در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
جمعه

۱۹ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42152

ارتباطات: انسانی یا جمعی؟

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ارتباطات: انسانی یا جمعی؟                                

در مقولۀ ارتباطات و رسانه یک تقسیم بندی اولیه وجود دارد و آن اینکه ارتباطات، انسانی است یا غیر انسانی(جمعی). به بیان دیگر، آنان که دستشان بر آتش ارتباطات است، به خوبی می‌دانند که ارتباطات جمعی، ارتباطاتی است که روابط انسانی در آن، نادیده گرفته می‌شود و بیشتر از بالا به پایین است؛ در حالی كه ارتباطات انسانی اصالت دارد و از پایین به بالاست.

متأسفانه در ایران، ارتباطات جمعی مانند چیزهای دیگر، بیشتر جا افتاد تا ارتباطات انسانی. هم اینک، درس‌های ارتباطات انسانی در کشور ضعیف است؛ زیرا آمریکایی ها که متکفل بحث ارتباطات در جهان هستند، بیشتر ارتباطات جمعی را ترسیم می کنند تا ارتباطات انسانی. این در حالی است که دین بما هو دین، بیشتر بر ارتباطات انسانی استوار است تا ارتباطات جمعی.

ارتباطات جمعی سطحی نازل از بحث است. برای نمونه، وقتی قرآن، واژة ناس را به کار می برد و مخاطب را ناس نام می نهد، ارتباطات جمعی منظور است؛ اما ارتباطات اصلی پیامبران ارتباطات انسانی و ملاقات‌های حضوری بوده است. حدیث همین قابلیت را دارد و ناشی از ارتباطات میان فردی است که پیامبران با افراد داشتند؛ یعنی سنت، سیره، عترت و ... كه همگی از جنس ارتباطات انسانی، میان فردی و حتی درون فردی است.

این تقسیم بندی، البته مبانی دینی هم دارد؛ زیرا مبنای ارتباطات جمعی از یهودیت است. کسانی كه متکفل ارتباطات جمعی هستند، یهودیسم معرفتی دارند. چرا؟ چون اگر پیشرفت محور قرار گیرد ـ پیشرفتی كه در جهانی شدن تجلی یافته است ـ راهی جز ارتباطات جمعی وجود ندارد. حال آیا دین بر رسانه ها حاکم است یا رسانه ها بر دین؟ اگر دین تلویزیونی پدید آید، بدان معناست که ارتباطات جمعی بر دین حکومت می‌کند؛ اما اگر تلویزیون دینی شود، عکس آن حاصل می‌شود. این مقوله ای است كه باید دربارة آن اندیشید كه کدام مؤخر و کدام مقدم است.

تلویزیون در ذات خود، رسانه‌ای تصویری است. همین تصویری بودن مبنای یهودی دارد؛ زیرا کلام یهودیسم تصویری است. در یهودیت، می خواهند خدا را ببیند و حتی معجزات حضرت موسی نیز قابل لمس است؛ در حالی كه امروزه، مبنای ارتباطات انسانی، بیشتر مسیحی است. هر دو طرف نیز می‌کوشند مبانی خود را در قالب ارتباطات جمعی یا انسانی گسترش دهند. کلیسای جنوب آلمان و کلیسای رم در این زمینه، سرمایه گذاری كرده اند. برای نمونه، فرهنگ پاپ که تکرار نشانه ها و معناهاست، یهودی است و فرهنگ الیت یا نخبه مسیحی است.[1] به همین دلیل، آنگلوساکسون‌ها مبلغ مذهب پاپ هستند که از یک دوره، پیرو یهودیان شده اند. از دوره ای که یهودیان بر آنگلوساكسون‌ها حاکم شدند، بحث تولید رسانة دینی به شدت اوج گرفت و تصادفی نیست که تلویزیون در آمریکا متولد می شود؛ جایی كه فرهنگ آنگلوساكسونی و حضور یهودیت در آن، بسیار آشکار است. تلویزیون به دلیل همان کارکرد تصویری‌اش، یهودی است و نباید از تلویزیون، بیش از این انتظار داشت.

 سینما نیز گونه‌ای دیگر است؛ چنان كه كتاب هم نوع دیگری از رسانه است. البته باید گفت بیشتر آنان که به سمت ارتباطات انسانی رفتند، کتاب را مطرح کردند؛ زیرا کتاب یک تکنولوژی ارتباطی است که تک تک افراد به کار می برند، نه جمع؛ فرد خودش به تنهایی می‌اندیشد و تخیل می کند. کتاب تکنولوژی ارتباطی نخبگان است؛ تلویزیون ولی تکنولوژی عوام است. اگر آمریکایی ها در سن نوجوانی متوقف می شوند، به این دلیل است كه تکنولوژی ارتباطی اصلیشان تلویزیون است. در نتیجه، هنگامی كه از ایشان می پرسی، در عراق چه خبر است؟ می گویند: تلویزیون در این باره چیزی نگفته است! روزنامه های معتبر آمریکاییان، مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست برای نخبگان است، نه مردم عادی. برای مردم عادی، همان روزنامة U.S.A    Today  كافی است که كاركردی شبیه روزنامۀ همشهری خودمان دارد؛ از لحاظ بصری زیباست و بیشتر به ارائۀ اطلاعاتی می پردازد كه مردم عادی دوست دارند بدانند. چرا؟ زیرا تكنولوژی، انسان‌‌های آن دیار را این گونه تربیت كرده است. همین موجب می شود كه آمریکایی ها این هفته، موافق جنگند و هفتة بعد، مخالف؛ زیرا تلویزیون این گونه می خواهد.

جهانی شدن و اصول آن، ابتدا بر اساس مبانی اقتصادی پایه ریزی شده است و بعد سیاست و فرهنگ؛ در حالی كه پیامبران بر اساس اقتصاد، با ما سخن نمی گویند. پس می توان گفت فرهنگِ جهانی شدن فرهنگی است که بر اساس آن، می توان رشد اقتصاد جهانی را تضمین كرد؛ یعنی اگر فرهنگ ایرانی به فرهنگ آمریکایی تبدیل شود، به راحتی می تواند ارتباطات جهانی را بپذیرد و جهانی شدن چیزی جز این نیست.

باید در برابر فرهنگ جهانی شدن، از ارتباطات میان فرهنگی نام برد كه غالباً بر غنای فرهنگی جهان تکیه می کند و می گوید: همة فرهنگ‌ها سر جای شان باشند. در این سامانۀ ارتباطی، دین نقش اصلی را بازی می کند. آن‌گاه كه ارتباطات جهانی مطرح می شود، ارتباطات درون فردی از بین می رود؛ یعنی فرد باید مسخ شود و نیندیشد و کس دیگری به جایش بیندیشد. حتی خیال فرد را نیز دیگران شكل می دهند. برای نمونه، همین زیبایی شناسی جدیدی كه به ما القا شده است؛ چشم آبی قشنگ است یا موی بلوند زیباست و... همه را می توان حتی در كارتون های غربی دید كه از خردسالی، زیبایی شناسی فرزندان ما را شکل می دهند. قهرمان‌ها چشم آبی و مو طلایی هستند؛ ولی ضد قهرمان‌ها، همه آدم‌هایی چشم و مو مشکی هستند.

از مشروطه تا اكنون، خیال ما را دزدیده اند. دیگر نه هنرمند داریم و نه فیلسوف. جهانی شدن انتهای این روند است که خیال دزدی کامل می شود. آنجا که سخن از ارتباطات جمعی است، فقر فرهنگی و مصادرة فرهنگ‌های سنتی نیز هست و برعکس، آنجا که پای ارتباطات میان فرهنگی در میان است، غنای فرهنگی نیز هست. در این زمینه ها، البته جای غور و تفحص بسیار است؛ اما در این مجال اندك، به همین اشاره بسنده می كنم.

 

نویسنده: دكتر ابراهیم فیاض[2]

منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره سیزدهم

Ps147

  

 



2. حتی اعضای مکتب فرانکفورت با آنكه یهودی هستند؛ ولي مبنای مسیحی دارند.

1. دكتر ابراهیم فیاض

متولد سال 1342 شهر كازرون

تحصیلات: كارشناسی جامعه شناسی از دانشگاه تهران

كارشناسی ارشد مردم شناسی از دانشگاه تهران

دكترای فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع)

تالیفات: تبادل دین، فرهنگ و ارتباطات

و...

مسئولیت ها: عضو مركز تحقیقات سازمان صدا و سیما

مشاور حوزۀ ریاست سازمان صدا و سیما

عضو شورای فرهنگ عمومی كشور

عضو شورای عالی آسیب شناسی كشور

عضو پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

 

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد