیلم و نواحی طبرستان میرسیدند رفته رفته با مردم این بلاد در میآمیختند و به تدریج صورت بومیان محل به خود میگرفتند و سادات عصر مقیم در نقاط مختلف كشور اعقاب آن بزرگوارانند.
آمار پراكندگی سادات در تمام نقاط كشور یكسان نبود. به جاهایی كه احساس امنیت بیشتری میكردند تعداد زیادتری روی میآوردند همانند كوهستان ری و طبرستان و پارهای نقاط مركزی. با این حال بعضی از ایشان گرفتار مخالفان میشدند و به شهادت میرسیدند. امروز مرقدهای اكابر این بزرگواران باقی است و مزار و مطاف شیعیان میباشند.
از دیرباز به حكم پارهای اخبار ظاهراً نخستین بنا بر روی مرقدهای معصومزادگان در همان زمان دفنشان به صورت سایبانی ساده به وسیله علاقهمندان به خاندان نبوت به وجود میآمد و به مرور دیگر نكوكاران چیزی بر آن میافزودند تا آنكه زمان چندانی نمیگذشت كه صورت زیارتگاهی به خود میگرفت. فیالمثل احداث زیارتگاه حضرت معصومه(س) در قم كه ابتدا سایبان بوریایی بود پس از مدتی قبه یا گنبد سادهای بر روی قبر بنا نهادند. در زمان آلبویه آباد ساختن مراقد مطهره و بقاع متبركه مورد توجه خاصی قرار گرفت و پس از آنها نیز این مهم ادامه یافت. از آن زمان كه صفویان روی كار آمدند و آیین تشیع مذهب رسمی كشور گردید زیارت بقاع و اماكن مقدسه رونقی دیگر گرفت. ولی در واقع اهتمام تمام در مرمت و تعمیر و نگهداری امامزادهها در قرن حاضر و در دورهای كه اكنون در آن زندگی میكنیم انجام پذیرفته است.
بقعه متبركه
بقعه در زبان عربی به معنای پارهای از زمین است كه از نظر رنگ و ویژگیهای دیگر از پیرامونش قابل تمیز باشد. در متنهای تاریخی به معنای جا و سرزمین و شهر نیز به كار رفته است و نیز به معنی خانه و سرا و خانقاه و عمارت نیز به كار رفته است. در زبان فارسی به طور معمول مراد از واژه بقعه عبارت است از مقبره و آرامگاهی كه جسد یك شخصیت مذهبی و یا یكی از عرفا و دانشمندان یا حكمرانان یا شخص معتبری را در بر گرفته باشد. و به طور عمده مقبره امامزادگان را بقعه مینامند و در طول تاریخ مسلمانان و به ویژه شیعیان به امر حفظ خاطره گذشتگان علیالخصوص ائمه اطهار علیهمالسلام و امامزادگان و بزرگداشت آنان با برپاكردن بقعه و آرامگاه ابراز علاقه كردهاند. از بقاع موجود در كشور مزار امام رضا علیهالسلام، آستانه حضرت معصومه، شاهچراغ، حضرت عبدالعظیم و... معروف هستند. در سراسر ایران شاهد بقعههای فراوانی هستیم كه هركدام به یكی از امامزادگان نسبت داده شده است. برخی از آتشگاهها نیایشگاههای زردشتیان و آرامگاههای پادشاهان محلی به تدریج برای دفن سادات و بزرگان علوی مورد استفاده قرار گرفته و تغییر نام دادهاند و با استقرار حكومت علویان، كار بنای بقعه بر مزار سادات و امامزادگان در منطقه و سیر نفوذ آنها و برخی مناطق دیگر آغاز گردید. ساختن بقعههای جدید بر مزار امامزادگان و چهرههای معتبر تاریخی و شاهزادگان از قرن چهارم هجری به بعد رواج بسیاری مییابد و بسیاری از نیایشگاههای كهن چون پیر، مقام خضر، قدمگاه، بابا، شاه، سلطان و... با تغییرات و یا الحاقات جنبه اسلامی و شیعی مییابند. با استقرار سلسله صفویان حركتی گسترده در زمینه ایجاد بقعه، امامزاده در سراسر كشور صورت میپذیرد. در این زمان است كه به گونهای بیسابقه بر تعداد امامزادهها افزوده میگردد به نحوی كه صحت نسب تعدادی از آنها محل تردید قرار میگیرد.بقعه امامزادهها و بقعه آرامگاهها بیشتر در پیوند با گورستانها بودهاند. به این اعتبار كه یا بقعه در وسط و یا كنار گورستان برپا شده یا بدلیل ایجاد بقعه و حرمتی كه برای آن قائل بودهاند پیرامون آن به گورستان تبدیل میشده است. بقعهها حرمت و اعتباری خاص نزد مردم داشته و بسیاری از آنها به یاری موقوفات و نذورات مردم نگهداری و مرمت شدهاند. گیلان و مازندران بیشترین تعداد بقعه، امامزادهها را در بر دارند كه تعدادی از آنها به نام آستانه معروف میباشند. بر خلاف امروزه كه گورستان را فضایی منفی دانسته و آن را به بیرون شهر میبرند در گذشته قبرستانها جزئی از شهر و محلات و در جوار بقاع و مراقد بزرگان دین قرار داشتند. مرگ پایان همه چیز نبود بلكه جزئی از زندگی روزانه مردم شهرها بود و مردگان را تا قبرستان با پای پیاده تشییع (مشایعت) میكردند و دلتنگیشان را با حضور در قبرستان و نثار فاتحه برطرف میكردند.
آستانه
این واژه در معماری ایران در دو مورد بكار رفته است: چوب زیرین چارچوب درها كه بوسه بر آستانه زدن یا آستانبوسی به مفهوم به خدمت رسیدن و تشرف یافتن نیز از آن میآید. این شیوه از دیرباز درباره مكانهای مقدس و امامزادهها به صورت بوسیدن چارچوب درهای ورودی صحن و حرم رایج بود و عمده زوار چنین میكنند. كاربرد دیگر واژه آستانه مربوط است به عنوانی كه بیشتر شیعیان به ویژه ایرانیان شیعه به مجموعه بناهای تعدادی از مكانهای مهم مقدس دادهاند و بدین معنی در عربی روضه به كار میرود كه به طور عمده مربوط میشود به مدفن ائمه اطهار علیهمالسلام و فرزندان و برادران و خواهران آنان و نیز بزرگان و اولیا مانند آستانه حسینی، آستان قدس رضوی و... . در منطقه شمال ایران نیز تعداد فراوانی از امامزادهها به نام آستانه خوانده میشوند.از ویژگیهای عمده آستانههای معروف وسعت فراوان، مجموعه مركب از صحنها، رواقها، دارالسیاره، دارالحفاظ، حرم، گنبد، بست و ایوان میباشد. اكثر آستانهها دارای یك هسته مركزی هستند كه عبارت است از بقعه یا حرم اصلی كه مرقد امام یا امامزاده یا شخصیت معتبر را در بر میگیرد. این هسته به اعتبار كهنترین بخش مجموعه بوده و واحدهای دیگر در طول زمان به تدریج به آن افزوده شده است صحنها و شبستانهای مختلف در طول تاریخ توسط حكام، والیان و متصدیان امور، با كمك موقوفات، نذورات و مساعدتهای متمكنین آن دیار ساخته و توسعه مییابند. نمونه بارز و بسیار عظیم این مجموعه را در ایران و در شهر مقدس مشهد بنام آستان مقدس رضوی میتوانیم مشاهده كنیم كه به عنوان زیارتگاه شیعیان ایران و جهان هر ساله پذیرای میلیونها نفر از زائران و علاقهمندان به آن حضرت میباشد.
در دوران معاصر شاهد ساماندهی آستان حضرت امام خمینی(ره) مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مجموعه ساختمانی آن میباشیم كه مورد توجه زائران زیادی قرار گرفته و در خردادماه هر سال مردم زیادی با پای پیاده یا بصورت كاروانهای سواره با اتوبوس و... رهسپار تهران میشوند تا در مراسم سالگرد آن رهبر فقید شركت كنند.
تكملهای بر اماكن مذهبی
یكی از نكاتی كه سازندگان بناهای مذهبی به آن توجه داشتند موضوع مدیریت و نگهداری این گونه بناها در طول زمان بود. بنابراین با ساخت فضاهایی مانند حمام و تعدادی دكان و وقف درآمد آنها برای هزینههای جاری و مرمت آن بناها باعث تداوم و پویایی فعالیتهای عمومی و مردمی میشدند. با این حال عمده مخارج مربوط به برگزاری مراسم بر عهده اهل محل و خیرین صاحب ثروت و مكنت بوده و هست. معمولاً بناهای مذهبی دارای حریمی و حرمتی نزد مردم و جامعه اسلامی هستند. هركسی با هر شرایطی وارد آنها نمیشود. مردم عادی هم با قصد و نیت «قربه الی الله» با آمادگی و با وضو و با ذكر وارد صحن آنجا میشوند. معمولاً حتی از نظر كالبدی نیز این حریم كاملاً مشهود است. جلوخان اماكن مذهبی غالباً با سكو و پلههایی از فضاهای شهری، گذر و خیابان جدا میشوند. فضای داخل به وسیله هشتی، دالان و راهروها و در قسمت ورودی با فضای مكث با فضای بیرون ارتباط برقرار میكنند این سلسله مراتب دسترسی، عاملی در جهت سازندگی و آمادگی بیشتر مردم برای اجابت دعوت پروردگار، برای تقویت ایمان و نیت، بریدن از زندگی روزمره و مسائل جاری و توجه به معنویت میباشد.در اطراف بعضی از مكانهای مذهبی مانند امامزادهها و بقاع متبركه، زائرسرا، مهمانسرا، مسافرخانه و یا هتل ساخته شدند تا زائران و مسافرینی كه از راههای دور به آنجا میروند، بتوانند در آنجا مستقر شده و شبها را در محلی امن و در آسایش و آرامش سپری كنند.
میدانیم كه یكی از اهداف معماری و شهرسازی اسلامی، خلق و آفرینش آثار كالبدی زیبا و مطلوب برای شهروندان است. تركیب واژههای «زیبا» و «مطلوب» برای آن انتخاب شده است كه حریمها رعایت شوند و محرمات محفوظ بمانند. صرف زیبا بودن، اگر در تعارض با محرمات شرعی قرار گیرند، مطلوب تشخیص داده نمیشوند. ممكن است پدیدهای زیبا بصورت اختصاصی مورد استفاده شخص خاص قرار گیرد ولی برای دیگران و نامحرمان مستور باقی بماند. داخل خانه مسلمانان برای استفاده اختصاصی خودشان طراحی میشود، نه به مثابه تابلویی آزاد در معرض دید همگان. و این اصل اساسی است كه زیبایی را با مطلوبیت در هم میآمیزد و سیمای كالبدی شهرها و جامعه اسلامی را از سایر جوامع ممتاز میسازد و لذا ساختمانهای مساجد، مراقد و بقاع متبركه در نهایت زیبایی و مطلوبیت قرار میگیرند. اینچنین است كه اگر غریبهای و جهانگردی در دیداری از شهرهای سنتی ما، از كوچهها و گذرگاههای قدیمی عبور كند، مفهوم دلنشینی و مطلوبیت را درك میكند و در مواجهه با فضاهای شهری چون «تكیه» احساس خاصی (غیر از محل عبور و گذر بودن) را در خود لمس و درك میكند. حتی اگر عملكرد آن را در ماه محرم و نحوه برگزاری مراسم عزاداری و یا تعزیهخوانی را مشاهده نكرده باشد كه در و دیوار گواهی بدهند، این رنگ و بوی مذهبی تأثیر خود را هرچند غیرمستقیم و غیررسمی بر رفتار ظاهری مردم مسلمان میگذارند. در حالی كه در معماری و شهرسازی معاصر (متاثر از مدرنیسم یكنواختی، صرفاً عملكرد) شاهد هیچ پیامی و ارزشی نمیباشیم و یكنواختی به تعبیری یعنی مرگ و نابودی.
از دیگر ویژگیهای مطلوبیت میتوان به اصولی از قبیل پیوستگی فضایی، وجود فضاهای آشنا و قابل دفاع (با احساس تعلق و مالكیت عمومی)، مقیاس انسانی و مردموار (ارتفاع محدود، بدون تجملات كاذب و فخرفروشی)، متعادل و متناسب با اقلیم و شرایط زمانی - مكانی و ... كه همه آنها واژههایی آشنا برای مردم و خودمانی هستند و برای پیوند بیشتر مردم و رشد و تكامل آنها به كار میرود. به تعبیر فارابی، شهر اسلامی، مدینه فاضلهای است برای رشد آحاد مردم آن. به تعبیر یكی از اساتید شهرسازی (دكتر بحرینی)، اصول و قواعد خودی و متكی بر فرهنگ و خصوصیات خودی (ایرانی- اسلامی) شامل موضوعاتی از قبیل مركزیت، وحدت در عین كثرت، هویت، قابلیت انعطاف، محرمیت، سلسله مراتب و... میباشند و عناوینی همچون تضاد همجواریها، بیهویتی، مقیاسهای غیرانسانی دید و اشراف مزاحم، عدم سلسله مراتب دسترسی (شبكه شطرنجی یكنواخت و منظم)، منطقهبندی خشك و بیروح و... از اصول شهرسازی بیگانه و غیرخودی محسوب میشوند. ویژگیهای خودی در شهرهای ما عامل هویتبخشی و كمكی در جهت شناخت و بازشناسی بیشتر محیط زندگی میباشد. هویت یعنی حقیقت هر موضوع، پدیده، شخص و یا اجتماع به عبارت دیگر ویژگی مخصوص هر پدیده كه در ذاتش نهفته است. با این تعریف هویت هر شهر و یا فضای شهری یعنی ویژگی خاص كه بتوان آن را از سایر شهرها و فضاهای شهری بازشناخت و برای ناظر و بیننده قابل تشخیص باشد. همانگونه كه برای ساكنین یك محله، فضاهای شهری از قبیل گذرها، میدانچهها، میدان ، تكایا و حسینیهها كه ظرف فعالیتهای عمومی و روزانه آنها میباشند، عامل هویتبخشی هر یك از محلات شهری تلقی میشوند. ثبت خاطرات در اذهان شهروندان به هویت بخشی فضاهای شهری كمك میكند و از آن به بعد هر فضای شهری به مكانی قابل درك و بازشناسی در بین شهروندان تبدیل میشود. یك مكان مطلوب به جایی گفته میشود كه تا حدود زیادی با اجتماع شهروندان و فرهنگ عمومی آنها تناسب و سازگاری داشته باشد و در بردارنده تاریخ گذشته و حال، پاسخگوی نیازهای روزمره و یا موردی (مراسم خاص) ، قابل آدرس دادن، آموزنده ، قابل معرفی به دیگران با وجه تمایز خاص و هویتبخش باشد. بنابراین میتوان مطرح كرد كه فضاهای مذهبی شهرهای ما عموماً به عنوان نمودها و مظاهری با هویت خاص از مفاهیم جامعه اسلامی شناخته میشوند و تأثیر مثبت و سازنده بر زندگی شهروندان دارند.
منابع و مآخذ:
1- دایره المعارف تشیع، مجلدات 1، 2، 3 ،5،6 و 92- تاریخ معماری و شهرسازی ایران (مجموعه مقالات كنگره ارگ بم- كرمان)
3- تئوری شكل شهر، ترجمه دكتر سیدحسین بحرینی.
4- صفه، ش 26، نشریه علمی دانشكده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی
5- معماری مساجد جهان، ترجمه حسین سلطان زاده
6- فارابی و سیر شهروندی، دكتر منصور فلامكی
نویسنده : سیدابوالقاسم هاشمی