در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
سه‌شنبه

۱۶ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
41922

پرچم های ما

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

پرچم های ما                                                       

 

قادری: این روزها بحث های زیادی دربارۀ حجاب مطرح می­شود كه ناشی از اجرای طرح جدید نیروی انتظامی، با نام امنیت اجتماعی است. خُب، لازم نیست دربارۀ اهمیت امنیت سخن بگوییم. تاریخ گواه است كه توده­ها همواره از میان به دست آوردن امنیت یا داشتن آزادی، امنیت را برگزیده اند؛ ولو به قیمت حاكم شدن دیكتاتورها. از طرفی، جمع میان امنیت و آزادی همیشه از مهم­ترین دغدغه های نِحله های سیاسی بوده است. همیشه میان آنارشیست­ها و فاشیست­ها، بر سر آزادی دادن به انسان ها، بدون ایجاد محدودیت های حكومتی(نگاه آنارشسیت ها) یا تامین امنیت برای همۀ توده ها، حتی به قیمت سلب برخی حقوق اجتماعی ایشان (نگاه فاشیست ها) اختلاف فكری و در پاره ای از زمان ها، اختلافات فیزیكی! بوده است. بنابراین، طرح امنیت اجتماعی بی آنكه خود بخواهد، وارد یكی از مهم­ترین حوزه های فكری شده است. در نتیجه، طبیعی است هر گروه و دستۀ سیاسی به فراخور جهان بینی خویش، در برابر اجرای این طرح موضع گیری كند.

قرار دادن رسانه در محور اصلی بحث، به جز ارتباط كاری­ای كه با جایگاه ما در مركز پژوهش های اسلامی صدا و سیما دارد، دارای این اهمیت اساسی نیز هست كه رسانه ای چون تلویزیون، امروز مهمان خوانده و ناخواندۀ همۀ خانه های ایرانی است و بی آنكه از کسی اجازه بخواهد، در ترویج افكار و منش خویش تلاش می كند. فرهنگ­سازی یا فرهنگ­سوزیِ این رسانۀ قدرتمند همان چیزی است كه در مسئلة حجاب، مهم­ترین دغدغه است؛ چرا كه حجاب پیش از آنكه دستور دینی یا حكومتی باشد، یك فرهنگ است. آنچه در این گفت­وگو در پی آنیم، رسیدن به راهكارهایی دربارۀ نقش رسانه در ترویج فرهنگ حجاب است كه البته مدت ها از سوی ما و نهادهای فرهنگی كشور مغفول مانده بود. اینک اجرای طرح امنیت اجتماعی فرصت یا بهانه ای شده است برای یادآوری این موضوع مهم.

بهتر است بحث را از اینجا آغاز كنیم كه رسانه چه باید بكند؟  پاسخ این مهم را می­توان در دو محور دنبال كرد:

1. اكنون وظیفۀ رسانه در برابر این طرح چیست؟ اهمیت این بحث از آنجاست كه در داخل كشور و در بیرون از مرزها، دشمن به تبلیغات مسموم خود دربارۀ این طرح مشغول است و آن را نشانۀ حملۀ نهادهای نظامی، به نمایندگی از یك حكومت دینی، به حقوق مشروع مردم می داند. پس رسانه به مثابه یكی از مهم­­ترین ابزارهای تبلیغاتی نظام، نمی تواند در برابر این هجمه ساكت بماند. از طرفی، در داخل كشور نیز شماری از متفكران حوزۀ اندیشه، فرهنگ و سیاست انتقادهایی به این طرح دارند كه بازتاب آن و پاسخ­گویی به پرسش ها و شبهات ایشان، در سطح كلانی چون رسانه لازم است. با توجه به این ضرورت ها، نمی توان اهمیت برنامه ریزی كوتاه مدت رسانه دربارۀ این طرح را نادیده گرفت.

2. همان گونه كه اشاره شد، حجاب یك فرهنگ است كه گسترش آن نیازمند برنامه ریزی طولانی مدت است. این مهم اگر چه بر عهدۀ تك تك نهادهای فرهنگی و اجتماعی كشور است؛ ولی در این میان، جایگاه رسانه از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است. پس آسیب شناسی رفتارهای گذشتۀ رسانه دربارة مقولۀ حجاب، به همراه ارائۀ راهكارهای كلی، ولی روشنگر برای برنامه سازان و برنامه ریزان این نهاد، جهت برنامه ریزی بلندمدت، دومین محوری است كه لازم است دربارۀ آن گفت­وگو شود.   

آتش زر: دربارۀ برنامه ریزی كوتاه مدت، من فکر می کنم که برخی رفتارهای فرهنگی و اجتماعی ما موجب سوءتفاهم می شود؛ در حالی که ممکن است خود آن برنامه درست باشد. برخوردهای پیشگیرانة نیروی انتظامی در آغاز فصل تابستان، جهت جلوگیری از پدیدۀ بدحجابی کاری درست است؛ ولی نحوۀ طرح مسئله در رسانه های تبلیغاتی ما نادرست است. بررسی رفتار رسانه­ها در برابر این طرح، به ویژه در رسانۀ ملی، از اهمیت بسیار برخوردار است.

یكی از مشكلات این گونه پروژه های ملی این است كه رسانه از نهاد اجرا كننده عقب تر است یا شاید نهاد اجرا كنندۀ یك طرح، بی آنكه زمینه چینی های تبلیغاتی طرح خود را از مجرای رسانه ای فراگیر چون تلویزیون دنبال كند، خود یك تنه به اجرای طرح می­پردازد. این گونه برخوردها دارای آفاتی است كه مهم­ترین آن زیر سؤال رفتن اصل طرحی است كه شاید اجرای درست آن دارای بركات بی شماری برای همان مردمی باشد كه به دلیل این نوع ناهماهنگی ها در اجرا، گمان می برند طرح در مقام تضییع حقوق ایشان است و در نتیجه، در برابر مجریان طرح موضع می گیرند.

دربارة برنامه ریزی بلندمدت هم گمان من این است كه منفك كردن بحث حجاب از عفاف غلط است. حجاب یك آموزۀ دینی است كه جزیی از كلیت برنامۀ عفاف دین است. نمی توان فقط دربارۀ حجاب صحبت كرد و از عفاف غافل شد. همۀ برنامه هایی كه قرار است در رسانه تولید شوند، باید از مقولۀ عفاف تبعیت كنند، نه اینكه نهایت اهتمام رسانه به باور دینی پوشش، در حد پوشش چادر فلان بازیگر زن یا آرایش چهرۀ فلان بازیگر مرد باشد. عنوان كلی تری به نام عفاف هم هست كه از نحوۀ برخورد مجریان زن و مرد رادیو و تلویزیون تا نوع گریم و دكوراسیون و هزاران موضوع دیگر رسانه را در برمی گیرد و پوشش یكی از آنهاست.

مشكات: یکی از اشكالات برنامه ریزی های كلان فرهنگی همین است كه نگاهی جامع به مباحث وجود ندارد. مسئلة حجاب به نظام اخلاقی اسلام مرتبط است. نظام اخلاقی هم به نظام معرفت شناسی مرتبط است. در این نظام، تازه تعریف می شود كه زن چه جایگاهی دارد. بنابراین، هنگام طرح بحث حجاب، طبیعتاً بحث به سمت خانواده و جایگاه آن در نظام اخلاقی اسلام کشیده می شود. بحث حجاب بیشتر به زنان ارتباط دارد. روابط زن در داخل خانواده و خارج از خانواده، اشتغال زنان و... باید بررسی شود تا وقتی سخن از لزوم حجاب به میان می­آید، مخاطب دچار سردرگمی نشود.

آتش زر: یكی از مهم ترین آسیب هایی كه در بعد تبلیغاتی و آموزشی مقولۀ عفاف یا حجاب متوجه رسانه خواهد شد، این است كه در پس اجرای این طرح، اسیر نوعی جوزدگی شود و بخواهد در زمانی كوتاه، برنامه های متعددی در این زمینه تولید كند كه صرف نظر از كیفیت بالا یا پایین ساخت و ساز آن، به دلیل بمباران خبری و اطلاعاتی، از حساسیت بینندگان به این موضوع خواهد کاست. همان گونه كه رسانه های صهیونیستی دربارۀ جنایت های خود در فلسطین مرتكب می شوند. آنان با تأكید فراوان بر آمار كشته های فلسطینیان و تكرار آن، قبح مسئله را می شكنند؛ به گونه ای كه بینندۀ ایرانی هم وقتی می شنود که مثلاً امروز ده نفر در بیت المقدس كشته شده اند، واكنش خاصی از خود نشان نمی دهد و می گوید: خُب، ده نفر كشته شده اند دیگر... اینكه چیزی نیست!

مشكات: در حوزة مباحث فرهنگی به طور عام و در مسئلة حجاب به طور خاص، یكی از مهم ترین بحث­ها فرصت­ها یا فرصت سازی­هاست. کاری که نیروی انتظامی آغاز کرده، برای صدا و سیما یك فرصت است. افراد و نهادهایی فکر کرده اند و بعد، این طرح را به اجرا گذاشته اند. این طرح، درست یا غلط، در حال اجرا شدن است. در این میان، مهم فرصتی است كه از این رهگذر، نصیب رسانۀ ملی شده است. البته در این گونه مسائل فرهنگی، درست آن است كه رسانه ای چون تلویزیون، خود فرصت­سازی كند، نه آنكه نهادی امنیتی و نظامی برای او فرصت بسازد. به بیان دیگر، یک نهاد فرهنگی باید به كمك پژوهشگرانش، در مقام شناسایی معضلات فرهنگی كشور و طرح آن باشد.

در حوزۀ رسانه، گفته می شود كه رسانه تابعی از فرهنگ عمومی جامعه است. برای نمونه، وقتی عملكرد رسانه دربارۀ نقش زن در خانواده یا مسئلة اشتغال زنان نقد می شود، می گویند چون این مسئله هنوز در جامعه حل نشده است، پس نمی توان به رسانه خرده گرفت؛ زیرا رسانه تابعی از جامعه است؛ اما درست این است که رسانه خود یک نهاد فرهنگی است و همیشه نباید رسانه از فرصت­ها استفاده کند. رسالت رسانه این است که خود فرهنگ­سازی کند؛ یعنی باید واسطه­ای میان کارشناسان دانشگاهی و حوزوی با برنامه سازان باشد تا از این راه، برنامه هایی تولید شود كه خرده­فرهنگ های غلط اجتماعی را تصحیح كند.

با این همه مشکلات موجود در کشور، برنامه های شبکه های مختلف تلویزیون به گونه ای است که گویی هیچ مسئله ای برای بحث كردن وجود ندارد. یکی از مشکلات فعلی کشور روابط دختر و پسر، چه در محیط دانشگاهی و چه محیط كاری است. چند ماه پیش، برنامه ریزان انگلیسی گوشزد كرده بودند که برای توفیق در ایران، باید روی مسائل فرهنگی، از جمله روابط دختر و پسر هزینه كرد. در سطح کلان برنامه ریزی سیاسی، یک کشوری که سابقۀ استعماری دارد و می خواهد در کشور ما تأثیر بگذارد، روی چنین مسئله ای سرمایه­گذاری می كند.

قادری: همواره گفته می­شود رسانة ملی دانشگاه است. اصل و اساس دانشگاه بر پژوهش و تحقیق استوار است. از سویی، ژورنالیست یعنی کسی كه به اقتضای شغلش، ناظر است بر عملكرد مسئولان کشوری یا ناظر و راوی فلان اتفاقات جنایی؛ یعنی منتظر است اتفاقی بیفتد تا آن را تیتر یك خود كند؛ ولی به یقین، ژورنالیست بیشتر ناظر اتفاقاتی است كه رخ می دهد تا بعد، آن اتفاق را بر اساس فن و هنر خود، در نشریه­اش بازتاب دهد. به همین دلیل، مطبوعات را ركن چهارم دموكراسی می­دانند. به نظر می رسد رسانة ما بیشتر ژورنالیستی عمل می کند تا دانشگاهی؛ یعنی نخست باید اتفاقی رخ دهد تا ارباب رسانه تكانی به بدنۀ سازنده و پژوهندۀ خویش بدهند.

 دربارة طرح نیروی انتظامی، رسانه می توانست خیلی پیش‌تر از اجرای این طرح، دربارۀ مقولۀ بدحجابی به عنوان یک ناهنجاری اجتماعی، به کار پژوهشی بپردازد. حتی می توانست گوشه هایی از این ناهنجاری را نشان دهد تا مردم با آگاهی روانی و تنفر جمعی نسبت به این هنجارشكنان، از اجرای طرح استقبال كنند. یكی از معضلات فرماندهی نیروی انتظامی در اجرای طرح، تعریف درست مانكن برای مردم است؛ در حالی كه این تعریف باید مدت ها پیش، توسط رسانه انجام می شد. این روزها منتقدان این طرح از مسئولان امر، مصادیق بد حجابی را طلب می كنند! البته این پرسش های بچه­گانه جهت رد گم كردن است و مصادیق، بسیار آشكار است؛ ولی اگر كسی پیدا شود كه از این مصادیق آگاه نباشد، مسئولیت مستقیم آن متوجه نهادهای فرهنگی و از همه پیش تر، رسانه است. نباید در هنگام اجرای یك طرح ملی با این عظمت، وقت و هزینۀ نیروی انتظامی صرف توجیه افراد شود كه حد و مرز حجاب چیست. این مسائل باید مدت ها قبل حل می شد. در حقیقت، نیروی انتظامی می­توانست بعد از شوری كه رسانه ایجاد می كرد، از فرصت حاصل شده و حمایت روانی توده ها، برای اجرای طرحش بهره می برد. اکنون همه چیز وارونه است. اتفاقی به نام طرح امنیت اجتماعی در جامعه افتاده است و رسانه می خواهد به مردم بگوید این طرح چیست؟ البته یكی از وظایف رسانه انجام كار خبری است؛ ولی نه همۀ وظایفش. به نظر می رسد نقطۀ افتراق رسانۀ ما با رسانه های مشابه همین باشد. ادامۀ این روند بیش از آنكه رسانۀ ملی را به یك دانشگاه بزرگ شبیه كند، آن را به اندازة یك روزنامۀ كثیرالانتشار، با مشتركانی به شمارۀ هفتاد میلیون نفر، تقلیل می دهد.

ابراهیم زاده: چند چیز را از عوامل روی آوردن افراد به رسانه می دانند که بهترین آن تثبیت هویت شخص است؛ یعنی کسی که به سمت رسانه می رود ـ چه رسانة کتاب یا تلویزیون یا ... ـ می­خواهد هویت شخصی خود را به گونه­ای تثبیت کند. اگر زنی محجبه یا اعضای خانواده­ای دیندار پای تلویزیون می نشینند، اگر تلویزیون حجاب را تبلیغ کند، شخصیت ایشان تثبیت می­گردد. پس رسانه در بخشی از جامعه كه بر اساس آموزه های دینی رشد كرده اند، آرامش روانی ایجاد می­کند.

یکی از عومل روی آوردن به رسانه، آموزش است. هر دولتی موظف است باورهای دینی و اعتقادی مردم را در قالب های گوناگون آموزش دهد.

یکی دیگر از عوامل روی آوری به رسانه، نیاز انسان به همدم است. خواه ناخواه، زن محجبه ای که از فرهنگ اسلامی و شیعی برخاسته، نمی تواند همدم یک زن بدحجاب شود؛ زیرا توان هم­ذات پنداری با او را ندارد، چه رسد به اینکه همدم او باشد.

از این روی، رسانه موظف است باورهای دینی، مذهبی و سنت­های پسندیدۀ جامعه را مبنای فیلم ها و سریال هایش قرار دهد. اگر رسانه این گونه عمل می كرد، بی تردید، اکنون چیزی به نام تهاجم فرهنگی وجود نمی­داشت.

رضوانی: یكی از مشكلات کنونی نداشتن تعریف درست از حجاب است. حجاب را بیشتر معادل پوشش می­دانند؛ در صورتی که چنین نیست؛ چون اگر معادل پوشش باشد، بسیاری از زنان بدحجاب که مانتویی به تن کرده­اند و پارچه ای هم بر سرشان است، پوشیده هستند! در مسئلة حجاب، مؤلفه های دیگری به جز پوشش هست که باید تعریف شود و البته این مهم بر عهدة رسانه است. یكی از مسائل لباس شهرت است. برخی چنان خود را می­پوشانند که هیچ جای بدنشان دیده نمی شود؛ نه ساق پا و نه جایی به جز گردی صورت؛ ولی آستانة تحریک برخی از همین لباس های به ظاهر پوشیده، بسیار زیاد است.

مشكات: یكی از كمك هایی كه رسانه می توانست و می تواند به فرهنگ سازی حجاب كند، همین است كه یك تلقی مشترك از مصادیق حجاب ارائه دهد. برای نمونه، تا همین چند سال پیش، پوشیدن كفش یا جوراب سفید در دبیرستان های دخترانه ممنوع بود؛ ولی گویا اکنون این طور نیست. اگر واقعاً حجاب به آن معنا بود، چرا عقب نشسته ایم و اگر سلیقه بوده است، چرا باید سلایق خود را به نام دین، بر دیگران تحمیل كنیم. این ممنوعیت ها و رفع ممنوعیت ها ناشی از نبود یك تلقی درست و مشترك از حجاب است. رسانه باید در ایجاد این تلقی مشترك پیشگام می شد. البته دیر شده است؛ ولی هنوز فرصت هست. وقتی تلقی­ها از حجاب مشترك باشد، کسی كه می خواهد حجاب را در جامعه جاری كند، در برابر پرسش های مردم راحت تر است.

یكی از مباحث مهم دیگر در همین زمینه، میزان دخالت حكومت در تعیین پوشش بانوان است. اگر از ابتدا، در این باره فرهنگ­سازی می شد، امروز لازم نبود نیروی انتظامی برای عملش، به عالم و آدم پاسخگو باشد. در مسئلة کنترل جمعیت، همگان به این باور رسیدند که رشد جمعیت نباید همین گونه ادامه داشته باشد. در زمینة کنترل جمعیت، درست است که وزارت بهداشت بسیار خوب عمل کرد؛ ولی عقبۀ فرهنگی كار را رسانة پرقدرت تلویزیون تأمین كرد. تلویزیون به سراغ حوزه های علمیه، پزشکان و متخصصان دیگر رفت و در نهایت، ضرورت جلوگیری از رشد جمعیت را به باوری همگانی و ملی بدل ساخت. اکنون در مسئلة حجاب، رسیدن به این نگاه جامع و تلقی مشترک، به گرد آوردن چندین تخصص نیازمند است؛ از جمله اندیشمندان حوزة علمیه، کارشناسان مختلف روان شناسی، جامعه شناسی و حتی اقتصادی. جنبه های اقتصادی حجاب نیز مهم است. این روزها، چادر مشكی هایی که از خارج وارد می شوند و ارزان هم هستند، بازار را قبضه كرده اند. حتی عده­ای از همین امر، برای سرکوب حجاب استفاده می كنند. البته باید به سراغ متخصصانی رفت كه در فضای دین تنفس كرده باشند.

ابراهیم زاده: پایه های اقتصاد غرب و لیبرال دموكراسی بر چند چیز استوار است؛ تجارت اسلحه، تجارت انسان و سكس. نویسندۀ كتاب خاطرات و خطرات جمله ای دارد كه اکنون بهتر فهمیده می شود. می گوید كه امروز حجاب برای ما اقتصاد است. چرا؟ زیرا وقتی فرهنگ حجاب جا بیفتد، دیگر مد و مدگرایی كه یكی از پایه های اقتصاد مصرفی است، نمی تواند زنان را نشانه برود. پس سرمایه گذاری روی تبلیغ حجاب می تواند جنبه های مختلف جامعه را دربرگیرد.

مشكات: البته در تبلیغ هم باید ظرافت ها را رعایت كرد. نباید سخن آخر را همان اول گفت. گاه با افرادی رو به رو هستیم كه به رغم بدحجابی، هنوز تدینی دارند. نباید به این افراد گفته شود که تو با این وضع حجابت، می­روی جهنم! باید خیلی نرم و ظریف برخورد کرد. برخوردهای قهری فقط باید دربارۀ کسانی صورت گیرد كه مشخصاً درصدد بر هم زدن نظم عمومی جامعۀ اسلامی هستند.

یوسف زاده: در این زمینه، می­توان از دو جهت صحبت کرد؛ نخست، جلوۀ حجاب در برنامه های نمایشی رسانه و دوم، در برنامه های غیر نمایشی. در برنامه های غیر نمایشی، مهم‌تر از حجاب، رعایت احکام شرعی است. در این باره، چند نكته قابل تذكر است:

نخست اینکه نوع آرایش و پوشش بانوان در رسانه، باید با احکام شرعی سازگار باشد. گاهی لباس برخی از مجریان یا مهمانان آن قدر بد است که تصویربردار نمی تواند به آنان نزدیک شود. آرایش برخی از مجریان بخش های خبری، به ویژه شبكه های عربی داخلی، بسیار غلیظ و چشمگیر است. این نوع آرایش تقلید كورکورانه از زنان اخبارگوی شبكه های عربی است. رسانه خودش باید این مسائل را رعایت کند تا بتواند به دیگران تذکر بدهد؛ به ویژه رسانة ما که از رفتار آن در جامعه، الگو برداری می شود. امروزه دختران ایرانی آرایش می کنند، در صورتی که در گذشته، این کار منع عرفی داشت. چرا؟ یکی از دلایل آن رفتار غلط رسانه است.

دوم روابط دختر و پسر در رسانه است. رابطة دو مجری مرد و زن در برابر دوربین رسانه، باید سالم باشد. اکنون مجریان زن و مرد خیلی راحت با هم گفت‌وگو و شوخی می كنند یا همدیگر را به نام، صدا می زنند. گاهی یک زن خبرنگار با مسئول مرد مصاحبه می کند. این كار چه ضرورتی دارد؟ گاه معذب بودن در چهرۀ برخی از مصاحبه شوندگان دیده می­شود. 

در برنامه های نمایشی، بحث پیچیده تر است. در این نوع برنامه ها، نمی توان مسائل را با یک دستور حل كرد. نمی‌توان به همۀ كارگردانان گفت از این پس، همۀ بازیگران زن باید چادری باشند. چرا؟ چون موقعیت داستانی جور در نمی آید. ابتدا باید چند چیز مهم در نظر گرفته شود. یکی اینکه در بیان داستانی روابط زن و مرد، نباید این قدر به سوی تنوع و کثرت رفت. در همۀ سریال های تلویزیونی، جا و بی­جا، رگه های عشقی وجود دارد. كار به جایی رسیده است كه علاوه بر داستان‌های خانوادگی، در سریال های تاریخی و انقلابی هم یک رابطة عشقی کامل هست. این اواخر، پای روحانیت را هم به این گونه داستان ها باز كرده اند. تلویزیون نباید این قدر به وفور، سراغ داستان‌های عشقی برود. در هستۀ داستان‌های عشقی نمی توان توقع داشت که روابطی صحیح رقم بخورد. مانند راه رفتن روی لبۀ تیغ است. وقتی توان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای پاسخ گویی درست به غرایز انسانی وجود ندارد و كسانی نیستند كه به جوانان، درست را از غلط یاد بدهند، نباید این طرف قضیه را این قدر گسترش داد.

دیگر اینکه نباید این قدر از جذابیت زن در فیلم‌ها و سریال‌ها استفاده كرد. نکتۀ دیگر اینكه باید در تعیین نوع حجاب و رفتار شخصیت های داستانی، جایگاه دراماتیك آنان در نظر گرفته شود، نه اینكه برای رعایت صوری مسائل شرعی، هر بازیگری با هر تیپ و شخصیتی، با چادر یا حجاب اسلامی ظاهر شود. گاه در فیلم‌ها، جایگاه دراماتیك بازیگران با چادری بودنشان قابل جمع نیست؛ اما به زور، چادر سرش كرده اند. این از متن بیرون می زند؛ به ویژه آنكه بیشتر كارگردانان روش صحیح رعایت حجاب را نمی دانند و همین به نمایش حجاب در آن اثر داستانی، بیشتر لطمه می زند.

رضوانی: اینجا پرسشی مطرح می‌شود؛ آیا رسانه بر جامعه تأثیر می گذارد یا از جامعه تأثیر می پذیرد؟ به نظر می‌رسد این رابطه دوطرفه است؛ اما اگر قرار است از اجتماع تأثیر بپذیرد، باید در جنبه های خوب آن باشد، نه جنبه های بد. این نوعی انفعال است که رسانه بگوید که من از جامعه منفک نیستم و واقعیت‌های جامعه در من تأثیر می گذارد. گاهی رسانۀ ما از جامعه هم عقب تر به نظر می رسد.

تکلیف رسانۀ ما با دین مشخص نیست. در دین چیزهایی هست که نمی توان از آنها عدول کرد. دین با نگاهی ژرف و جامع، دفع پیش از رفع كرده است. هرجا از ایده آل های دینی خود كوتاه آمدیم، ضربه خوردیم. هر چه افکار عمومی یا سیاست­بازان در برابر این اصول فشار بیاورند، نباید از آن عدول کرد. چادر را نمی توان کوتاه کرد؛ چون خیلی زشت می شود. هیچ فرهنگی نمی تواند چادر را کوتاه کند. برخی می‌گویند من مانتو می پوشم كه به مراتب بهتر از چادر است. مزیت‌هایی که بر می‌شمارند هم به نظر درست می آید. اگر مانتو بپوشی، دست‌ها آزاد است؛ یعنی به هنگام خرید، هم می توانی بچه را در بغل نگه داری و هم زنبیل خرید را به دست بگیری؛ اما همین مانتو قابلیت كوتاه شدن، تنگ شدن و جلف شدن دارد.

در این مسائل، رسانه باید تكلیفش را با دین روشن كند. گاهی در قاب بندی های رسانه ای دیده می شود كه سعی می كنند از زن به عنوان ابزاری برای جذابیت بهره ببرند كه باید در این باره دقت شود. دادن نماهای تمام قد از برخی مجریان رسانه یا گویندگان خبر در همین راستا است.

قادری: یك پرسش مهم این است كه نقش رسانه در گسترش بدحجابی چقدر است؟ این روزها، از دوست و دشمن می شنویم كه تلویزیون با سریال های خارجی و ایرانی، زنان را بدحجاب كرده است. بنده این سخنان را قبول ندارم. ذات انسان همیشه دوست داشته در میانۀ اشتباهاتش دست به فرافكنی بزند و اشتباهات خود را به حساب دیگران بگذارد. قرآن می‌فرماید که در روز قیامت، انسان همة گناهان را به گردن شیطان می اندازد. البته شیطان هم پاسخ محكمی می دهد كه من فقط دعوت كردم؛ شما می‌توانستید اجابت نکنید. بشر به دلیل همین فقر فرهنگی ذاتی خویش، پی مقصر می‌گردد. پوشش های ناپسند جامعه که به تعبیر سردار رادان، مصداق مانكنیسم است، مانند شلوارهای كوتاه برمودا یا آرایش های غلیط زنانه و مردانه یا موهای بلند و بافته شدۀ مردانه، در كدام سریال ایرانی دیده می شود؟ در بسیاری از سریال های ایرانی، شخصیت های منفی دارای چنین پوششهای ناپسندی هستند؛ یعنی علیه این نوع پوشش ها در رسانۀ ما، فرهنگ سازی هم می شود. سریال های خارجی هم به اندازه ای سانسور می شوند كه قدرت ویران كنندگی فرهنگیشان و البته ارزش های هنریشان، با هم از بین می رود. با توجه به پیگیری شخصی برنامه های رسانه، هنوز به یاد ندارم در این سالها هیچ زنی در سریال های ایرانی، با آرایشی كه امروز زنان تهرانی با آن به خیابان می آیند، نمایش داده شده باشد. نمی توان تصور كرد، رسانه ای كه بیشترین عناصر مذهبی در آن وجود دارد و با سخت‌گیرانه‌ترین ممیزی ها برنامه ساخته و پخش می شود، به ترویج برهنگی بپردازد. در ترویج این باور كه تلویزیون یا سینما مروج بدحجابی هستند، سه دسته نفع می‌برند؛ نخست آنان كه آرزویشان برچیده شدن بساط سینما، تلویزیون و موسیقی است؛ متحجرانی كه امام(ره) از دست آنها خون دل می خورد و برای دفع پیش از رفع اینها بود كه فرمودند: ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. اینان مدام بر طبل مقصر بودن تلویزیون یا سینما می كوبند تا همه دچار این توهم شوند كه اگر پیچ رسانه بسته شود، همة مشکلات حل می شود. دستۀ دوم آنانند كه الآن چوب بی مبالاتی های خود را می خورند و برای تسكین خود، دنبال مقصر می گردند. ایشان كه مشتریان پر و پا قرص ماهواره هستند، اصلا فرصت تماشای شبکه‌های داخلی را ندارند تا بخواهد از برنامه های آن الگوهای ناپسند و جوان منحرف كن بگیرند. ایشان فساد آشكار خود را در نظر نمی گیرند، بی مبالاتی خود در نظارت بر رفتار فرزندانشان را فراموش كرده اند و آن‌گاه از رسانه و دولت توقع دارند آنها را از منجلابی كه دچارش شده اند، برهانند. دستۀ سوم كسانی هستند كه پیرو عملكرد غلط گذشتۀ رسانه در حوزه های سیاسی، دنبال تصفیه‌حساب‌های شخصی خود با رسانه هستند.

روش درست انتقاد از رسانه این است كه بپرسیم، رسانه در ترویج حجاب صحیح، چه قدمی برداشته است؟ رسانه در این زمینه، كاهلی كرده و عرصه را برای دشمن باز گذاشته است. متأسفانه رسانه نوع خاصی از پوشش را گسترش می دهد كه قابل درك نیست. یادمان نرفته که پس از پخش سریال هایی چون خاله سارا یا در پناه تو، نوع چادر سر كردن بازیگران آن سریال در جامعه رواج یافت. یا سیل تماس های اعتراض آمیز مردمی به آرایش غلیظ زنان پس از نمایش قسمت نخست سریال آپارتمان ساختۀ آقای اصغر هاشمی را به یاد داریم كه به عذرخواهی رسانه منجر شد. بنابراین، رسانه تأثیرگذار است و البته زیر ذره بین مردم؛ متاسفانه رسانه از این قدرت تأثیرش استفادۀ درستی نمی كند. اکنون هم معلوم نیست روی چه حساب و كتابی، فلان شخصیت داستانی بیرون از منزل چادر به سر دارد ـ البته مدل چادر سركردن رسانه ای؛ مقنعه های جلوتر از چادر یا چادرهایی در نقش شنل! ـ ولی وقتی مثلاً می خواهد از پستچی چیزی تحویل بگیرد، با لباس منزل می رود دم در! نمونۀ بارزش را می توان این روزها، در سریال ما چند نفر، در شبكۀ یك، با نقش آفرینی شبنم قلی خانی دید. بازیگر این نقش در بیرون از منزل با حجاب چادر تردد دارد ولی در منزل در برابر استاد برادرش، خیلی راحت بدون حجابی متناسب با چادر بیرونش، نشست و برخاست می كند. گویا در فقه اهالی رسانه، پستچی، مأمور شهرداری و مانند آن مَحرم هستند! یا بسیار دیده می شود كه بازیگران زن در منزل دارای آرایشی هستند كه نه با آرایش زنان ایرانی در خانواده ها تناسبی دارد و نه از طرفی این نوع آرایش، قابلیت پخش از رسانۀ ملی را دارد. به گونه ای كه در پاره ای اوقات رنگ تلویزیون به هنگام نمایش فلان بازیگر زن كم و زیاد می شود. این یعنی چه؟ این كم و زیاد كردن ها علاوه بر اینكه نشان می دهد هنوز در میان برنامه سازان رسانه عده ای هستند كه بایدها و نبایدهای رسانه را در ساخت برنامه های نمایشی نمی دانند، از سویی باعث رنجش و البته كنجكاوی مردمی می شود كه دارند برنامه ای را می بینند.

روش رو گرفتن یك خانوادۀ مثلاٌ مذهبی در یك سریال ایرانی، با آنچه اکنون در خانواده های مذهبی وجود دارد، از زمین تا آسمان فاصله دارد. شاید تنها سریال زیر تیغ بوده كه توانسته این حریم های سنتی را به شكلی درست، نمایش دهد. مشكل اساسی این است كه در زمینة حجاب، زیبایی شناسی ـ البته اگر بشود نامش را زیبایی شناسی گذاشت ـ بی پشتوانۀ رسانه، دارد گفتمان غالب رسانه ای می شود؛ اما ناظران رسانه باید شكل مطلوب رعایت حجاب را  به برنامه سازان تفهیم كنند. اگر قرار است در سریالی، یك خانوادۀ مذهبی نمایش داده شود، تعریف حجاب آنان مشخص باشد. نباید این مهم به سلیقۀ گریمور یا طراح لباسی واگذار شود كه خود با چادر و آیین و فرهنگ آن بیگانه است. 

پهلوانیان: به نظرمی رسد رسانۀ ما برای ترویج فرهنگ عفاف و حجاب باید قدم هایی برمی داشته كه به عللی از انجام آن ها بازمانده است و این خود نیازمند یك آسیب شناسی دقیق است.

تا پیش از انقلاب، خانواده ها نقش نظارتی و تربیتی را خودشان بر فرزندان اعمال می کردند؛ زیرا نظام فاسد بود. اکنون خانواده ها به دلیل اطمینان به نهادهای فرهنگی و تربیتی نظام و اینكه این نهادها ظاهر دینی دارند یا زیر نظر ولی فقیه كار می كنند، نقش نظارتی خود را به این نهادها سپرده اند. آنچه از این رسانه پخش می شود، برای عموم مخاطبان مشروعیت دارد. بسیاری از خانواده ها به ماهواره دسترسی دارند. تا زمانی که شبكه های داخلی روشن است، پدر و مادر و خانواده به کار خودشان می پردازند؛ اما  وقتی ماهواره روشن می شود، نظارت می کنند؛ چون می دانند ماهواره رسانه ای غیرخودی است و مشروع نیست. همان گونه كه پس از انقلاب،؛ خانواده ها فرزندان را به دست معلمان و مدیران سپردند و مدارس جمهوری اسلامی ایران ناظر بر فرزندان ما شدند.

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد