در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
جمعه

۱۹ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42143

فیلم دینی و تهدیدات ناشی از آن

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

فیلم دینی و تهدیدات ناشی از آن                                            

درآمد

مقالۀ پیش رو، متن برگزیده ای از کتاب یکی از رهبران و متکلمان مشهور مسیحی به نام آیدن ویلسون توزر[1] ( 1897 – 1963 ) است. او از جدی ترین و پر‌طرفدارترین صاحب نظرانی است که در حوزۀ میان رشته‌ای دین و مطالعات سینمایی، دارای تالیف و تحقیق بوده است.

این مقاله جزیی از متون کلاسیک این رشته به شمار می رود و هنوز در کالج‌های مسیحی مورد بحث و مناقشه است. هرچند استنادات آن مختص عهدین عتیق و جدید است. گزینش این مطلب اما از آن روست که ناظر بر عقاید و باور‌های مشترک ادیان وحیانی نیز هست و از این جهت در پاره‌ای از موارد قابل تعمیم بر حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی ماست یا دست كم در این سیر مطالعاتی دارای اهمیت است. هم چنین از آرای دیگر صاحب نظران این عرصه در تدوین مقاله بهره برده شده است.        

 

هنگامی که خداوند طرح اولیۀ دین خود را بر حضرت موسی ـ علیه السلام ـ نازل فرمود، با دقت بسیار همة جزئیات را در آن گنجاند تا به ذهن حضرت موسی اندیشه‌ای دربارۀ تعالی دینش خطور نکند. آن گاه با لحنی جدی به او تأکید کرد:

دقت کن همه را عیناً مطابق طرحی که در بالای کوه ]طور[ به تو نشان دادم، بسازی.[2]

معمار اصلی، خداوند بود و نه موسی. تنها خداوند مرجع تصمیم‎ گیری دربارۀ این برنامه است و هیچ‎كس نباید به خود اجازه دهد تا به اندازة سر سوزنی در شریعت تغییری به ‎وجود ‎آورد. کلیسای عهد جدید نیز بر طبق یك الگوی خاص ساخته شده است. نه تنها اصول این دین بلكه فرمان‎ های آن نیز مستقیما بر وحی خداوند مبتنی است. خداوند این اصول را بارها و آشكارا بیان نموده است و بعضی از فرامین آیین اولیۀ مسیحیت نیز وحی مستقیم الهی بوده اند. البته برخی دیگر را روح القدس با تایید خاص الهی به رسولان خود الهام نموده است. نكتة قابل توجه این است كه پس از آماده شدن مجموعۀ قوانین كلیسا بر اساس انجیل عهد جدید، برنامة الهی برای آن عصر تكمیل شد و خداوند از آن به بعد دیگر هیچ مطلبی را به آن نیفزوده ‎است.

ما با پذیرفتن خطر انحراف از راه راست، از وحی الهی سرپیچی می کنیم. هر انحراف دو پیامد دارد. یكی از خطرات آنی و دیگری دراز مدت است. پیامد آنی متوجه فرد و نزدیكان او می‎شود ولی اثر پیامد دوم در آینده‌ای نامعلوم، آن چنان گسترش می‎یابد كه اثر سوء آن بر دین الهی در سراسر گیتی تأثیر به سزایی می گذارد.

وسوسة افزودن مطالب تازه به كلام خدا همیشه آن قدر قوی بوده است كه برخی از افراد را یارای مقاومت در برابر آن نیست. كلیسا از دست افراد خوش‎نیت اما گمراهی كه احساس می‌كردند بیش از مسیح و حواریونش از ادارة دین خدا، آگاهی دارند صدمات فراوانی خورده است. شاید برای حمل بدعت های دینی كه به امید بهبود الگوی اصلی مسیحیت به خدمت كلیسا در آمده است، بیش از یک قطار باری نیاز باشد!! این مطالب، همۀ موانع قطعی پیشرفت حقیقت‎ بوده اند و آن چنان ساختار اصلی دین الهی را تغییر داده‎اند كه اگر روزی حواریون به این دنیای فانی باز گردند بعید است که بتوانند بدعت ها و مطالب تغییر یافتۀ موجود در دین فعلی را تشخیص دهند.

همان گونه که مسیح ـ علیه السلام ـ  به هنگام حضور خود در این جهان، معبد اورشلیم را از لوث پلیدی ها پاک نمود، در طول قرون گذشته نیز تطهیر گاه به گاه دین الهی ]از بدعت ها[ ضروری بوده است. می توان گفت که در هر نسلی افراد ناوارد و جاه طلبی هستند که با ابزار هایی به ظاهر بدیع و چشمگیر ظهور نموده و سعی می کنند آن را به كشیشان مسیحی القا کنند. بدیهی است برای آنان به هیچ وجه مهم نیست که کتاب مقدس وجود چنین ابزار هایی را تایید کند. به هر حال این ابزار های ]بدعت آمیز[ در بطن دین گنجانده شده و ارتدکسی[3] و بر حق معرفی می شوند. طولی نمی‎كشد كه جامعۀ مسیحی آن را می پذیرد و هم شان مطالب نیک و مقدس قرار می دهد. در چنین شرایطی است که هجمه به این ابزار ها بدون شك برابر با حمله به نفس حقیقت به حساب می آید. چنین شگردی راهکار قدیمی رهروان ضلالت و گمراهی است که بارها و مدت های مدیدی آن را به كار گرفته‎اند و من درشگفتم که چگونه بندگان خدا باز هم فریب آن را می خورند.

امروز با وجود تساهل نسبت به یک کرور مطالب بیهودة دینی مانند آب مقدس یا نان متبرك عشای ربانی، از کثرت مطالب غیر دینی و بدعت های موجود در مذهب انتقاد می‎كنیم. بدعت‎گذاری در روش ها می تواند به اندازۀ بدعت‎گذاری در ذات پیام دین زیان بار باشد. با این روند دیری نخواهد پایید كه پیروان حقیقی مسیح نیز از بین خواهند رفت. مگر این كه بیدار شویم.

طی چند سال گذشته شیوة جدیدی برای تبیین دانش معنوی اختراع شده است؛ به بیان دقیق‎تر می توان گفت که این شیوه به هیچ عنوان جدید نیست بلکه نمونۀ سازگار یافتۀ ابزاری است كه سالیان درازی بی‎استفاده مانده بوده و اصل و قدمت آن نه به كلیسا بلكه به سبقۀ جهان بر می گردد. بعضی به آن وجهة دینی داده و آن را با شاهد آوردن آیاتی از انجیل، تقدیس ‎كرده و تلاش می کنند نشان دهند كه این ابزار حقیقتاً موهبتی الهی برای روزگار ماست. اما هر اندازه هم كه با شیوایی سخن، بازار گرمی كنند، این ابزار بدعتی بی‎اعتبار در دین است كه در الگوی اولیۀ خداوند که در کوه طور به حضرت موسی نازل فرمود، هرگز به این صورت نیامده است.

آری مقصودم از این ابزار ، همان فیلم دینی است!

من حساسیت غیرمعقولی دربارة سینمایی با چنین نام و نشانی ندارم. فیلم تنها یك اختراع در عصر ماشین است و ماهیتی غیر وابسته به اخلاقیات دارد. به بیان دیگر نمی توان آن را از جهت خوب یا بد بودن بررسی نمود، بلكه امری خنثی به شمار می آید و مانند هر شیء مادی یا هر موجود فاقد قدرت گزینش، نمی‎تواند به گونۀ دیگری باشد. سودمند بودن یا نبودن این شیء کاملا به این امر بستگی دارد كه چه كسی و به چه منظوری از آن استفاده می‎كند. در جایی که حق گزینشی وجود ندارد، هیچ ویژگی اخلاقی [خوب یا بدی] را نمی توان مد نظر قرار داد. گناهکاری و نیكوكاری به نیت فرد بستگی دارند. به این ترتیب می توان گفت که فیلم نیز همانند اتومبیل، دستگاه ‎تایپ یا رادیو، بسته به این كه چگونه به‎كار رود، وسیلة قدرتمندی در خدمت خیر یا شر است.

فیلم هم چنین ابزاری مفید برای آموزش حقایق علوم طبیعی است. استفاده از آن در مدارس برای آموزش مسایل به کودکان، موفقیت آمیز بوده است. ارتش، آن را برای تسریع در امر آموزش در زمان جنگ به ‎كار می‎گیرد. بنابراین خدماتی که فیلم با وجود محدودیت هایش توانسته است ارائه کند، کاملا مورد ستایش قرار می گیرد.

در برابر، این حقیقت نیز وجود دارد كه فیلم در دستان افراد شرور سرچشمۀ فساد اخلاقی برای میلیون‎ ها انسان بوده است و هركسی كه به عنوان یك انسان مسؤول برای آبروی خود ارزش قائل باشد، بدون شك نمی تواند لطمات بی شمار فیلم‎ های مستهجن و جنایی بر زندگی بسیاری از جوانان عصر ما را انکار نماید. نفس یک ابزار، زیان بار نیست؛ بلكه زیان آن در نیت افرادی نهفته است كه از آن برای اهداف خودخواهانة خود بهره برداری می كنند.

بر این باورم كه فیلم‎ های جدید دینی یك نمونه از سوء استفاده‎ های مضر از چنین ابزار هایی هستند. دلایل محكمی نیز برای اثبات این باور دارم. اجازه دهید برای روشن شدن بهتر مطلب منظور دقیق خود را از فیلم دینی شرح دهم. منظور من تصویر گروه های مبلّغ دینی و یا تصویری از سفر به دیگر نقاط نیست كه هدفش به دست آوردن توجه عموم به نقاط مختلف دنیایی است که در هر جای آن می توان بذر دین را افشاند. این موضوع را در این جا مورد بحث قرار نداده و به کلی از آن صرف نظر می کنم. منظور از فیلم‎ های دینی آن نوع فیلم هایی است كه سعی دارند با تحریک احساسات افراد از طریق تصاویر، به موضوعات معنوی بپردازند. این فیلم‎ ها همان‎گونه كه طرفداران آن ها جرأت انكار ندارند، جعل و تقلید‎ هایی آشكار از تنوع رو به تزاید هالیوود است. اما صداقت، مرا وادار می‎كند بگویم آن ها بی‎اندازه از الگو های خود پایین‎تر و از نظر هنری، بسیار غیراستادانه و ناشیانه هستند.

چنین تصاویری با اجرای یك ماجرای دینی در برابر دوربین تهیه می‎شوند. برای نمونه داستان معروف و زیبای پسر ولخرج[4] را در نظر بگیرید. شاید بتوان این داستان را با تغییر دادن آن به یك سناریو، به یک فیلم تبدیل نمود. صحنه پردازی صورت می گیرد و هنرپیشه‎ ها در نقش پدر، پسر ولخرج، برادر بزرگ‎تر ظاهر می شوند. چنین فیلمی نیز می‎تواند مانند هر نمایش احساسی معمولی كه در سینما بیجو[5] در خیابان مین[6] یا در هر یك از شهرها برگزار می ‎شود، یك طرح اصلی، چندین سکانس و پایانی مهیج داشته باشد. می توانیم این داستان را به ‎نمایش‎ در آورده یا به تصویر کشیم و یا به یک فیلم‎ تبدیل نموده و سپس آن را به هر نقطۀ كشور که مایلیم بفرستیم تا برای عدة اندكی به نمایش در آید.

خدمات ارائه شده برای نمایش یك چنین فیلمی ممكن است شباهت زیادی به خدماتی داشته باشد كه تا آن زمان برای تبلیغ پیام خداوند صورت می‎گرفته است. چراغ‎ های سالن خاموش شده و فیلم به نمایش در می‎آید. پیام خداوند می تواند شامل حال چنین فیلم هایی نیز باشد. البته آن چه كه در پی این تصویر می‎ آید، به نسبت شرایط متفاوت است. اما بیشتر با خواندن یك ترانۀ دینی، گناهکاران را به سوی خداوند فرا خوانده و با یك لحن محبت‎آمیز از خطاکاران می خواهیم که به راه راست بازگردند.

حال چه ایرادی در همه این موارد وجود دارد؟ چرا کسی باید به این موارد اعتراض كند یا از حد و حدود خود پا را فراتر نهاده و با استفاده از این گونه فیلم ها مخالفت ورزد؟

خدشه دار شدن اصل مصرّح در کتاب مقدس یعنی گوش فرا دادن به گفتار نیک  توسط فیلم دینی

قدرت کلام، یك هدیة بی نظیر الهی است كه انسان با بهره بردن از آن و به ‎وسیلة كلماتی كه بیان می‎كند، دیگران را از آن چه در ذهنش می‎گذرد آگاه می‎كند. بنابراین یكی از امتیازات خالق را داراست. قدرت ذهن بشر در فهم سخن، نسبت به دیگر مخلوقات دون وی در این عالم، بالاتر است. این موهبت که انسان را برای تبدیل افكار انتزاعی به کلام توانا می سازد، بیانگر اشرف بودن وی در مقام تصویر ذات باری تعالی است. كلمات نوشته یا چاپ شده نمادهای صوتی هستند که از طریق ذهن به صورت شنوایی درمی‎آیند. خط هیروگلیف یا حروف تصویری، جزء تصاویر نیست بلكه جزء حروف است و این حروف نیز علائم قراردادی هستند كه هر یک عقیدۀ خاصی را نشان می دهند. بدین ترتیب كلمات خواه بیان شوند و یا مکتوب گردند، وسیله‎ای برای ارتباط عقاید هستند و این از اساس ماهیت انسان است كه در خلقت الهی ما ریشه دارد.

جالب است هنگامی كه خداوند رستگاری را به بشر عرضه داشت، آن را در قالب کلمات بیان فرمود. در واقع آیۀ و خداوند تمامی‎ این كلمات را بیان نمود به خوبی نحوۀ نزول کلام را مشخص می کند. در نتیجه همۀ پیامبران همواره می گفتند:

و پروردگار ما چنین می گوید.

مسیح خطاب به پیروانش چنین ‎گفت:

ولی اکنون به شما گفته‌ام که چگونه این زندگی روحانی و واقعی را می توانید به دست آورید.[7]

و در جای دیگری فرمود:

هركه به کلام من گوش دهد و به خداوندی که مرا فرستاده است ایمان بیاورد، زندگی جاوید دارد.[8]

پولُس رسول گفتار و ایمان را جدایی‎ناپذیر می دانست:

ایمان از شنیدن مژدۀ انجیل به وجود می آید.[9]

او هم چنین می گفت:

و چگونه بشنوند، اگر کسی مژدۀ انجیل را به ایشان اعلام نکند؟[10]

بدون شك درک این نکته که انجیل استفاده از تصویر و نمایش را به عنوان ابزاری برای ایمان و زندگی جاودان بخشیدن به روح بشر کاملاً مردود دانسته است، چندان دشوار نیست.

واقعیت این است كه هیچ یک از حقایق اساسی معنوی را نمی توان از طریق تصویر بیان نمود.. در واقع تنها کاری که از عهدۀ تصویر بر می آید این است كه برخی از حقایق از پیش آموخته شده را با کمک ابزارهای متداولی چون كلام و نوشتار به ذهن متبادر سازد. ریسمان محکمی دستورات و كلمات دینی را به هم گره زده و جدایی آن ها جز با نابودی یکی از آن ها و یا هر دو میسر نیست. ]حتی[ روح القدس نیز با استفاده از افکار پیشین که از کلمات حاصل شده اند، الهامات خود را به قلب ها نازل می کند.

اگر بگوییم كه فیلم‎ های جدید دینی از تصاویر همراه با صدا برخوردارند كه در آن از صدای انسان برای افزایش تاثیر احساسی نمایش استفاده كرده‎اند، آن گاه جواب ساده می‎باشد. دقیقا تا زمانی كه فیلم متكی به كلام و گفتار می باشد، وجود تصاویر در آن ضرورتی ندارد. به بیان دیگر تنها نقطۀ تمایز فیلم با یک مجلس وعظ، تصویر است. مخاطب اصلی پیام یک فیلم، چشم است و در مقام دوم متوجه گوش نیز می‎ شود. اگر این پیام نیز همانند پیام كتاب مقدس متوجه گوش باشد، آن گاه دیگر وجود تصویر لزومی نخواهد داشت و بدون این كه در مفهوم مورد نظر خللی ایجاد شود، این تصاویر را می‎توان حذف نمود. كلمات قادرند تمام مقصود خداوند را بیان كنند و در این مورد هیچ نیازی به تصویر ندارند.

طبق یك نظریۀ معروف، اطلاعاتی را که چشم در اختیار ذهن انسان قرار می دهد، پنج برابر بیشتر از مقدار اطلاعات دریافتی توسط گوش است. این نظریه مادامی كه ظاهر حقایق فیزیكی مد نظر است، ممكن است خوب باشد اما در مورد حقایق معنوی موضوع کاملاً فرق می کند. در این مورد چشم ظاهری چندان مهم نیست بلکه خداوند پیامش را متوجه گوش شنوا می‎كند. پولس رسول می‎گوید:

پس ما به آن چه در برابر چشمان ما قرار دارد، یعنی به ناملایمات و مشکلات خود، اهمیت نمی دهیم بلكه نگاه و توجه ما به خوشی های آسمانی است که هنوز ندیده ایم؛ ]چرا که[ این زحمات به زودی تمام خواهند شد ولی آن خوشی ها تا ابد باقی خواهند ماند.[11]

این موضوع کاملا با نصّ كتاب مقدس همخوانی دارد و به ما می‎آموزد كه از دیدن مافیهای مرئی صرف‎نظر كرده و با احترام فراوان گوش جان به كلام خداوند بسپاریم.

ولی ایمانی که از راه ایمان به مسیح به دست می آید، به آسانی در دسترس همۀ ما قرار دارد و حتی به اندازۀ قلب و زبان خودمان به ما نزدیك است. ما نیز دربارۀ همین نجات، موعظه می‎كنیم.[12]

این آیه دقیقا بیانگر طرح مورد نظر عهد جدید است و هیچ انسان یا ملکی حق تغییر آن را ندارد.

فیلم دینی، مبلّغ اندیشه‌ای شیطانی با نام دین به مثابه نوعی سرگرمی

طی سال های اخیر این اندیشه بسیار بیشتر از گذشته مطرح شده است و علاوه بر این که آن را علنی تدریس می کنند، بسیاری از مردم نیز آن را به طور ضمنی پذیرفته اند. از آن جایی كه موضوع بالا با مبحث ما پیوندی ناگسستنی دارد، پس بهتر است اندکی بیشتر دربارۀ آن سخن بگوییم.

اعتقاد به سرگرم کننده بودن دین، سبب ایجاد تغییرات بنیادین در تصور این نسل از آموزه های دین شده است. در نتیجه این امر نه تنها فیلم های دینی را پدید آورده ، بلكه نوع جدیدی از روزنامه‎نگاری دینی را نیز پایه‎ریزی نموده است. حاصل چنین باوری به وجود آمدن نسل جدیدی از نشریات مذهبی است كه می‎توان بدون هیچ گونه زحمت، تلاش و حتی تفكری آن را از اول تا به آخر خواند که البته هیچ سودی نیز به خوانندۀ آن نمی رساند. هم چنین حجم عظیمی از داستان های دینی که شخصیت های آن شیرزنان ساختگی و دلیرمردان سنگدل می‌باشند را به راه انداخته‎اند كه تاكنون هیچ كسی مانند آن ها بر روی این كرۀ خاكی زندگی نكرده است.

طرفداران این مکتب جدید سرگرمی های دینی، ظاهرا هیچ اعتقادی به این امر ندارند که مذهب و سرگرمی به دلیل ماهیت‎ خاص خود تا ابد با یكدیگر در تضاد کامل می باشند. تلاش آن ها در جهت اغفال خواننده و وارد آوردن ضربه ای به او در حالی كه فكرش در جای دیگری سیر می کند، نه تنها كار بیهوده‎ای است بلكه در واقع تفاوت چندانی هم با دغلکاری ندارد. البته امید خامی است که گمان بریم آن ها قادرند در حالی كه فكر افراد درگیر قهرمانان تخیلی است، آن ها را متحول سازند و شاید داستان آن مبلّغ كاتولیك را به یاد ما بیاورد که بر سر راه سرزمین طلا می نشست و سعی می نمود با غافلگیر کردن افراد بیمار و بچه‎ ها و پاشیدن قدری آب مقدس روی آن ها، روحشان را از شر وسوسۀ شیطان دور نگاه دارد.

بیشتر معلمان وظیفه شناس دینی از این امر آگاه هستند كه هر گونه تلاش برای آموزش حقایق معنوی از طریق سرگرمی، در خوش بینانه ترین حالت ‎كاری بیهوده‎ است و در بدترین حالت نیز مضرات فوق العاده زیادی را برای روح به دنبال دارد. اما چون سرگرمی‎ های دینی برای آن ها منفعت مالی قابل توجهی دارد و از آن جا که ملاحظات اقتصادی همیشه جنبه ای قوی برای تصمیم‎گیری در مورد بایدها و نبایدهای ارائۀ یک موضوع تازه به جامعه ـ حتی در كلیساـ است، در نتیجه این كار را کماکان دنبال می‎كنند.

تجارب معنوی عمیق تنها با مطالعة زیاد، نیایش خالصانه و مراقبه های طولانی حاصل می‎شود. می دانیم كه بشر با تفكر نمی‎تواند خدا را بیابد و بدون تفکر آمیخته با احترام نیز نمی‌تواند ذات او را بشناسد. فیلم‎ های دینی مستقیماً متوجه سطحی‌ترین لایۀ ذهن ما هستند و به همین دلیل جز ایجاد عادات ذهنی نامناسبی كه روح انسان را در پذیرش تأثیرات معنوی واقعی غیر فعال می‎سازند، اثر مثبت دیگری بر جای نمی گذارند.

بعضی افراد به اشتباه فكر می‎كنند كه فیلم‎ های دینی از بركات الهی می‎باشند، چرا كه بسیاری با تماشای آن اشك از چشمانشان جاری می‎شود. اگر قرار است این چنین امری نشانۀ بركت خداوند باشد، پس می توان ادعا ‎كرد كه هر نمایشی كه دیدن آن شما را به گریه بیندازد، از سوی خداوند نازل شده است. کسانی كه تیاتر دیده اند به خوبی می دانند كه بازیگران می‌توانند بارها احساسات شما را با یک معاشقه، ابراز علاقه، کشتن و کشته شدن برانگیخته و شادی و غم را در دل‌هایتان ایجاد كنند. حتی مردان و زنان گناهكار و آنانی كه محكوم به مرگ شده‎اند نیز ممكن است از سر همدردی با این هنرپیشه‎ های گریم شده، اشک از چشمانشان سرازیر شود. شاید پیشترها احساسات، رنگ و بویی زیباتر داشتند اما دیگر میل و اراده ای برای عمل به آن باقی نمانده است. بدون شك فیلم دینی تنها می‎تواند تعدادی از افراد خوب را کنار هم قرار دهد كه نمی‎توانند تفاوت میان همدردی ساختگی را با دیگر انواع آن و نحوۀ عمل روح القدس تشخیص دهند.

ایفای نقش در فیلم دینی: تهدیدی برای مذهب واقعی و متناقض با اخلاص و عدم دورویی

بدون شك گرانبهاترین دارایی یك شخص وجود فردی او است كه با تكیه بر آن فردیت، خود را حفظ کرده و به علاوه نمی‎تواند موجودیت خود را نفی و یا آن را با دیگری تقسیم کند. تک تک انسان ها هر اندازه هم از لحاظ جایگاه اجتماعی پایین باشند، باز از نظر خلقت بی همتا هستند. هر فردی با خصایص شخصی ویژۀ خود، یك انسان كامل به شمار می رود که او را برای همیشه از دیگران متمایز می‎كند. این بی همتا بودن انسان است که به او اجازه می‎دهد از ثواب پرهیزگاریش لذّت برده و مسئولیت گناهانش را نیز خود بر عهده گیرد. این فردیت انسان تا ابد باقی خواهد ماند و او را از دیگر مخلوقات خداوند كه تاکنون آفریده یا خواهد آفرید، کاملا متمایز می‎سازد.

با توجه به این ویژگی های انسان، کلیۀ معلمان علم اخلاق و خصوصاً مسیح ـ علیه السلام ـ و رسولان آن حضرت، اخلاص را اساس زندگی نیک می‎دانند. این لغت همان گونه كه در انجیل آمده است به قرار دادن ظروف سفالی جلوی آفتاب برای آزمودن درجۀ خلوص آن ها اشاره دارد. طی این فرایند، آفتاب تمام ذرات خارجی موجود در آن سفالینه را آشكار می سازد. بنابراین آزمودن درجۀ خلوص، از ویژگی های اساسی انسان به شمار می آید. شخص مُخلِص كسی است كه در او هیچ گونه ناخالصی وجود نداشته، از ماهیتی یک دست برخوردار بوده و فردیت او دستخوش تغییر و تغیّر نشده باشد.

خلوص انسان به معنی باقی ماندن در شخصیت ذاتی خود است. جدال مسیح با فریسیان[13] بر سر عادت علاج ناپذیر آن ها در تظاهر و ریا به دینداری بوده است. فریسیان پیوسته خود را دیندار و متعصب نشان می دادند، در حالی که به هیچ وجه آن گونه نبودند. آنان سعی می‎كردند خصلت های حقیقی خود را پنهان کرده و خود را فرد بهتری جلوه دهند؛ شخصیت غیر واقعی به خود گرفته و از آن برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران سود می بردند. حضرت مسیح چنین افرادی را ریاكار می‎خواند.

اینکه کلمۀ ریاكار ریشه در مبحث نمایش و تئاتر دارد و به معنی هنرپیشه[14] به کار می رود. تنها یک مساله اتفاقی نیست. در حقیقت با توجه به ویژگی اصلی ر

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد