بسم الله الرحمن الرحیم
رسانه و بیننده
از میان رسانه های گوناگون جمعی، تلویزیون از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است. می توان گفت این رسانه از دیگر رسانه های جمعی، حتی رسانه های الکترونیکی عصر حاضر نیز غول آساتر شده است. البته این تمایز می تواند ناشی از تاثیرات گستردۀ فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یكه ای باشد که تلویزیون بر بینندگان خود می گذارد.
مدت زمانی که مردم، چه مرد و زن، چه کوچک و بزرگ و چه دختر و پسر به این رسانه اختصاص می دهند، نشانگر آن است که هنوز هیچ رسانه ای توان برابری با تلویزیون را ندارد. امروزه تلویزیون به دلیل قیمت ارزان آن و اهمیتی که در خانواده ها پیدا کرده است به یکی از ابزارهای زندگی یا همان اثاثیۀ منزل تبدیل شده است. هم چنین به دلیل این که تصاویر متحرک این جعبۀ جادویی بسیار زنده جلوه می کنند، توانسته است خود را به عنوان یک کالای ضروری به خانواده ها تحمیل کند. البته همگان می توانند به گونۀ فردی یا جمعی به اندازۀ زیادی آن را تماشا کنند. در همان حال محاسبات تحقیقاتی بیانگر آن است که مردم به طور متوسط بین 10 تا 25 ساعت از اوقات خود را در طول هفته به تماشای تلویزیون می نشینند و یا در اتاقی هستند که تلویزیون در آن روشن است. این اندازه از تماشای تلویزیون، در اوقات فراغت بیشتر می شود به گونه ای كه به مهم ترین عامل سرگرم كنندۀ خانواده ها تبدیل می باشد. به بیان دیگر امروزه تماشای تلویزیون به یک خصیصه یا عادت تبدیل شده است.
حال این پرسش مطرح است که چگونه می تواند تلویزیون با وجود ویژگی هایی چون زنده بودن، فوریت و حضور گسترده در زندگی خانوده ها، تعاملی میان خود به عنوان یک رسانه و بیننده بر قرار کند؟
در واقع یکی از عوامل مهم در موفقیت سیاست گذاران، برنامه ریزان و برنامه سازان تلویزیونی، آگاهی از انگیزه ها و انتظارات بینندگان برنامه ها است. بدیهی است که هر یك از بینندگان رسانه هایی چون تلویزیون با انگیزه هایی متعدد به تماشای برنامه ها می نشینند. این مهم، پرسش های بیشماری را برای هر انسان اهل دقت و پژوهش رقم می زند:
ü چرا مردم تماشای یک برنامۀ خاص را بر تماشای دیگر برنامه ها برتری می دهند؟
ü چرا مردم به یک مجموعۀ تلویزیونی یا سریال و یا یک شبکۀ خاص علاقه دارند؟
ü آیا عوامل روان شناختی و جامعه شناختی در گزینش های بینندگان نقش دارند؟
ü آیا برنامه های تلویزیون نیازهای بینندگان را چه از نظر فکری، معرفتی و یا سرگرمی برآورده می سازند؟
و ده ها پرسش دیگر!
به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم سیاست گذاران، برنامه سازان و برنامه ریزان رسانه هر روز با بینندگان پرشماری كه بخش زیادی از آن ها را کودکان، نوجوانان و جوانان تشكیل می دهند رو به رو هستند که بیشترین وقت خود را برای تماشای این رسانۀ صوتی و تصویری می گذراند. همین اندازه از توجه و علاقۀ مردمی به ما یادآوری می كند كه در برابر ایشان مسئول هستیم. گسترۀ این مسئولیت از یك سو به مسائل تربیتی و فکری بیننده می رسد و از سوی دیگر به سرگرم ساختن وی؛ هم چنین باید توجه داشته باشیم که امروزه رسانه ها وضعیت پیچیده و متنوعی دارند و این فرصت را به مردم می دهند که سرگرمی ها و اطلاعات مورد نظر خود را از میان شبکه های بیشمار تلویزیونی، ایستگاه های رادیویی، رسانه های چاپی و وسایل الکترونیکی جدیدی که از راه فناوری رایانه توان دسترسی به آن ها هست، برگزینند. بنابراین برای به دست آوردن بیننده و تاثیر گذاری مناسب، نیازمند دریافت و درک الگو های پیشرفته تری دربارۀ رفتار انسانی و نیروهایی که او را زیر تاثیر قرار می دهند هستیم. نظرسنجی از بینندگان رسانه دربارۀ یک برنامه یا شبکه تنها سنجش بازخورد آن برنامه یا شبکه در میان بیننده نیست بلکه ابزار سنجش نیاز و یافتن انگیزه های جلب نظر بیننده و در پس آن سرمایه گذاری کردن در آن موارد و رفع نواقص برنامه ها است. متاسفانه از این ابزار مهم پژوهشی و برنامه سازی به شکلی درست بهره برده نمی شود و تنها تعیین درصد بینندگان یک برنامه ملاک و معیار سنجش کیفیت یک برنامه قرار می گیرد و البته ـ در بدبینانه ترین حالت ـ پس از مدتی به ورطۀ فراموشی سپرده می شود.
اگر می خواهیم از گستردگی بینندگان رسانه از نظر جنسیت، سن و یا انگیزه های روی آوردن ایشان به برنامۀ خاصی در رسانه آگاه شویم باید بدانیم که عوامل روان شناختی ژرف تری نسبت به یک برنامه وجود دارد که بیننده نسبت به آن ها در ارتباط است و در کش و قوس آن انگیزه ها و دلایل است که برنامه ای را برمی گزیند و با آن همراهی می کند و یا در وضعی نامیمون آن برنامه را رها می کند. تخیل، خلاقیت، رضایت خاطر، یادگیری، همراهی با اعضای خانواده و شخصیت های تلویزیونی، فرار از مشکلات روزمره، از بین بردن بی حوصلگی، به دست آوردن اطلاعات، تقویت ارزش های اخلاقی و شخصی، بهبود اجرای نقش های اجتماعی، داشتن تفریح و سرگرمی، به دست آوردن آرامش و رهایی از فشارهای روحی و روانی، برخی از انگیزه ها و دلایل تماشای تلویزیون از جانب بینندگان است که توجه به آن ها در امر برنامه سازی و برنامه ریزی رسانه ای بسیاری از مشکلات ما را برای برقراری تعامل درست میان رسانه و بیننده حل خواهد کرد. در نتیجۀ بی توجهی به این گزاره ها شکاف و فاصله ای جبران ناپذیر میان بیننده و تلویزیون رخ خواهد داد كه گاهی این شكاف با حضور ناخواندۀ دیگر رسانه ها پر می شود. این امر می تواند مرگ تدریجی رسانه را رقم بزند که می دانیم خواست سیاست گذاران و برنامه ریزان تلویزیون نیست. پس تلاش برای شناخت انگیزه های بینندگان و تمرکز بر این موارد در طول برنامه سازی در رسانه گام نخست تعامل صحیح و ارزشمند میان رسانه و بیننده است. دقت نظر در شناخت آن ها و برنامه ریزی درست می تواند گوشه ای از اهداف والای سازمان صدا و سیما را برآورده نماید.
نویسنده :وحید حیاتی
منبع:ماهنامه رواق هنر و اندیشه شماره هفتم و هشتم
Ps147