بسم الله الرحمن الرحیم
دروغهای حقیقی
درآمد
برنامه های رسانه گاه به پدیده ای فراتر از یك برنامۀ سادۀ تصویری یا شنیداری تبدیل می شوند. این برنامه ها به جهت تاثیر نویی كه بر بیننده می گذارند و یا به دلیل پدیدآوردن فرهنگی خاص كه زاییدۀ نوع مفاهیم پنهان شده در آن برنامه است در چنین قالب جدیدی فرو می روند. قالبی كه می توان آن را قالب فرهنگ ساز شدن یك برنامه نامید. بی تردید در مواجهه با این نوع برنامه ها، هیاهوها و گفته ها بسیارند.
نشست پیش رو كه به همت خانۀ هنر و اندیشۀ مركز پژوهش های اسلامی صدا و سیما برگزار گردید در پی پخش مجدد یكی از همین برنامه های فرهنگ ساز است. مستند راز كه از برنامۀ سینما ماورای شبكۀ چهارم سیما در دو نوبت ـ به علت استقبال بینندگان از آن ـ به نمایش درآمد. همگی بینندگان عام و خاص سینما ماورا نقد و یا تحلیل دوستانی را كه در آن برنامه به عنوان كارشناس حضور یافتند شنیدند و حال ما در این مجال اندك نگاه خود را به مفاهیم نهفته در تار و پود این برنامه بیان می كنیم گرچه به كلی متفاوت؛ با این همه نشریۀ رواق هنر و اندیشه باب بحث دربارۀ مستندهایی از این دست را باز می داند.
نگاهی به زندگی دكتر حسن بلند
دكتر حسن بلند
متولد سال 1346 شهر تهران
تحصیلات:كارشناسی روان شناسی بالینی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران(1369)
كارشناسی ارشد روان شناسی بالینی از دانشگاه تهران(1372)
دكترای مشاوره از دانشگاه علامه طباطبایی تهران(1382)
تالیفات:نگارش كتابی با عنوان مبانی روان درمانی گشتالت(انتشارات دواوین، 1380) و نگارش مقالات در نشریات سراسری، ارائۀ مقاله به نشریۀ انگلیسی زبان Journal Of Humanitis
مسئولیتها:مدیر گروه روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی قم به مدت چهار سال
... وی اكنون در دانشگاه رشت به تدریس مشغول است.
قادری: موضوع بحث امروز ما دربارۀ مستند راز یا The Secret است كه چندی پیش، از شبكۀ چهارم سیما، در قالب برنامۀ نام آشنای سینما ماورا، پخش گردید. وقتی با دقت بیشتری به مستند راز نگاه می كنیم، دربارۀ آن می توانیم از دو موضع سخن بگوییم؛ یكی ویژگی های محتوایی و دیگری ساختار هنری آن. اهمیت هر یك از این دو مورد بر دوستان مشخص است. در جانب ساختار هنری، همین كه مستندی می تواند در كمتر از یك ماه، به دو بار پخش دست یابد و اهالی فن هم اذعان دارند که توانسته بینندۀ عام را با خود همراه كند، در حالی كه این مستند از شبكه ای خاص و برنامه ای خاص پخش شده، اهمیت نگاه به ساختار هنری آن را مشخص می كند. به لحاظ مباحث محتوایی مطرح شده در این مستند كه گویا بحث امروز ما بیشتر ناظر به همین است، سازندگان مستند مباحثی بیان كرده اند كه چه در غرب و چه در كشور ما، به عنوان كشوری مسلمان با نگاه عقیدتی شیعه، بحث برانگیز است. به ویژه آنكه به صورتی واضح، همۀ هدف سازندگان برنامه انتقال یافته های ذهنیشان به بیننده است. پس لازم است به بررسی و تحلیل آنچه سازندگان مستند راز در پی انتقال آن به بیننده هستند، پرداخته شود.
دکتر بلند: در ابتدا باید به صراحت بگویم آنچه در این مستندها ارائه می شود، نه تنها خداباورانه نیست، بلكه بار علمی هم ندارد؛ زیرا برای جذب و درگیر كردن توده ها میکوشند حرف ها را به گونه ای عوامانه بیان كنند و این مسئلهای نگران کننده است. البته خداستیزی به نخبگان آسیبی نمیرساند؛ زیرا مبانی عقل نخبگان چیده شده است؛ اما اگر کسی بتواند مطلبی خداستیزانه را عوام پذیر سازد، به شدت آسیب میرساند. گاه ممکن است یك مارکسیست نگران حقیقت باشد و برای گفتن حقیقت، از بیان مارکسیستی حقیقت مدارانه بهره ببرد؛ اما گاه ممکن است فردی فریب کار باشد و دغدغهاش نه بیان حقیقت، كه جذب مشتری باشد. چنین فردی از هر بیانی كه برای مشتری جذاب باشد، استفاده می كند. ممکن است خودش ماركسیست باشد؛ اما برای جذب مسلمانان، از بیان اسلامی استفاده كند. برای ما که دین، اساس حیات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ماست، ترویج بی دقت و نا آگاهانۀ این گونه فیلم ها برای جامعة ما خطرناک است.
رضوانی: بدی قضیه این است كه گاه میکوشند به سخنانشان وجهۀ علمی ببخشند و به گونهای، به دروغ پردازی هایشان، سر و شكلی قابل باور بدهند.
دکتر بلند: ساختار این نوع برنامهها بیشتر تجاری است. چینش آدمهای مستند هم این گونه است. از جمله چند سرمایه گذار در میان آنان حضور دارند که معلوم نیست چه ارتباطی با این برنامه دارند. چنین آدمهایی تنها میتوانند ادعا کنند که میتوانند ـ البته اگر ادعاهایشان درست باشد ـ چیزهایی را ببینند. در میان افراد مصاحبه شونده شخصی آشنا به متافیزیک دیده میشود كه در امور ماورایی دستی دارد. البته متافیزیك آنها به معنای ماوراء الطبیعه نیست، بلكه عین طبیعت است. کار او این است كه آزمایش کند، مریض شفا دهد و... ؛ فعالیت هایی که برای دانشمندان بسیار مشکوک هستند. همچنین در میان آنان، یك نویسنده حضور داشت و نیز كسانی كه وابسته به نحله های فكری غیرعلمی و حتی عوامانه هستند؛ مانند فنگ شویی. خانمی هم بود كه در زیرنویس نامش آمده بود:Teaching Of Abraham. حال این آبراهام چیست و كیست؟ آن هم در آمریكایی كه بسیاری از این فرقه ها كه هیچ یک از آموزه هایشان سندیت علمی ندارد، بسیار فعال هستند.
هیچ كدام از حرف های این جماعت ارزش علمی ندارد. اگر حاصل سخنان این افراد جمع گردد، شاید ده خط مطلب علمی به دست نیاید. این چینش نشان میدهد که تهیه کنندگان این برنامه، مانند تمامی برنامههای عامه پسند غیرعلمی، فریب کار بودهاند. روانشناسان همه جای دنیا با این نوع برنامه ها، به شدت مخالفند.
اگرچه من نیز معتقدم در یک نگاه کلیتر، نگرش حاکم بر این برنامه، تجاری صرف نیست، بلكه نگرشی غربی است. این گونه مستندها مجال تنفسی است برای انسان غربی گرفتار شده در برهوت غرب؛ برای انسان غربی که میخواهد گرفتار خدا و قوانین دینی او نشود و از طرفی، احساسات خود را نیز خالی كند. به نوعی، اینها جایگزینهایی نازل برای خداوند و خداباوری هستند.
افرادی كه در این برنامه، دربارۀ ماورا، كائنات و روان انسان سخن می گویند، غالباً صلاحیتی برای اظهار نظر در این زمینه ها ندارند. ممکن است یک فیزیکدان در روانشناسی نیز مهارتی داشته باشد؛ ولی فیزیکدان روانشناس نیست. در این مستند، یک یا دو روان شناس دیده میشوند که آدم های مطرحی هم نیستند. چند فیزیکدان کوانتوم نیز هستند که اهل تخیل هستند، چند پزشک، نویسنده، روانشناس، سرمایهدار، ویژنری ـ یعنی كسی كه دارای تجربه یا ایده های ماورایی است و به نوعی ادراك فراحسی دست یافته و درگیر مسائل شهودی بوده است؛ البته نه شهود شیعی، بلکه نوعی شهود كنترل شده. شهود در فرهنگ شیعه، از معنایی عمیقتر برخوردار است ـ هم دیده می شود. یکی از افراد حاضر در این مستند رپرنت دكتر است. رپرنت یعنی عالیجناب یا همان حجه الاسلام. به طور عام، به کشیشی که از اسقف بالاتر باشد، رپرنت می گویند و دیگر به او Father یا پدر نمی گویند. چنین چینشی از افراد بدین منظور است که به بیننده گفته شود آدمهای مهمی جمع شده اند تا حقیقت را راحت تر تحریف کنند.
قادری: آن میان نویسهای جا و بی جا که نقل قولهایی با ربط و بی ربط از بزرگان بود را نیز می توان در این راستا ارزیابی کرد.
دكتر بلند: بله. این كارها به شدت نگران کننده است. این فیلم به شکل فریبکارانهای، از تکرار بهره برده و از اعتماد مخاطب به افراد سرشناس، به شكلی كاملاً هدفمند، برای نیت خود و بی هدف در كلیت مطلبی كه بیان می كند، سوء استفاده کرده است. همچنین به دقت، از بحث های روانشناسی تبلیغات که نباید یک صحنه بیش از ده دقیقه طول بکشد، استفاده کرده تا بتواند بیننده را بفریبد.
البته برنامههای عوام پذیر علمی هم وجود دارد. برای نمونه، برنامۀ افق که تا حدودی، نخبه گرا و علمی است؛ اما عوام را نیز میپذیرد. البته از اصول علمی برنامه عدول نمیشود؛ ولی تلاش میگردد بینندۀ بیشتری جذب شود. پس از روایت داستانی بهره می برد، موسیقی خاصی را بر می گزیند و تعلیق های به جایی به كار می گیرد تا بینندۀ عام را نیز جذب کند؛ اما به محدودۀ علم تجاوز نمی كند. برای نمونه، یكی از برنامه ها دربارۀ روش های كاهش وزن دكتر آتكینسون بود. برنامۀ کامل و دقیقی بود؛ یعنی هم به بیننده آگاهی علمی میداد و هم او را جذب می كرد. مستند راز این گونه نیست؛ یعنی اگر آن را بر اساس روش شناسی علمی تحلیل كنیم، می بینیم كه تنها کوشیدهاند آدم های مهمی را بیاورند كه هیچ تناسبی با موضوع مطرح شده ندارند.
رضوانی: به لحاظ ساختار فنی و هنری، این مستند برنامهای گفتوگو محور است كه جذاب ساخته شده و این می تواند برای برنامه سازان ما الگویی مناسب باشد. در کشور ما که دارای جهان بینی الهی است ـ با اینکه جهان بینی آن با کشورهای غرب 180 درجه تفاوت دارد ـ بیننده با دیدن این برنامه، طرفدارش میشود.
قادری: این جذابیت می تواند از یك دیدگاه، ناشی از دقت سازندگان در گزینش آدم هایی باشد كه می توانند حرف ها را جذاب بیان كنند؛ یعنی سراغ كسانی نرفتند كه به سخت ترین شكل ممكن و با بیانی صد در صد علمی، بیننده را موعظه كنند. این همان نكته ای است كه در سخنرانی های دینی رسانۀ ما نیز دیده می شود. سخنرانانی چون حجه الاسلام قرائتی یا دكتر الهی قمشه ای می توانند با بینندۀ عام ارتباط برقرار كنند؛ اما بسیاری از دیگر سخنرانان دینی نمیتوانند. در حقیقت، جستوجو برای یافتن كسانی كه بتوانند سطحی از بحث را با قدرت و البته صمیمیت با بیننده آغاز كنند، مهمترین بخش ساخت یك برنامۀ گفتوگو محور است.
از سوی دیگر، چینش این افراد نیز بسیار دقیق و حساب شده است. جاهایی كه نیازمند ایجاد شور و هیجان در بیننده است، افرادی سخن می گویند كه بیننده می تواند چنین حسی را از میان سخنانشان دریافت كند و هنگامی كه باید با بیانی آرامش بخش، مطالب در نهاد بیننده رسوب كند، فردی ظاهر می شود كه با آرامش خاصی، مطلبش را بیان می كند. تكرار این فرآیند در نهایت، به تسلیم بیننده و ایجاد نوعی رخوت لذت بخش منتهی می شود كه مانع از تغییر كانال تلویزیون می شود.
دکتر بلند: فرم این مستند به شدت تبلیغات محور و فریب کارانه است؛ مانند چینش افراد. البته میتوان ادعا کرد ساختار آن بسیار شبیه آگهیهای تبلیغاتی بوده است؛ زیرا هیچ صحنهای و هیچ پلانی را شاید نتوان یافت كه بیش از 20 ثانیه، به درازا کشیده باشد.
رضوانی: در این برنامه، از كات های سریع و پلان های كوتاه استفاده شده است. پس زمینه های پشت افراد هم خیلی دقیق كار شده است؛ یعنی سازندگان از كوچك ترین امكانات برای هجمه به بیننده و تسخیر نگاه او، استفاده كردهاند. مانند آنجا كه یكی از مدعوین دربارۀ بودا سخن میگفت و در پشت سر او، تصویری كوچك از بودا دیده میشد یا از كلید موفقیت می گفت و پشت سرش، تصویر كلید ظاهر می شد.
در زمینۀ مباحث محتوایی، آنچه ما را وادار می كند به نقد محتوایی این مستند بپردازیم، دو چیز است؛ یكی اینكه این نوع مستندها به دلیل نوع ساخت و پرداختشان، بسیار پر بیننده هستند. در نتیجه، باید گفت حرف هایشان مشتری دارد. از طرفی، كارشناسان برنامة سینما ماورا، دكتر عیسی جلالی و دكتر اكبر عالمی، به صراحت می گفتند كه ای كاش باز هم از این دست آثار، از رسانۀ ملی پخش شود. اگر این را كنار محتوای خاص مستند و نیز استقبال مردم از پخش نمونه ای چون مستند راز قرار دهیم، آنگاه اهمیت بحث های دقیق محتوایی درك می شود.
قادری: از این نكته هم نباید غافل شد كه این روزها، كتاب های موفقیت و آرامش روح و روانشناسی بسیار پرفروش هستند. بر اساس آمار، در شهر تهران، بیش از هزار فرقۀ گوناگون فعال هستند كه در پس بسیاری از نگرش ها و فعالیت های آنها، همین فرقه ها و گروه های روان درمانی و ماورایی است. پس می بینیم كه نظام عرضه و تقاضا دقیقاً منطبق بر این مستند و نمونه هایی چون آن است.
رضوانی: نگرشی که ما به آن اعتقاد داریم، این است که این برنامة مستند بر اساس جهان بینی اُمانیستی غربی ساخته شده است؛ یعنی انسان را محور بحث قرار میدهد و به لذت طلبی او اصالت میبخشد. برداشت ما از این مستند نشان می دهد بر خلاف تصور دوستان سینما ماورا به هیچ وجه مستندی كه پخش شد دارای بار آموزنده كه نبود هیچ بلكه در ادامه ثابت خواهیم كرد در تار و پود این برنامه آموزه های غیر اسلامی گنجانده شده بوده است.
یوسف زاده: پیام مستند بسیار روشن است. انسان بایست به لذت دست پیدا كند و در این راه حتی كائنات را در اختیار او قرار می دهند تا به این لذت طلبی وی كمك كند.
دکتر بلند: برخی در پی آنند تا با استفاده از علم و شیوههای علمی که به نحوی، جایگزین دین است، دنیا را فتح كنند. این یک بحث است؛ اما این مستند چیز دیگری میگوید که پهلو به پهلوی ماورا میزند. در روان شناسی علمی، سیستمی وجود دارد به نام خودیاری. این یک بحث علمی است كه بسیار هم روی آن کار شده است. به ازای این سیستم، گروههایی هستند که ادعا میکنند ما شما را به موفقیت می رسانیم، آن هم در ده جلسه!
قادری: اگر فیلمی برگزیده می شود كه دارای نگاهی متفاوت با نگاه ماست، در تحلیل آن، باید دقت شود و افرادی با دیدگاههای مخالف و موافق با هم و در كنار هم دعوت شوند. اگر این برنامه خیلی خاص بود یا برنامهای كم بیننده بود، می شد از بسیاری حساسیت ها چشم پوشید؛ ولی آنچه دیده می شود، اقبال عمومی به این برنامه است كه در جای خویش، بسیار نیكو و پسندیده است؛ اما وقتی فیلمی با محتوایی نامناسب با عقاید عامه پخش می شود، آیا بیننده پس از پایان نمایش فیلم در آخرین ساعات شب، همچنان می نشیند تا كارشناسان برنامه ـ به فرض آنكه درست گزینش شده باشند ـ با سخنان علمی و روشنگرانۀ خود، از او رفع ابهام و شبهه كنند؟
دكتر بلند: عرض بنده این است كه برای ورود به حیطۀ ماورا در سینما، باید استراتژی داشته باشیم. از خود بپرسیم چه داریم. میخواهیم چه کنیم؟ آیا استراتژی ما با استراتژی فیلم سازگار است؟ در اینجا، این گونه نیست؛ یعنی نامی برگزیده اند، بودجهای اختصاص دادهاند و فردی هم قرار داده شده برای برگزیدن فیلمها. برخی برنامهها هستند که به شدت، مسئله ایجاد میکنند. این نیز از این دست برنامهها است.
یوسف زاده: فیلم در بیان محتوای مد نظر خود، از روش القا به وسیلة تکرار سود می برد، نه استدلال. در جای جای برنامه، مدام تكرار می شد كه قانون كائنات می گوید: اگر بر چیزی تمركز كنید، آن را جذب می كنید؛ اما نمی گفت چرا چنین قانونی هست؟ یا اینكه آیا این قانون اصلاً هست؟ در بحث پس از نمایش فیلم، كارشناس مدعو، آقای جلالی مقداری به محتوای فیلم از جنبۀ استدلالی پرداخت؛ اما در خود فیلم، هیچ گونه استدلالی دیده نشد و فقط القا بود. برای بهتر القا كردن مفاهیم نیز از بهترین تصاویر بهره گرفته شد. شاید تعدد و تنوع افراد هم به این دلیل بود که القا بهتر و بیشتر جا بیفتد.
دکتر بلند: این دسته فیلم ها، نه تنها در پی استدلال نیستند، بلكه میخواهند ترتیبی دهند كه حس انتقاد بیننده نیز سركوب شود. پس در چینش آدم ها و انتخاب تصاویر، نهایت دقت را می كنند تا مخاطب را در برابر به زعم خودشان، استدلال های شفاهی و تصویری فیلم مستند، خلع سلاح كنند.
یوسف زاده: در برابر لشکری از آدم هایی كه از هر تخصصی هستند، مخاطب غیرمتخصص خلع سلاح میشود و فریب می خورد.
دکتر بلند: بهتر است اشاره كنم كه روان شناسی سه مکتب بزرگ و اصلی دارد:
1. رفتارگرایی: این مكتب 50 سال است کنار گذاشته شده؛ اما به صورت جوی باریکی حضور دارد. این مكتب علمی ترین، دقیق ترین و اصیل ترین نگاه علمی را در میان روان شناسان، به جهان داشت؛ به گونه ای كه هنوز پس از 50 سال، هنوز از شیوههای درمانی آن استفاده میشود. مستند راز در آموزه های این مكتب نمی گنجد.
2. شناخت گرایی: این مكتب از سال هزار و نهصد و پنجاه و سه آغاز شده و علمی است و اكنون مسلط است. مستند راز در آموزه های این مكتب هم نمی گنجد.
3. انسان گرایی: این روش بسیار کلی و بسیار غیردقیق است. بنده در کتابم نوشتهام كه این مكتب مانند اردوگاه است؛ یک اردوگاه مخالفان سیاسی که همة گروهها در آن هستند و همگی هم میخواهند قهرمان شوند. مكتب سوم خود را به معنای دقیق کلمه، علمی نمیداند، بلكه میگوید من علم نیستم، بلكه دربارة علم حرف دارم.
راجرز میگوید: ما علمی نیستیم؛ چون علم برای شناسایی انسان بسنده نیست. علم برای شناسایی در، دیوار و حداکثر حیوان است. علم برای شناخت انسان نیست. با این همه، این فیلم آن قدر نازل و غیرعلمی است که در این مكتب نیز نمیگنجد. بنده به عنوان روانشناس به شما اطمینان میدهم كه این فیلم در حیطة روانشناسی علمی، یعنی آکادمیک نمیگنجد. البته این فیلمی غیرعلمی است که پشتوانة فکری دارد و حرفهای بالاتر از علمی میزند. پیشینة این اندیشه بر میگردد به دیکتای و کسانی که میخواستند علمی دیگر ابداع کنند. برای نمونه، روانشناسان علمگرا که رفتارگرایان و شناختگرایان در زمرۀ آنان به شمار می روند، علیتگرا هستند؛ یعنی میگویند هر چیز وقتی شناخته میشود که علت آن شناخته شود. یکی از گروههای غیرعلمی آبرومند، غائیتگرایان هستند که می گویند اگر علت و شناخت علیت درست باشد، برای امور بیجان است؛ اما در مورد انسان، باید غایت آن را شناخت. هدف انسان در آینده است. آنها معنا دارند؛ معنایی بسیار دقیق در گسترة روانشناسی آکادمیک. كسانی چون وین دایر تجربههای شخصی خود را بیان میكنند. او روانشناسی است که کارکرده، مدرک هم گرفته، تجربة شخصی پیدا کرده و این حرفها را میگوید که البته علمی نیست و بیان آن به صورت علمی، میسر نیست. وقتی یک چیز علمی است که بتوان آن را آزمایش کرد. کاری که باید روزی، در روان شناسی اسلامی بکنیم، این است كه مبانی را از ابتدا، درست بچینیم. امروزه، علم روانشناسی آن چیزی است که غرب میگوید. چند شب پیش، در برنامۀ باز هم زندگی كه پنج شنبه شب ها، از شبكۀ چهار پخش می شود، دربارة والد کودک و والد بالغ صحبت می شد. درست است كه این سخنان در حیطة روانشناسی علمی جایی ندارد؛ اما از سخنان امثال وین دایر و این نوع مستندها علمیتر است.
رضوانی: این یک جریان در دنیا و همین طور در کشور ماست كه بسیار پرقدرت است، هم به جهت نشر این گونه مطالب و هم استقبال عامه؛ زیرا حرفهایی در این مباحث زده میشود که عامه پسند است و با زبان ساده بیان میشود. مثلاً در این مستند گفته میشود:
چیزی که فکر میکنید و چیزی که احساس میکنید و چیزی که پدیدار میشود، همیشه یکی هستند.
این مسئله بدون قید استثنا بیان میشود که حس باورپذیری مخاطب عام را تحریک کند. یعنی ای مخاطب، بدان كه این گونه است و جز این نیست. از گزاره های مطلق در دین بسیار استفاده میشود. در قرآن، بارها گفته میشود: این است و جز این نیست؛ به همین دلیل، بینندۀ ایرانی، به جهت اینكه دارای تربیت قرآنی است، بیشتر جذب این گزاره های مطلق می شود؛ گزاره هایی كه به شدت، با زندگی غربی و آموزه های اُمانیستی غربی هماهنگ است.
دکتر بلند: جهان بینی غرب به نوعی، خشک تر و درماندهتر است. این فیلم به لحاظ فكری، در حد سخنان اُمانیستی هم نیست. فیلم خیلی فقیر تر از آن است كه فكر می كنیم. در واقع، فیلم یک نوع تخیل کودکانه را پی ریزی کرده، برای نجات مردهای که سالهاست مرده است. این تنها یک قرص مسکّن است و حتی در حد آمپول هم نیست. در غرب، بشر به بن بست رسیده است؛ چون خویشتن را مظهر قرار داد. آنها برای رهایی از بن بستی كه در آن گرفتار شدهاند، راهی جز تكثیر این گونه فیلم ها ندارند. این فیلم ها به ایشان آرامش می دهد، ولو به طور مقطعی.
رضوانی: دلیل آنكه این فیلم در کشور ما، جا باز می كند، این است كه اگر ما هم بخواهیم دربارۀ انسان و قدرت او حرفی بزنیم، مشابه همین سخنانی كه فیلم می گوید، خواهیم گفت كه مثلاً همة کائنات در یَد قدرت انسان است. در آموزههای دینی خودمان هم آمده است که:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به كف آری و به غفلت نخوری
در آموزههای علمی و ادبی و حتی در آموزههای دینی هم آمده است:...سبحان الذی سخر لنا هذا...؛ اما در آموزه های این مستند یک قید جا افتاده و ممکن است از دید بیننده پنهان بماند و آن اینكه چنین تسخیری تنها با اذن پروردگار صورت میگیرد و بس.
قادری: در حقیقت، این نكته همان محل افتراق آموزه های دین اسلام با تمامی آموزه های غربی است. یعنی اگر قرار باشد یك مسلمان چنین مستندی بسازد، باید با این نگرش بسازد كه انسان با همة قدرتش، باز هم به خداوند محتاج است و راه رسیدن به سعادت و آرامش حقیقی از مسیر رضایت خداوند میگذرد.
دکتر بلند: علامه طباطبائی در ذیل آیة...سبح اسم ربک الاعلی. الذی خلق فسوی. الذی اخرج المرعی... سنقرئک فلا تنسی. الّا ماشاءالله...می فرماید: به كار بردن...الّا ما شاء الله...لحن قرآن است. این قید آنقدر واجب است که در همه جا میآید. تقریباً جایی نیست که این قید نیامده باشد؛ زیرا خداوند می خواهد به ما بفهماند قادر متعال اوست. می خواهد ما فریفتۀ قدرت خویش نشویم و این دقیقاً در نقطۀ مقابل آموزه های این نوع مستندهاست.
تماس با هنر اسلامی
نشانی
نشانی دفتر مرکزیایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258