بسم الله الرحمن الرحیم
سقوط امپراتوري مك كارتي
تاريخ نگاري يك واقعه تلويزيوني از چشم سينما
(نقد فیلم سینمایی شب بخیر فرمانده )
داستان فيلم شب بخير و موفق باشيد، در زمان قدرت بلامنازع و تاخت و تازهاي سياسي سناتور جوزف مك كارتي در كميته فعاليت هاي ضد امريكايي مي گذرد. فيلم درباره يك گزارشگر تلويزيوني متبحر به نام ادوارد مارو (ديويد استراترن) است كه جسارت به خرج مي دهد و در برنامه اش از مك كارتي انتقاد مي كند. تهيه كنندگان، گزارشگران و رؤساي شبكه تلويزيوني CBS با اين كه پشتيباني مالي شان را از دست مي دهند، ولي همه از مارو حمايت مي كنند. حتي با اينكه مك كارتي ادعا مي كند مارو يكي از اعضاي سازمان كارگران صنعتي جهان است، ولي ما رو با اين تهمت هم از ميدان مبارزه خارج نمي شود. اتهام را رد مي كند و برنامه اش را ادامه مي دهد تا اينكه سرانجام مك كارتي مورد بازخواست سنا قرار مي گيرد و قدرت خود را از دست مي دهد.
اما مك كارتي كه بود؟ سناتور جوزف مك كارتي (1908 ـ 1957) از ايالت ويسكانسين به سنا راه يافت و فعاليت خود را پس از پايان جنگ جهاني دوم آغاز كرد، ولي اوج كار مككارتي در دهه پنجاه بود. مك كارتي از سال 1948 تا 1956 در هيئت يكي از بدنام ترين سناتورها، موج مبارزه با كمونيسم را به وسيله كميته فعاليت هاي ضد امريكايي (كه معمولا به صورتي تحقيرآميز HUAC خوانده مي شود) به راه انداخت. مك كارتي در 9 فوريه 1950 سياست گسترش رعب و وحشت سياسي را در شهر ويلينگ، ويرجينياي غربي آغاز كرد و چهار سال تمام مجلس امريكا را به فروختن چين به كمونيست ها متهم كرد. او 205 نفر از اعضاي حزب كمونيست را به ميز محاكمه كشاند كه در ميان آنها مقام هاي عالي مرتبه هم قرار داشتند. او در حالي كه به متهم كردن كارمندان دولتي و موضع گيري طبقاتي ادامه مي داد، به عنوان مدير كميته فرعي سنا از 1953 تا 1955 با بازجوييهاي خود، يك معركه شكار كمونيست به راه انداخت و نشان داد كه در تسخير افكار عمومي، به ويژه از طريق تلويزيون، مهارت دارد. البته همين تلويزيون بود كه او را از اريكه قدرت به زير كشيد. اين عمل به وسيله برنامه «تازه چه خبر؟» و به وسيله مجري مشهور آن ادوارد مارو در مارس 1954 انجام شد. سرانجام، در آوريل و مي همان سال، با پخش جلسه هاي بازجويي او، كذب گفتار و كردارش بر مردم آشكار شد و كارهاي او به طور رسمي از سوي اكثريت مطلق سناتورها رد شد. او سرانجام كار خود را كرد، ولي از آن تاريخ به بعد، حضور سياسي او به پايان رسيد. در هر حال، مك كارتيسم با شيوه ايجاد سوءظن و روش قلدرمآبانهاش رخوتي ماندگار را بر دهه 1960 امريكا حاكم كرد. الياكازان از جمله كساني بود كه به كميته فعاليت هاي ضد آمريكايي احضار شد و زير فشار كميته, نام كساني از جمله آرتور ميلر را به زبان آورد. اين كار كازان، تا آخر عمر برايش مايه بدنامي شد، ولي ميزان فشار روي كازان و افراد مشابه چنان زياد بود كه تا ما خود در چنين شرايطي گرفتار نشويم، نمي توانيم به عدالت درباره آن داوري كنيم. خودكازان درباره اين موضوع مي گويد:
من دست به كار دردناك و دشواري زدم كه نمي توانم در زندگي به آن افتخار كنم. از سويي ديگر، اين كار مايه شرمندگي من هم نيست. آن محاكمه ها را نوعي محاكمه مافيايي مي دانم. بيشتر اوقات، سكوت و باز هم سكوت تنها واكنش متهمان بود.
مقصود از اشاره به كازان، بيان ميزان فشار و خفقان در آن دوره تاريخي در امريكاست كه در فيلم شب بخير و موفق باشيد به صورت مؤثري به نمايش درآمده است.
تيتراژ فيلم، ميان نماهايي از صحبت كردن افراد گوناگون با يكديگر نقش مي بندد كه با هم گپ مي زنند و گاه مي خندند. اين نماها در همان آغاز، فضاي صميمي و هم بسته را در داستان فيلم باز مي تابد و احساسي از جمع افراد برنامهساز را به ما القا مي كند. داستان فيلم، داستان تكراري مبارزه يكي از افراد رسانه هاي جمعي در برابر يكي از قدرت مندان سياسي است كه در نهايت به شكست مقام سياسي مي انجامد. پس به نظر مي آيد كه بايد با فيلمي پر از گفتوگو و خسته كننده روبه رو باشيم، ولي لحظات سكوت، فيلم شب بخير و موفق باشيد را نجات مي دهد و در حقيقت، در همين لحظات، فيلم از اثري سياسي و پرگو فاصله مي گيرد و به فيلمي متكي به لحظات سكوت و تأمل و لحظات رويارويي كاراكترها با خود تحت فشار تصميمهاي ملتهبشان بدل مي شود. نمونه ها بسيار است:
در صحنه اي كه رئيس شبكه، پالتويش را به كناري مي گذارد و در سكوت باز مي گردد و ادامه اين سكوت معنادار صحنه فيد مي شود. يا صحنه اي كه رئيس پس از پخش برنامه ضد مك كارتي در سكوتي پر تأمل، وقتي تلفن زنگ مي زند پاسخ نمي دهد. يا لحظات پيش از آغاز برنامه، مارو چهره اي با اعتماد به نفس و در عين حال نگراني دارد. فرندلي (جورج كلوني) دستيار مارو، در سكوت، ثانيه شمار را به كار مي اندازد و لحظه سرنوشت ساز و پر از تعليق آغاز برنامه را به او علامت مي دهد. يا چهره همكاران شبكه را پس از پخش برنامه مي بينيم كه در كافه نشسته اند. در چهره آنها آينده اي از شادي و هراس ديده مي شود.
با وجود لوكيشن هاي محدود و داخلي، فيلم كسل كننده نيست. اين به بيان تصويري كلوني باز مي گردد كه فيلمي با نماهاي تكراري بسيار اندك و نماهاي نزديك از چهره افراد كه به خوبي درونيات آنها را باز مي تابد. بيان كرده است. اين فيلم، بسيار بر تصوير متكي است كه گاه گفتار را به نفع تصوير و سكوت به درستي كنار مي گذارد. ديويد استراترن در نقش مارو خوش درخشيده است. او به كاراكتر خود حالتي از سكوت، آرامش و اعتماد به نفس و در عين حال، حسي پنهان از اضطراب مي دهد. شخصيت مهم ديگر فيلم خود مككارتي است. كلوني با تمهيدي هوشيارانه براي شخصيت مك كارتي تنها از فيلم هاي خبري او استفاده مي كند.بنابراين در اين فيلم،مككارتي در نقش خودش بازي مي كند. اين مسئله كه يكي از شخصيت هاي فيلم در حقيقت به صورت واقعي و مستند در فيلم به كار گرفته شده است، به هرچه واقعي جلوه دادن فيلم كمك فراواني كرده است. تمهيد سياه و سفيد بودن فيلم هم اين مسئله را تشديد مي كند؛ زيرا اين فيلم با فيلم هاي خبري مك كارتي يك دست مي شود. البته شب بخير و موفق باشيد اقدامات مك كارتي را به طور مفصل بررسي نمي كند؛ لزومي هم براي اين كار نيست؛ زيرا فيلم درباره چگونگي شكست مك كارتي به وسيله مارو و همكارانش ساخته شده است. خود اقدامات و فعاليت هاي سياسي مككارتي مي تواند موضوع فيلم ديگري باشد. فضا سازي استوديوهاي تلويزيوني دهه 50 و 60 در فيلم بسيار استادانه است. اين مسئله به اين سبب است كه پدر جورج كلوني در همين استوديوها كار مي كرد و كلوني از كودكي با اين فضاها آشنا بود. او به خوبي توانسته اين استوديوها را مانند گذشته بازسازي كند. خود كلوني درباره اين مسئله مي گويد:
اين پروژه به اين خاطر شروع شد كه من در همين اتاق هاي خبري و در حالي بزرگ شدم كه پدرم را مشغول كار با اين گزارشگرهاي فوق العاده مي ديدم. مارو، هميشه بالاتر از آن چيزي بود كه بقيه آرزو داشتند به آن دست پيدا كنند. پس اين كار، عشق من بود و پدرم و افتخاراتي كه در اين سال ها به دست آورد, هميشه برايم ماندگارند.
جورج كلوني در نقش فرد فرندلي بازي گرم و جذابي ارائه مي دهد. هرچند در سايه بازي استراترن قرار مي گيرد، (چه از نظر كوتاهي نقش و چه از نظر بازيگري) فيلم به خوبي دوران خفقان آور فعاليت مك كارتي را نشان مي دهد و تنها داستان فرعي فيلم بر اين فضاي رعب آور تأكيد مي كند. رئيس شبكه به زن و شوهري كه براي آنها كار مي كنند و ازدواجشان را مخفي نگه داشته اند، مي گويد كه تنها يكي از آنها مي تواند آنجا كار كند؛ چون براساس قوانين آن زمان، زوج ها با هم اجازه كار در شبكه را ندارند. البته در فيلم مي بينيم كه جسارت هاي مارو محدوديت هايي هم دارد. مثلا او از شخصي كه زير فشار به كمونيست بودن اقرار كرده است، دوري مي كند. اين مسئله را رئيس شبكه به او تذكر مي دهد و مي بينيم كه مارو هم گاه رياست هاي محافظه كارانه اي دارد و به بقاي موفقيت خود مي انديشد. به نظر مي آيد مرداني چون مارو متعلق به تاريخ گذشته هستند. امروزه در رسانه هاي ارتباط جمعي غرب، ديگر چنين جسارت هايي نمي بينيم و رسانه ها بيش از حد تحت كنترل و نفوذ قدرت هاي سياسي هستند. اينجاست كه مارو مي تواند به عنوان الگويي براي فعالان رسانه ها ارتباط جمعي امروز غرب و حتي تمام دنيا مطرح شود و به عنوان نماد تعهد و صداقت كاري مورد تأكيد قرار گيرد، هرچند چندان جاي اميدواري وجود ندارد. كلوني درباره اين موضوع مي گويد:
هنوز هم گزارش هاي خوب زيادي از سوي بعضي ها ساخته مي شود. تنها تفاوتش اين است كه فكر نمي كنم ديگر كسي وجود داشته باشد كه چهل ميليون نفر به او نگاه كنند. اين شايد خوب باشد، ولي ديگر هيچ كس هم نخواهد بود كه اين همه امريكايي به خاطر شخصيتش به او اطمينان داشته باشند. فكر نمي كنم ديگر اين مسير وجود داشته باشد.
فيلم شب بخير و موفق باشيد از فيلم هاي موفق امسال بود و در رشته هاي بهترين فيلم، بهترين بازيگر نقش اول مرد (ديويد استراترن)، فيلم نامه اورژينال، فيلمبرداري و طراحي صحنه نامزد جايزه اسكار شد.
ادوارد مارو مي گفت:
تلويزيون مي تواند روشنگر و حتي الهام بخش باشد و در غير اين صورت، چيزي جز سيم ها و نورها از آن بروز نمي كند.
مسئله اي كه در شبكه هاي تلويزيوني امروزي كمتر ديده مي شود و گويي به فراموشي سپرده شده است.
نویسنده : حسين آرياني
منبع :ماهنامه رواق اندیشه ،شماره یک
Ps147
فيلم شناسي
شب بخير و موفق باشيد Good night, and good luck
كارگردان: جورج كلوني
فيلم نامه: جورج كلوني، گنت هسلاف
بازيگران: ديويد استراتبرن (ادوارد مارو)، جورج كلوني (فرد فرندلي)، فرانك لانجلا (ويليام پيلي) ري وايز (دان هولن بك) رابرت داوني جويرو (جو و رشبا)، پاتريشيا كلاركسن (شرلي و رشبا) محصول: 2005 امريكا.
زمان: 93 دقيقه