در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
پنجشنبه

۱۸ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42062

تلویزیون، عرفی شدن و فرهنگ

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تلویزیون، عرفی شدن  و فرهنگ                                    

رسانه در عرفی كردن فرهنگ نقش دارد.

این روزها با داغ شدن تنور بحث های تئوریك دربارۀ فرهنگ و رسانه، گزاره هایی چون گزارۀ بالا بیشتر به گوش اهالی نقد و بحث می خورد. لازم است برای درك بهتر نقش تلویزیون در عرفی سازی جامعه، جایگاه تلویزیون در فرهنگ سازی و تربیت افراد بازشناسی شود. تلویزیون در فرهنگ سازی و تربیت افراد یک جامعه، بدون شک، از جایگاهی ویژه برخوردار است. دنیای امروز به گونه‌ای است که تلویزیون همسان با خانواده و مدرسه و سایر نهادهای تربیت کننده عمل می کند. مردم بسیاری از ایده ها و الگوهای رفتاری‌شان در روابط اجتماعی را از تلویزیون فرا می‌گیرند. حال چگونه تلویزیون موجب عرفی شدن فرهنگ می شود؟

در اینجا، باید به چند نکتة مهم توجه کرد. نخست اینكه پدیدة عرفی شدن را باید یک مفهوم نسبی در نظر گرفت؛ پدیده ای که دایر مدار میان وجود و عدم است؛ یعنی یا وجود دارد یا ندارد. عرفی شدن از خفیف ترین مراحل شروع می شود و به شدیدترین مراحل ممکن می انجامد. نکتة مهم دیگر این است که نباید نقش تلویزیون در عرفی شدن فرهنگ، ویژگی ذاتی آن به شمار آید. می‌توان آن را یک اقتضا دانست؛ اما ویژگی ذاتی رسانة تلویزیون نیست. اگر چنین نیست، چگونه فعالیت این رسانه به عرفی شدن فرهنگ جامعه می‌انجامد؟

چنین نقشی از تلویزیون را می توان با استفاده از چند مفهوم اساسی تحلیل کرد. یکی اینکه تلویزیون مانند هر پدیدة اجتماعی دیگری، به رغم کارکردهای مثبت فراوانی که دارد و در بسیاری موارد، به نفع دین نیز عمل می کند، در مواردی ممکن است به زیان دین عمل کند. به عبارت دیگر، نقش تلویزیون در عرفی شدن فرهنگ را باید از کارکردهای پنهان تلویزیون دانست و این در هر پدیدة اجتماعی دیگر، ممکن است وجود داشته باشد. برای نمونه، آموزش و پرورش به رغم اهمیتی که در جامعة امروزی دارد؛ اما اقتدار والدین را در تربیت فرزندان کاهش می دهد و دانش آموزان را در محیطی تربیت می‌کند که بیش از والدین، از همکلاسی‌ها و معلمانشان متأثر می‌شوند و در نتیجه، به صورت خود مدار رشد می‌کنند. پس اگر نقش تلویزیون در عرفی شدن فرهنگ، به صورت کارکردهای منفی و پنهان رسانه ای باشد، مفهوم دیگر آن این است که تلویزیون و فعالیت آن در جامعة دینی، با محدودیت هایی رو به روست.

نخستین محدودیتی که در جامعة اسلامی، فراروی مدیران رسانه قرار دارد، دانش رسانه ای حاکم بر تلویزیون است كه همچنان همان دانش عرفی و سکولار است. به بیان دیگر، نظریه های رایجی كه مدیران رسانه تحت تأثیر آن عمل می کنند، همان نظریه های سکولار و عرفی است.

دومین محدودیت، اقتضائات عرفی رسانة تلویزیون است. اقتضائاتی كه این رسانه را در خدمت عرفی شدن قرار می دهد. تلویزیون رسانه‌ای تصویری است. تمامی آنچه در این رسانه نمایش داده می شود، باید ماهیت حسی و تصویری پیدا کند. با این وجود، آیا می توان آموزه های بلند دینی و آسمانی را در این ظرف کوچک ریخت و به بیننده منتقل کرد. مهم‌تر از آن، امروزه تلویزیون ناگزیر است بر اساس منطق بازار عمل کند؛ یعنی تلویزیون باید در فعالیت های خود، سود و زیان های اقتصادی را در نظر بگیرد. این سبب می شود که تلویزیون تا حدودی، مخاطب محور گردد. محوریت یافتن مخاطب می تواند زمینه ای شود برای اینکه رسانه در خدمت عرفی شدن فرهنگ قرار گیرد.

و اما بعد

حال با توجه به مبانی نظری تلویزیون، برمی گردیم به پرسش نخست كه رسانه ای چون تلویزیون تا چه اندازه و در چه محدوده هایی، می تواند فرهنگ را عرفی سازد. عرفی شدن فرهنگ را می توان در دو بخش تصویر کرد؛ فرهنگ دارای یک بخش انتزاعی است که مربوط به باورها و ذهن انسان‌هاست و بخش دیگر عینی و طبیعی است. عرفی شدن فرهنگ، گاه به مثابه تحول ذهنی است و ممکن است در مواردی، یک تحول اجتماعی عینی به شمار آید. آن‌گاه که یک تحول اجتماعی عینی در نظر گرفته می شود و به وقوع می پیوندد، بیشتر ما شاهد الگوها و قالب های رفتاری عرفی هستیم. عرفی شدن فرهنگ در بخش انتزاعی را می توان به عرفی شدن ارزش‌ها تعبیر كرد. عرفی شدن ارزش‌ها نوعی تحول معرفتی است که در صورت وقوع در یک جامعه، افراد دچار تحول بینشی و معرفتی می شوند و پذیرای باورهایی می شوند که یا غیر دینی است یا در مصاف با دین مسکّن است. بخش عینی این عرفی شدن در سطح اجتماع،  عرفی شدن هنجارهاست. با توجه به توضیحات بالا، باید گفت قلمرو تلویزیون در هجمه به فرهنگ، عرفی كردن ارزش‌ها و هنجارهای جامعه است.

صورت های عرفی شدن فرهنگ توسط تلویزیون را می‌توان در چند مورد زیر خلاصه کرد:

1. تلویزیون با نمایش بخش‌های کاملاً آسمانی و انتزاعی دین، زمینۀ عرفی کردن آن را مهیا می كند.

2. تلویزیون با برجسته سازی گونه هایی خاص از گروه های مرجع، می تواند در روند عرفی شدن یك فرهنگ مؤثر باشد؛ زیرا تلویزیون گروه های مرجعی را به جامعه عرضه می کند که قابلیت قد علم كردن در برابر گروه های مرجع فرهیختۀ جامعه، مانند مراجع دینی را دارند.

3. تأثیرگذاری تلویزیون در عرضۀ محصولات جوامع عرفی شده در كشورهای دینی؛ جوامع اسلامی به دلیل ماهیت خاصشان، توان دریافت بسیاری از تولیدات غربی كه فارغ از محدودیت های جوامع سنتی و اسلامی ساخته شده اند را ندارند. از سویی، به دلیل برخی محدودیت ها، این جوامع، به تنهایی نمی توانند تمامی تولیدات مورد نیاز رسانه ای خویش را بسازند. در نتیجه، دروازه های رسانه های این كشورها به روی ساخته های جوامع غربی باز می شود.

اگرچه برای صور عرفی شدن فرهنگ توسط رسانه ای چون تلویزیون، می توان نمونه هایی دیگر هم بیان کرد؛ لیکن غرض درك اهمیت مطلب بود كه با یادآوری همین اندک نیز حاصل آمد.

 

نویسنده: محمدباقر زكی[1]

منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره سیزدهم

Ps147

 

 



1. محمدباقر زكی

دانش آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم (خارج فقه و اصول)

كارشناسی ارشد جامعه شناسی از موسسۀ اموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) قم

 

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد