بسم الله الرحمن الرحیم
تلویزیون و كاركردهای فرهنگی
در بحث از رسانه، موضوعات مهم بسیاری وجود دارند؛ ولی به نظر میرسد بررسی نقش آفرینی رسانه ای چون تلویزیون، در دین گستری یا دین زدایی[1]، اهمیت بهسزایی دارد؛ اما چرا؟
در گذشتهای نه چندان دور، معیارهای توسعه یا اقتصادی یا حداکثر اجتماعی بودند؛ ولی اکنون معیارهای فرهنگی اهمیتی دو چندان یافته اند؛ به گونه ای كه در سطح جهانی، فرهنگ مهمترین هدف توسعه به شمار میآید. همین مسئله ضرورت توجه به فرهنگ و عوامل مؤثر بر فرهنگ را گوشزد می كند. رسانههای نوین، از جمله رادیو و تلویزیون، از ابتدای تكوین و توسعة خود، تغییر و تحولات اجتماعی و فرهنگی بسیاری را موجب گردیدهاند و امروزه نیز ابزار اصلی گفتمان سازی و تأثیرگذاری بر افكار، گرایشها و احساسات عمومی، در سطح جوامع و جهان هستند. تأثیرات فرهنگی رسانه و بررسی نقش آن در گسترش و تعمیق فرهنگ دینی یا ترویج فرهنگ و نظام غیردینی ـ سكولارسازی ـ از مباحث اساسی در این حیطه است. از طرفی، نقش چشمگیر رسانههای نوین در تحولات فرهنگی، انكارناپذیر است. در حال حاضر، رسانه های دنیا نقش بهسزایی در فرهنگ سازی و جریان سازی فرهنگی ایفا می کنند.
پیش از پرداختن به نقش آفرینی رسانه، ارائة تعریفی از سكولاریسم لازم است. گرچه نمی توان سكولاریسم را مكتبی كامل تلقی كرد؛ ولی می توان برای آن تعریفی در نظر گرفت كه ابعاد وجودی آن را تا اندازه ای در بر گیرد.
مفهوم سکولاریسم را می توان به داشتن بینش دنیایی نسبت به انسان، جهان و حتی دین تعریف كرد. مکتب سکولاریسم در طول حیات خویش، این مراحل را طی کرده است:
در مرحلة ابتدایی، سكولاریسم تنها به معنای تفکیک دین از سیاست بوده است. در مرحلة دوم، برتری دولت بر نهادهای دینی شكل گرفت؛ یعنی برتری دولت بر کلیسا یا هر نهاد دینی دیگر. در حقیقت، شرایط به گونه ای پیش رفت كه گفته شد اگر کلیسا عضوی از جامعه است، باید به قوانین و شرایطی که دولت برایش تعیین می کند، تن دهد.
مرحلة سوم که خطرناکترین مرحله بوده و است، نگرش مادی به دین و تأویل دین بر اساس همان نگرش است؛ یعنی مفاهیم و حقایق دینی بر اساس نگرش مادی و دنیایی به دین، توجیه و تفسیر شد.
در این میان، هنگامی كه به تعریف فرهنگ دقت می كنیم[2]، در مییابیم در تعریف نزدیکی بسیاری با مفهوم سكولاریسم دارد؛ چرا که در آنجا نیز سخن از نگرش به جهان و شیوة تعامل با جهان است. البته برای فرهنگ تعابیر دیگری هم وارد شده است.[3]
فرهنگ دارای ویژگیهایی است. یكی از ویژگی های آن فراگیری است. یعنی فرهنگ امری اجتماعی و فراگیر است و موضوعی نیست که به یک فرد یا موضوع خاص مربوط شود، یلكه مسئله ای اجتماعی است؛ زیرا در فرهنگ، مسائلی بروز می کند که از شکل فردی خارج میگردد و بر همۀ انسانها را تأثیر میگذارد.
دومین ویژگی، ریشهدار بودن فرهنگ است. بسیاری از صاحبنظران بر آنند که اگر برخوردی سطحی با فرهنگها داشته باشیم، این برخورد موجب قضاوت عجولانه و نابهجا دربارۀ آن مردم و آن فرهنگها خواهد شد؛ زیرا فرهنگها دارای لایه های گوناگونی هستند و باید در مطالعات فرهنگی، این ریشه ها و لایه ها را واكاوی نمود.
فرهنگ را به طور عمده، شامل سه لایه می دانند؛ لایۀ نخست، جلوه های ظاهری یك فرهنگ است که آداب، رسوم و رفتارهای مردم آن فرهنگ را در بر می گیرد. دومین لایه ارزشهای مشترک و علایق مشترک است. سومین لایه هم بینشهای اساسی آن فرهنگ است.
سومین ویژگی فرهنگ که از ویژگی دوم ناشی می شود، بنا كردن فرهنگ بر بنیاد نگرشها و بینشها است. این سخن بدان معنا است که ادیان نه تنها روبنای جامعه هستند، بلکه زیربناییترین لایه را در فرهنگ تشکیل می دهند. بر اساس این مبنا، فرهنگها را در کلیترین سطح آن، میتوان به دو فرهنگ الهی و مادی تقسیم کرد. به همین دلیل، باید گفت پیامبران و اولیای الهی فرهنگ سازان اصلی تاریخ هستند که منشأ ساختن فرهنگهای اصلی در طول تاریخ بوده اند.
ویژگی چهارم فرهنگ، نظام مند بودن آن است؛ یعنی فرهنگ یک مجموعة به هم پیوسته و یک کل پویا است. این پویایی بدان معناست كه هم دارای پایداری نسبی است و هم توانایی تغییر دارد؛ تغییراتی كه می توانند پنهان و آشكار رخ دهند. ویژگی بعدی فرهنگ قابلیت انتساب و انتقال است. اكنون با توجه به این ویژگی ها، بهتر می توان دربارۀ اصل بحث كه کارکردهای فرهنگی تلویزیون است، سخن گفت.[4]
کارکردهای فرهنگی تلویزیون عمدتاً در سه حوزه، مورد بحث قرار میگیرند؛ حوزة تکنولوژی، مدیریت و برنامه سازی. در مورد دو حوزة اخیر، یعنی حوزة مدیریت و برنامه سازی، تأثیر بینشهای سکولاریستی قابل انكار نیست و صاحبنظران بر این باورند که بینش انسانها، مدیران و برنامه سازان بر کیفیت برنامه سازی و کیفیت تأثیرات فرهنگی اثر می گذارد. مسئلة مهم حوزة تکنولوژی است. در این حوزه، سه نظریه یا سه دیدگاه عمده مطرح است. البته نظریات زیادی وجود دارد که میتوان آنها را در سه حوزة عمده خلاصه کرد:
1. نظریۀ جهتداری محض. این دیدگاه بدان معناست که تکنولوژی تلویزیون را کاملاً نفی کنیم و آن را مهره ای از نظام سکولاریستی غرب بدانیم. این البته نظری افراطی است. این دیدگاه دارای یك تناقض درونی است؛ زیرا تلویزیون را مهره ای از یک سیستم دیگر میداند كه اگر آن را در نظامی دینی به كار ببریم، كاركردهای آن نظام را خواهد داشت. این در حالی است که بینش سیستمی، این مسئله را به صراحت اعلام می کند که اگر اجزا و روابط چیزی را عوض کنید، کارکردهای آن نیز عوض می شوند. بنابراین، اگر ابزاری از یک مجموعه را بیاورید و در جایی دیگر به کار ببرید، کارکردهای پیشین لزوماً پابرجا نخواند ماند.
2. نظریۀ بی جهتی محض. این دیدگاه می گوید تلویزیون یک مهرۀ خنثی و یك ابزار است، نه یك عامل تأثیرگذار و هوشمند. از این رو، می توانیم خود را به آن بسپاریم. این دیدگاه نیز دربارۀ تلویزیون، دچار قضاوتی عجولانه شده و دیدگاهی تفریطی است. نمی توان تلویزیون را با این همه ابزار و کارکرد، دربست پذیرفت و دربارۀ آن چون و چرا نكرد. در حقیقت، دیدگاه اول و دوم در برابر تکنولوژی تلویزیون، دچار نوعی خودباختگی شده اند.
3. نظریۀ پذیرش مشروط. این دیدگاه پذیرش تكنولوژی تلویزیون را مشروط به شناخت قابلیتهای آن میداند. بر اساس همین دیدگاه، می توان برخی كاركردهای تلویزیون را كه در فرهنگ سازی موثر است، بررسی كرد.
الف) فراگیری
از جمله كاركردهای تلویزیون كه موجب تأثیرگذاری آن بر فرهنگ ها می شود، توان فراگیری تلویزیون است. تلویزیون می تواند با مخاطبان گسترده ای ارتباط داشته باشد. این امکان دامنة تأثیرگذاری آن بر فرهنگ و فرهنگ سازی را بیشتر می کند. از این ویژگی مثبت، البته برخی کارکردهای منفی نیز نتیجه می شود. گاه فراگیری این تكنولوژی فرهنگ های بومی را تضعیف می كند. وقتی یک مرکز برای کل جامعه پیام می فرستد، اگر آرایش رسانه ای درستی ترتیب داده نشود، حوزة فرهنگهای بومی تضعیف می شود؛ زیرا یك زبان به طور ناخودآگاه غالب میشود و به تدریج، به زبان رسمی بدل میگردد. از سویی، این فراگیری می تواند موجب تغییر شیب فرهنگی به سمت کشورهای ثروتمند و صنعتی شود. در شرایطی كه هشتاد درصد تولیدات جهانی سینما از آن کشورهای صنعتی است كه تنها 20 درصد جمعیت جهان را در خود جای داده اند، باید انتظار چنین تغییر شیبی را داشت. این تفاوت در سطح كیفی و كمی برنامه ها نیز دیده می شود. وجود منابع سرشار مالی و توان بالای كشورهای ثروتمند در جذب نخبه های هنری و فرهنگی دیگر ملل، آنها را در نقطه ای قرار می دهد كه می توانند متناسب با هر ذوق و سلیقه ای و با بیشترین و بهترین ابزارهای لجستیكی ممكن، برنامه بسازند و خلأ فرهنگ های گوناگون را پر كنند.
ب) سرگرمی
رسانة تلویزیون از شش نشانة ارتباطی بهره میگیرد؛ تصویر، کلام، حرکت در تصویر، نوشتار، موسیقی و نظام آوایی. همة اینها را تلویزیون می تواند ترکیب كند و پیامهای دلنشین و مؤثری ارائه دهد. این امکان دایرۀ تاثیرگذاری تلویزیون را افزایش می دهد؛ ولی مانند امكان پیشین، از آن بهره برداری های منفی هم می شود. همچنان كه این امکان وسیله ای برای آرام بخشی، تفریح و سرگرمی است، می تواند و البته توانسته است موجب رواج ناهنجاریهای فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی گردد. با نگاهی اجمالی به سینمای غرب، می توان دریافت كه این سینما به دلیل جذابیتمحوری، به صورت روز افزون، به جذابیتهای منفی روی آورده و موجب سقوط اخلاقی مخاطبان شده است.
دیگر كاركردهای فرهنگی تلویزیون به اختصار، از این قرار است:
بهره بردای از مجاز و تمثیل، چرخة تکرار، استفاده از پیامهای پنهان، برجسته سازی، مدیریت نظاممند پیامها، منفعل سازی مخاطبان و اعتبار رسانه. این كاركردها میتواند هم در جهت سکولاریزاسیون و هم دین گستری مورد استفاده قرار گیرند.
نویسنده: دكتر محمد سلیمی[5]
منبع:ماهنامه رواق هنرواندیشه،شماره سیزدهم
Ps147
3. فرهنگ را به نوع نگرش ما به جهان اطراف تعریف كرده اند. تعریفی كه از سوی كارشناسان فرهنگی یونسكو تایید شده است.
4. امام خمینی(ره) فرموده اند فرهنگ یعنی آنچه كه به هر جامعه ای هویت و موجودیت می بخشد. یا تعابیر دیگری از بزرگان مانند: فرهنگ به منزلة روح یک ملت، فرهنگ به منزلة پذیرفته شده ها و ناپسندهای جامعه و...
5. با توجه به این قابلیت پویایی فرهنگ و اینكه ممكن است تغییرات آن بسیار آرام و خاموش رخ دهند، می توان به تلویزیون به عنوان ابزاری كه توان اعمال این تغییرات چه در سوی مثبت و چه در سوی منفی را دارد، پرداخت.
متولد سال 1339 شهر محلات
تحصیلات: دكترای مدیریت فرهنگی علوم و تحقیقات از دانشگاه آزاد اسلامی تهران
تالیفات: تدوین طرح جامع فرهنگ عمومی (كار جمعی)
تدوین طرح مبارزه با فقر، فساد، تبعیض (كار جمعی)
تدوین طرح بایدها و نبایدهای برنامه سازی صدا و سیما
و تالیف مقالات متعدد در نشریات كشور
مسئولیت ها: پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی و موسسۀ تحقیقاتی و فرهنگی مفید (1386- 1381)
مسئول واحد تحقیقات فرهنگی بنیاد مستضعفان و جانبازان (1371- 1369)
مسئول واحد نقد و ارزیابی مركز پژوهش های اسلامی صدا و سیما (1385- 1376)
مسئول كنونی واحد تحقیقات بنیادین مركز پژوهش های اسلامی صدا و سیما