در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
جمعه

۱۹ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42147

سكولاریسم، پساسكولاریسم و تلویزیون

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سكولاریسم، پساسكولاریسم و تلویزیون              

آیا ماهیتاً و از منظر تکنولوژی، رابطه ای میان تلویزیون و سکولاریسم وجود دارد یا خیر؟

اگر قائل به اصالت محتوا باشیم، باید گفت تلویزیون، رادیو و بسیاری از رسانه های جمعی دیگر می توانند سکولار باشند و می توانند نباشند. بستگی دارد که چه برنامه ای از این رسانه ها پخش شود. ایجاد شبکه های تلویزیونی دینی در آمریکا، اروپا و برخی کشورهای مسلمان، نشانگر آن است که می توان از تلویزیون، محتوای دینی پخش کرد. مفهوم تله‌ونجلیزم که از ترکیب تلویزیون و اوانجلیزم در دنیای کاتولیک پدید آمده، این را نشان می دهد که دینداران نیز می توانند از رسانه های جمعی، برای پخش محتوای مورد نظر خویش بهره ببرند. پس اگر به رسانه، از منظر محتوا بنگریم، هم می تواند سكولار باشد و هم دیندار.

نگاه من به این مقوله، ناظر بر محتوایی كه رسانه ارائه می دهد نیست، بلكه آنچه بایست مورد مداقه و بازنگری قرار گیرد، فهم سر منشأ قائل شدن مفهوم یا ماهیت سکولار برای رسانه است. فرآیند سكولاریزاسیون

پیش از هر چیز، لازم است اندكی به فرآیند سكولاریزاسیون غرب پرداخته شود. این فرآیند در غرب، از سوی سه جریان تقویت می شود:

الف) عقلانیت گرایی؛

ب) اخلاقیات پروتستانی؛

ج) فردیت گرایی.

این سه جریان ریشه دهنده و شکل دهندۀ سکولاریسم هستند. حال مگر سکولاریسم از ما چه می خواهد؟

سکولاریسم از ما می خواهد كه به جای ریشه های دینی خویش، عقلانیت و دانش را جایگزین كنیم و به جای تمسك به وحی، عرفان و دنیای دیگر، به خرد خویش رجوع كنیم. سكولاریسم به ما می گوید به جای اجتماع که مورد تأکید دین است، فردگرایی را قرار دهیم. از سوی دیگر، آموزه های اخلاقی پروتستانی راه و رسم سرمایه داری را می آموزند. سه شعار اصلی آنان این است:

كار كن، بسیار كم بخور و كم مصرف كن.

در نتیجۀ این آموزه ها، آرام آرام دنیای سرمایه داری پدید آمد. این فرآیند ـ سكولاریزاسیون ـ در نهایت، موجب تولید محتواهای سکولار گردید. به عبارت دیگر، پیدایش دولت سکولار نتیجة این جریان است و دولت سکولار تمایل دارد که در جامعه، محتوای سکولار گسترش یابد؛ زیرا برابری و مساواتی که قرار است میان همة گروه‌ها برقرار کند، جز با عدم تأکید بر دین یا تأکید کمتر بر آن، میسر نمی شود. از طرفی، سکولاریزاسیون با ایجاد ساختارهای جدید که به تفکیک اجتماعی، تفکیک شغلی و تفکیک فرهنگی در غرب انجامید، نوعی فرد گرایی را تقویت کرد.

 

 

 

حال در این میان، نقش رسانه چیست؟

باید گفت در پیگیری دست یافتن دولت‌مردان غربی به این دو مهم، یعنی ترویج فردگرایی از راه تعبیۀ ساختارهای اجتماعی جدید و تولید و پراكندن محتواهای سكولار كه در آن، هر چه بیشتر، به جایگزینی عقل به جای دین بها داده می شد، رسانه ها بسیار مؤثر بوده‌اند.

پس از شكل گرفتن سرمایه داری كه خود زاییدۀ فرهنگ سكولاریستی بود، دورۀ دوم سرمایه داری آغاز می شود؛ دوره ای كه در آن، تغییراتی در آموزه های اخلاقی ـ اقتصادی غرب رخ می دهد؛ مانند شعار مصرف بیشتر به جای مصرف كمتر كه درست در تضاد با اخلاقیات اسلامی است؛ زیرا تولید انبوه و رسیدن به سود بیشتر در گرو مصرف بیشتر است. در این مرحله، رسانه ها با كاركرد تبلیغاتیشان، اهمیت بالقوه ای یافتند.

از همین جا، به این نكته رهنمون می‌شوم كه تلویزیون، دین را سکولار نمی کند، بلكه مفاهیم دین را مادی و دنیوی می‌سازد. این دو را نباید یکی دانست. به عبارت دیگر، مادی کردن و نزدیک به دنیا کردن مفاهیم دین، به معنای سکولاریسم نیست. می توان مدعی شد ما در میان یك مثلث هستیم؛ مثلثی كه اضلاع آن شامل رسانه، فرهنگ عامه پسند و دین است.

حال در میان این مثلث، برای ما چه اتفاقی می افتد؟

اتفاقی که می افتد این است که رسانه ها محل تلاقی دین و فرهنگ عامه هستند. به بیان دیگر، در رسانه، فرهنگ عامه و دین مانند دو رودی که به هم می رسند، تلاقی می‌یابند و حاصل این تلاقی نه سکولار کردن مفاهیم دین، بلکه مردمی کردن مفاهیم دینی است.

بحران ها

همان گونه كه در ابتدا آمد، باید در برابر مقولۀ رسانه، تأمل بیشتری به خرج داد. در پی این تأمل، می توان مدعی شد که امروزه، دنیای رسانه با دو بحران رو به رو است:

1. بحران سکولاریزاسیون؛

2. نارسایی رویکردهای انتقادی که از مارشال مک لوهان، نیل پُستمن، مکتب فرانکفورت و دیگران ناشی شده كه یک نوع ماهیت برای رسانه قائلند.

منشأ بسیاری از دیدگاه های انتقادی كه برای رسانه، قائل به ماهیت سكولار می شوند، برآمده از افكار منتقدانی چون نیل پستمن و مارشال مك لوهان است. در حقیقت، ایده ها و عقاید این دو اندیشمند حوزۀ ارتباطات، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به شدت بر دیدگاه های آكادمیك ما سایه انداخته است. اگر چه این نظرات بسیار پرحرارت و رونق بخش محافل روشنفكری ما هستند؛ ولی باید در میانۀ این راه، اندكی تأمل كنیم.

با اندكی اندیشه در این بحران ها، می توان گفت که امروز به جای عصر سکولار، باید به عصر پساسکولار معتقد باشیم. به عبارت دیگر، پارادایم سکولاریسم در غرب، دور انداخته شده است و اكنون در عصر پساسکولاریسم هستیم. در این عصر، آن ادعا که دین دارد رو به افول می رود، باید کنار گذاشته شود. شواهد زیادی برای این امر وجود دارد؛ بروز انقلاب اسلامی، راه افتادن جریان‌های بنیادگرا در مسیحیت و شین‌توییسم و اسلام، افرایش روز افزون گرایش جوانان غربی به اسلام و آمار رو به گسترش جست و جوهای اینترنتی با كلید واژه های مربوط به اسلام، حتی در خود آمریكا، همه نشان می دهند که دین نه تنها از صحنه کنار نرفته، بلکه به صحنه بازگشته است. پس اکنون با عصر پساسکولار مواجه هستیم، نه سکولار.

در این شرایط، باید دیدگاهی جدید دربارة رسانه و دین مطرح گردد که هدف آن بررسی رابطة دین، رسانه و فرهنگ عمومی یا همان فرهنگ عامه پسند است. اکنون به جای بحث سکولاریسم، باید به تعامل دین و فرهنگ مردم پسند که در رسانه رخ می دهد، اندیشید.

نویسنده:دكتر مسعود كوثری

منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره سیزدهم

Ps147

 

 

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد