در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
پنجشنبه

۱۸ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42054

رسانه‌ها و دین

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

رسانه‌ها و دین                                                    

 

دیدگاه نظریِ مطلوب برای تبیین فرآیند ارتباطات دینی در عصر نوگرایی چیست؟

ü   تلویزیون جمهوری اسلامی ایران از چه جایگاه ارتباطی در میان رسانه های سنتی و مدرن دینی كشور برخوردار است؟

ü   امكان مطلوب آموزش دین از راه وسایل ارتباط جمعی نوین با ـتاكید بر تلویزیون جمهوری اسلامی ایران ـ با چه اصولی تبیین می‌شود؟

این پرسش ها شاكلۀ اصلی كتابی را تشكیل می‌دهند كه جناب آقای دكتر ناصر باهنر، عضو عیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و رئیس گروه ارتباطات آن دانشگاه‌، در كتاب رسانه‌ها و دین: از رسانه های سنتی تا تلویزیون آن ها را مورد برسی قرار داده اند. این كتاب توسط مركز تحقیقات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسیده است.

این كتاب به عنوان اثری برای دانشجویان سطوح كارشناسی در 5 فصل تدوین شده كه در این سطح، جزو معدود آثار ترجه شده به زبان فارسی است كه توانسته مباحث مهم دینی و رسانه ای را روشن و بدون پیچیده گویی های مرسوم این نوع مكتوبات علمی برای خوانندگان خود فراهم آورد.

بر پشت جلد این نشریه می خوانیم:

ظهور وسایل ارتباط جمعی نوین، شبكۀ ارتباطات سنتی را دستخوش تحولاتی كرده است كه تغییر در كاركردهای دینی رسانه های سنتی و مدرن از جملۀ مهم ترین آن ها به شمار می آید. این اثر با بررسی تاریخی رسانه های سنتی اسبلامی، پدیدۀ رادیو و تلویزیون مذهبی در دنیا و تحلیل جایگاه رسانه های دین در ایران معاصر سعی نموده است تا دیدگاهی مطلوب را به منظور سیاست گذاری كارآمد وسایل ارتباطی سنتی و مدرن به ویژه تلویزیون در حوزۀ دینی ارائه نماید.

دین و رسانه‌ها در جریان نوگرایی، فصل اول كتاب است كه نویسنده در آن به تحلیل اندیشه‌های سه صاحب‌نظر حوزۀ ارتباطات پرداخته است.

دانیل لرنر به عنوان نمایندۀ تفكری است كه در رویكردشان به ارتباطات و رسانه‌ها، رسانه‌های الكترونیكی را به عنوان غایت و حد نهایی تكامل رسانه‌ها تلقی می‌كنند و آن ها را به عنوان رسانۀ مسلط بر هر نوع رسانۀ سنتی می دانند و رسانه‌های سنتی را به هیچ می‌گیرند.

دكتر سید حمید مولانا كه رسانه‌های شفاهی ـ سنتی را اگر هم عرض رسانه‌های الكترونیكی تلقی نكند این‌گونه رسانه‌ها را كم اهمیت‌تر نمی‌بیند و برای آن ها در فضای فرهنگی ایران جایگاهی شاید بالاتر نیز تعریف می‌كند.

مارشال مك لوهان كه به دیدگاهی معتدل تر از دانیل لرنر عقیده دارد و سیطرۀ رسانه‌های الكترونیك بر رسانه‌های سنتی را مشروط به شرایط فرهنگی ـ اجتماعی كشورها، متفاوت می داند و برای رسانه‌های سنتی بنا به ساختار و بافت فرهنگی كشورهای گوناگون جایگاه به خصوصی در نظر می گیرد.

در این فصل نویسنده با تمركز خاص بر آراء دكتر مولانا در پی نشان دادن نقصان های دیدگاه های لیبرالیستی لرنر و مك لوهان برمی‌آید و با توجه خاص به واقعۀ انقلاب اسلامی سعی دارد نشان دهد بافت عقیدتی جامعۀ ایرانی نسبت به نوع ارتباطات سنتی و ساز و كارهای آن بسیار بهتر واكنش نشان می‌دهد تا نسبت به ارتباطات و رسانه‌های الكترونیكی؛ در نتیجه معتقد به نوعی سوخت و ساز متكامل كننده بین رسانه‌های الكترونیكی و رسانه‌های سنتی می‌شود كه از این نظریه‌ به نظریة همگرا نام می برد.

رسانه‌های سنتی دینی در ایران نام فصل دوم كتاب است كه در آن ‌نویسنده توجه خود را معطوف به بررسی دقیق تر مقولۀ ارتباطات سنتی دینی در ایران می‌كند. نویسنده تلاش می‌كند برای اثبات فرض مطرح شده در فصل اول كه برتری نیروی رسانه‌های سنتی بر رسانه های الكترونیكی است با تمركز بر رسانه‌هایی مانند مسجد، حوزه‌های علمیه، تعزیه و مجالس روضه‌خوانی ضمن بررسی تاریخ تحول و آغاز این رسانه ها تحلیلی ارتباطی از این رسانه‌ها ارائه دهد؛‌ تحلیلی معطوف به معرفی دست‌اندركاران تولید پیام، كاركردها و ثمرات موردنظر از تولید پیام، وسایل و ابزار تولید پیام و..

نتیجۀ مهمی كه در پایان این فصل برای خوانندۀ نكته بین به دست می آید این است كه بیشتر این رسانه‌ها، رسانه‌هایی حزن‌آلودند و در این حوزه دست‌اندركاران این رسانه‌ها را مستوجب انتقاد می‌داند.

تلویزیون و دین‌ در ایران فصل سوم كتاب است كه نویسنده به دو تحقیقی كه توسط او صورت گرفته‌اند استناد می‌كنند. در تحقیق اول، آشنایی با محتوا و شیوه‌های ارائه معارف دین به مخاطبان برنامه‌های دینی پیگیری شده بود كه در خلال آن ها نتایجی به دست آمده است كه از تنوع پیام آفرینان قابل قبول حكایت می كند. در حالی كه تعادل مطلوب در ارائۀ مقوله‌های مختلف دینی وجود نداشته است و توجه به تاریخ و معارف تاریخی به مراتب كمتر از معارف اعتقادی بوده است. عنصر غالب بیانی، عنصر كلامی بوده و به علت عادت دیرینه به آموزش مستقیم معارف دینی، روش‌های مستقیم آموزش هم چنان غالب‌اند و برنامه‌های ارشادی، سریال‌ها، تیاترها و فیلم ها نسبت به برنامه‌های آموزشی از مقبولیت بیشتری برخوردارند.

در تحقیق دوم، نگرش‌های مردم دربارة برنامه‌های دینی تلویزیون و جایگاه آن در میان مجموعه رسانه‌های سنتی و نوین دینی ایران هدف گیری شده بوده است. نتایج این تحقیق به قرار زیر است:

1. مخاطبان رسانۀ تلویزیون 90 درصد مردم را تشكیل می‌دهند.

2. دو سوم از این مقدار، نسبت به دین علاقه دارند و یك سوم دیگر از دین بدشان نمی‌آید.

3. بیشتر مخاطبان به برنامه‌های دینی واكنش مثبت داشته اند و رابطۀ مستقیمی بین بالارفتن سواد و كمتر شدن توجه به این برنامه‌ها مشاهده شده كه لزوم بالارفتن حساسیت برنامه‌سازان را دو چندان می كند.

مسیحیت و تلویزیون در غرب، فصل چهارم كتاب است كه در آن نگارنده تلاش كرده ضمن آسیب‌شناسی جریان استفادۀ اوانجلیست ها ـ فرقه‌ای از مسیحیان پروستان ـ و كاتولیك ها از رسانه‌های الكترونیك برای انتشار آراء و عقایدشان، معضلات، مشكلات و نتایجی كه در سایۀ تلاش آن ها برای به خدمت گرفتن رسانه‌های الكترونیكی چون سینما و تلویزیون به وجود آمده است را بررسی نماید.

در حقیقت هدف این فصل، ارائۀ نمونه‌ای تطبیقی است كه بر مبنای آن زمینه‌ای جهت ارائۀ دیدگاه اصلی نویسنده،‌ دربارۀ نظریه‌ای بدون اشكالات وارده بر نحوة رویكرد كلیسا به رسانه، فراهم شود.

در این فصل هم چنین توضیحات و تاریخچۀ نسبتاٌ خوب و مفصلی از تلاش مسیحیان اوانجلیست در راه ورود به جهان رسانه‌های الكترونیك و گسترش فعالیتشان ارائه شده است. هم چنین نقدهایی كه بر نحوة ورود كلیسا به این گونه از رسانه‌ها وجود دارد را ذكر كرده اند.

الگویی برای آموزش دین از تلویزیون فصل پنجم كتاب را تشكیل می دهد. نویسنده به همان بحث اصلی‌ كه در اول كتاب به عنوان غایت و هدف پژوهشی خود تعیین كرده بود، باز می‌گردد.

در این فصل كه شاید بعد از فصل اول، مهم ترین فصل كتاب و در اصل جایگاه نتیجه‌گیری نویسنده از مباحث مطرح شده باشد، تلاش می‌شود مزایای گوناگون دیدگاه همگرا ـ كه هم پوشانی ها رسانه‌های سنتی و رسانه‌ها الكترونیك است ـ برجسته گردند و از این راه كمبودها و نقصان های دیدگاه های واگرا هشدار داده شوند و نمونه‌هایی از مزایا و مضرات هر یك بیان گردند.

در جای دیگری از این فصل به سیستم های ارتباطی اشاره می شود و الگوی سیستم متعامل پویا كه بر ارتباط و تاثیرگذاری متقابل اركان ارتباط چون گیرنده، فرستنده و پیام بر هم تاكید می كند را به عنوان بهترین و كاراترین الگوی ارتباطی بیان می كند.

در ادامۀ فصل پنجم با اشاره‌ای مقایسه‌ وار نقصان های رسانه‌های سنتی و الكترونیك نسبت به هم را بیان كرده و این گونه نتیجه گیری می كند كه برای دست یافتن به دیدگاهی كه از همۀ ظرفیت ها برای القای پیام‌های دینی استفاده كند، ناگزیر از هم‌پوشانی این هر دو نوع رسانه در یك نهاد قوی‌تر و كارآمدتر هستیم.

در این بخش تحلیل های كوتاه و مفیدی از انقلاب اسلامی و تحولات ژرف و مهم جامعۀ ایرانی ـ مانند تحریم تنباكو، انقلاب مشروطه و ... ـ بر مبنای رسانه های سنتی و تقابل آن ها با رسانه‌های الكترونیكی زیر نظارت حكومت ها ارائه می‌شود كه خواندن آن ها خالی از لطف نیست.

در انتهای این فصل، نگارنده در جست و جوی مزیت‌های نسبی در كاركردهای ارتباطی بر می‌آید. در این فصل چهار كاركرد ارتباطی معرفی می شود:

1. كاركرد ارشادی؛

2. كاركرد اطلاع‌رسانی؛

3. كاركرد سرگرمی؛

4. كاركرد آموزشی؛

نویسنده پس از بیان این كاركردها نتیجه می‌گیرد كه برای رسیدن به رسانه‌‌ای قوی و پویا این كاركردها باید با هم پوشانی یكدیگر به تولید و پرورش پیام هایی در گسترۀ پذیرش عمومی دست یابند.

كتاب رسانه‌ها و دین... در حوزۀ متون دیگری كه در این حوزه به نگارش درآمده‌اند، مزیت های خوبی دارد كه آن را به اثری قابل تامل تبدیل می‌كند:

نخست این كه كتاب به طور كوتاه ولی مفید سعی می كند مضامین مهم رشتۀ علمی ارتباطات و رسانه‌های عمومی را ارائه كند و با مصداق یابی ها آشنا و معمولاٌ برخی از آن ها را برای مخاطب ایرانی فهم‌پذیرتر كند. هم چنین نمونه‌هایی از تحقیقات و پژوهش های رسانه‌ای را عرضه می كند كه برای درك و فهم‌ ماهیت تحقیق و پژوهشی مبتنی بر عناصر علم ارتباطات و رسانه بسیار كارآمد و كارساز است.

از این مزایا كه بگذریم برخی كاستی ها نیز در این كتاب به چشم می‌خورند. برای نمونه در فصل اول كتاب، نویسنده با استناد به تفكرات دو متفكر حوزۀ رسانه در جهان لیبرال، بی‌محابا، با نادیده‌گرفتن آراء و اندیشه‌های متفكرین مهمی چون ‌كارل اتوآپل و یورگن هابرماس كه بر عقلانیت ارتباطی و حوزه های عمومی تاكید كرده و بر تاثیر و تاثر رسانه ها از آن حوزه و عقلانیت یاد كرده اند، به نقدی دست می زند كه خالی از تعصب نبوده و با دیدی منفی نسبت به لیبرالیسم، اتفاقات مثبت و تاثیرگذار در حوزه فرهنگی ـ فكری لیبرالیسم را با دیدۀ اغماض نگریسته و قابل چشم‌پوشی تلقی كرده است.

با این همه‌ نمی‌توان منكر نگاه نو و مفید نگارنده شد و تلاش او را یكسره نادیده گرفت. از این رو خواندن اثر مذكور را به عنوان درآمدی بر آشنایی با ارتباط رسانه‌ها و دین و هم چنین تاثیر و تاثر متقابل آن ها بر هم به طور ویژه و شناخت رسانه و ارتباطات و تحلیل های مبتنی بر علم ارتباطات، به همۀ پژوهشگران و علاقه مندان حوزۀ رسانه توصیه می كنیم.

 

نویسنده: مصطفی مرشدلو

منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره نهم

Ps147

 

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد