در حال بارگذاری؛ صبور باشید
منبع :
دوشنبه

۲۲ فروردین ۱۳۹۰

۱۹:۳۰:۰۰
42342

پژوهش‌های ما

v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پژوهش‌های ما                                                    

 

پژوهش‌های رسانه‌ای و پژوهش‌های علوم اجتماعی، حوزه‌هایی بسیار نزدیك به هم هستند و گاه برای هر دوی آنها، روش‌هایی یگانه به كار گرفته می‌شوند؛ در حالی كه در حقیقت، به دلیل تمایزات این دو حوزة پژوهشی، باید متفاوت باشند. بنابراین، نخست، از ویژگی‌های پژوهش رسانه‌ای و تمایزات آن با دیگر پژوهش‌ها، مانند پژوهش‌های اجتماعی بفرمایید.

با نگاهی كلّی به تعریف پژوهش، در می‌یابیم پژوهش، تجسّس منظّم و هدفمندی است كه خارج از ذهن ما، برای دست‌یابی به حقیقت صورت می‌گیرد ‌تا پس از كشف واقعیت و حقیقت، بتوانیم مشكلاتی را برطرف سازیم و به عبارت دیگر، حركتی از وضع موجود برای رسیدن به وضع مطلوب داشته باشیم. این یك فرمول كلّی برای همگی پژوهش‌های بشری در علوم پایه، علوم انسانی و نیز علوم رسانه‌ای است؛ ولی در پژوهش‌های رسانه‌ای، چگونه می‌توان این پژوهش‌ها را به نوار فیلم منتقل كرد؟ این انتقال و تصویرسازی باید به گونه‌ای صورت گیرد كه بیننده درك صحیحی از پژوهش انجام شده به دست آورد.

در پژوهش‌های غیر رسانه‌ای، هدف این نیست كه نتایج تحقیقات به نوعی بیان تبدیل شود یا از راه رسانه و تصویر ارائه گردد؛ مانند كتابی كه بخواهیم بر اساس آن فیلمی تهیه كنیم. این كتاب یا رمان، مادام كه قرار باشد به صورت كتاب مورد مطالعه قرار گیرد، مناسب است؛ ولی اگر قرار باشد تبدیل به تصویر گردد، باید شرایطی در آن به وجود آید و تغییراتی در آن ایجاد شود؛ درست مانند داستانی كه اقتباسی از روی آن صورت می پذیرد. برای نمونه، گاهی هزار صفحه از یك داستان كه مقطعی 10 یا 15 ساله را در بر می‌گیرد، به 10 برگ فیلم‌نامه و در نتیجه، 10 دقیقه فیلم تبدیل میشود. از این رو، برای اینكه بیننده درك درستی از تصویر و تحقیقات پیش از آن داشته باشد، پژوهشگر رسانه‌ای باید به گونه‌ای عمل كند كه داده‌های به دست آمده در پژوهش‌ها، قابلیت بیشتری برای تصویری شدن پیدا كنند؛ یعنی اگر پژوهشگر، آمار و نتایج خوبی به دست آورد، ولی این نتایج امكان تصویری شدن نداشته باشد، پژوهش مناسبی برای رسانه و تلویزیون نخواهد بود؛ هر چند ممكن است در حوزة پژوهشیِ دیگری غیر از رسانه، پژوهشی موفّق به شمار آید. عناصر و لوازم درك بصری برای بیننده، بسیار مهم‌تر است و شناسایی و انتخاب این عناصر می‌تواند آنچه را مدّ نظر شماست، بنمایاند و مكشوف گرداند.

برای پژوهشگر تلویزیون و سینما، اجباری وجود دارد و آن فراگیری زبان تصویر است كه از راه انتقال مفاهیم به صورت تصویری، می‌تواند با بیننده ارتباط برقرار كند. واژگان در رسانه، به خودی خود، معنایی ندارند، بلكه تنها هنگامی موجودیت می‌یابند كه به زبان تصویر یا همان زبان تلویزیون بیان شوند. در تلویزیون، اندیشه باید در قالب تصویر مناسبی به مخاطب ارائه شود. پژوهشگر باید بهترین شیوة‌ تركیب كلام و تصویر را بداند؛ بدین معنا كه بداند كدام مفهوم را از راه كلام و كدام عنصر را از راه تصویر بیان كند، هر یك را در چه موقعیتی بهره ببرد و تا زمانی كه یكی از این دو عنصر، پیام را بهتر منتقل می‌كند،‌ آن را برجسته‌تر سازد. در غیر این صورت، او ممكن است سیصد، چهارصد صفحه اطلاعات، واژگان، آمارها، نمودارها، فرضیه‌ها و نظریه‌هایی را جمع‌آوری كرده باشد كه برای شما، هیچ ارزشی در كار تلویزیون ندارند و این بزرگ‌ترین مشكلی است كه امروزه، پژوهش‌های تلویزیونی از آن رنج می‌برند.

آیا می‌توان پژوهش‌های رسانه‌ای، به ویژه پژوهش‌های تلویزیونی را با توجّه به نوع برنامه‌ها، به دو نوعِ پژوهش برای برنامه‌های مستند و پژوهش برای برنامه‌های داستانی تقسیم كرد؟ در این صورت، چه تفاوتی میان پژوهش برای برنامه‌های مستند و پژوهش برای برنامه‌های داستانی وجود دارد؟

مهم این است كه پژوهش به گونه‌ای صورت گیرد كه حاصل آن به زبان تصویر دربیاید. طبیعی است كه در كار مستند‌ ـ‌ با توجه به اینكه اسمش هم روی آن است ـ‌ پژوهش بر اساس مستندات موجود انجام می‌گیرد. برای مستندهای تاریخی یا علمی كه مستقیماً به مستندات تاریخی یا علمی نیاز دارند،‌ لازم است پژوهش صورت گیرد. البته فیلم‌نامه‌های اوریژینال نیز می‌توانند بر اساس پژوهش‌های مستند، به نگارش درآیند. منظور از اوریژینال این است كه برای نخستین بار مطرح می‌شود. برای نمونه، وقتی می‌خواهیم فیلم‌نامه‌ای اوریژینال از رابطة میان دو انسان یا رابطة دو قبیله بنویسیم، یك راه این است كه دربارة مستندات موجود در این زمینه پژوهش كنیم و دربارۀ نمونه‌های این رابطه در جهان خارج، كاوش و كنكاش كنیم و سپس بر اساس این پژوهش، متنی را برای تبدیل به زبان تصویر بنویسیم؛ با توجّه به این نكته كه این زبان تصویر قرار است به شیوه و روش درام ارائه شود.

اگرچه در آغاز، بشر تفاوت چندانی میان مستند و داستان قایل نمی‌شد. پس از شكار دسته‌جمعی، بزرگ قبیله یا پیر قبیله حاضر می‌شد و وقایعی را كه در شكار، اتفاق افتاده بود، با تخیلش در می‌آمیخت و در كنار آتش، با استفاده از موسیقی كلام و آواها و نواهای قومی، برای اهالی قبیله بازگو می‌كرد. شاید از همین جاست كه ما دلبستگی بیشتری به داستان داریم و حتّی هنگام دیدن مستند،‌ شیوة داستانی آن ـ‌ مستند داستانی ـ‌ را بیشتر می‌پسندیم. این میل، ریشه در كهن‌الگوهای ما دارد. حال اگر فرض كنیم كه به مرور زمان، دو ژانر مستند و داستانی به طور مجزا، پدید آمدند، باز هم پژوهشگر رسانة‌ تلویزیون باید توجّه داشته باشد كه حاصل پژوهش‌های او قرار است به زبان تصویر ارائه شود. آن‌گاه می‌تواند تصمیم بگیرد كه این بیان تصویری را به صورت مستند بیان كند یا داستانی.

به هر روی، باید دقّت كرد كه حاصل اطلاعات به دست آمده تصویر است. یكی از مشكلاتی كه در تلویزیون وجود دارد، همین است كه بسیاری اوقات، پژوهش‌هایی صورت می‌گیرند كه صرف نظر از روایی و پایایی آن ـ‌ كه چقدر به استاندارد نزدیك است ـ‌ تازه این پرسش پیش می‌آید كه چگونه این پژوهش به تصویر و مدیوم بصری تبدیل خواهد شد.

گاهی پژوهشگر كارهایی اضافی انجام می‌دهد و داده‌هایی به دست می‌آورد كه نمی‌توان آن را تصویری كرد. بنابراین، لازم است پژوهشگر سینما و تلویزیون در درجة نخست، به زبان تصویر آشنا باشد. زبان تصویر مانند زبانی كه با آن سخن می‌گوییم، همواره در تغییر است. زبان امروز با وارد شدن واژگان بسیاری كه شاید محصول عصر تكنولوژی و علم است،‌ آنقدر تغییر كرده كه با زبان 10 یا 15 سال پیش، تفاوت‌های بسیاری پیدا كرده است. تصویر نیز به همین نسبت، دچار تغییر شده و همچنان تغییر خواهد كرد؛ زیرا نسبتی میان واژه و تصویر وجود دارد. آنچه در ذهن وجود دارد، ابتدا به زبان می‌آید و تبدیل به واژگان می‌شود. این واژه‌ها نوشته می‌شوند تا در نهایت، تبدیل به تصویر شوند. پژوهشگر رسانه باید زبان تصویر را به خوبی بشناسد. فراگیری كلیدواژه‌ها و قواعد اصلی این زبان، یعنی زبان تصویر،‌ به منظور درك فرآیند پیچیده‌ای كه طی آن، امكان بیان مفاهیم به دست می‌آید،‌ از اصول و لوازم اولیة كار برای تلویزیون است. اگر این مهم به خوبی صورت نگیرد،‌ اتفّاقی خواهد افتاد كه هم‌اكنون، در تلویزیون خودمان شاهد آن هستیم. پژوهش‌هایی به ظاهر خوب و كامل صورت می‌گیرند؛ ولی داده‌های به دست آمده در این پژوهش، قابل تبدیل به زبان تصویر نیستند یا اینكه برای این فرآیند، مناسب نیستند.

در برنامه‌های داستانی نیز با توجه به افزایش روز افزون شبكه‌های تلویزیونی و گسترش رسانه‌های جمعیِ نوین، خطر از دست دادن مخاطب جدّی است. به همین دلیل، مخاطب برای دیدن درام‌های مورد علاقه‌اش، خود را به یك یا چند شبكه محدود نمی‌كند؛ ولی مشكل مخاطب در فیلم‌های مستند، حادتر است. عدم اقبال مخاطب به فیلم‌های مستند در رسانه‌هایمان را چگونه باید برطرف كنیم؟ آیا با اصلاح فرآیند پژوهش، مشكل رفع خواهد شد؟

برای رفع مشكل، ابتدا باید مشكل را پیدا كرد. مشكل ما عدم اقبال بینندگان به برنامه‌های مستند است. طبق آمارها، روشن است كه مردم اقبال خوبی به برنامه‌های مستند ندارند. اکنون باید در پی یافتن راه‌های حل این مسئله باشیم و آنها را پیدا كنیم. برای یافتن این راه‌حل‌ها، هم باید خواست و ارادة‌ آن موجود باشد و هم ابزار آن. گاهی اراده هست؛ ولی ابزار آن وجود ندارد. گاهی ابزار آن هست؛ ولی اراده‌ای برای استفاده از این ابزار، برای یافتن راه‌حل‌های مشكل وجود ندارد. مهم این است كه بخواهید و ابزار آن نیز در دسترستان باشد. اگر این دو مهم اتفاق بیفتند؛ یعنی هم بخواهید و هم ابزار را در اختیار داشته باشید، دیگر مشكل از بین خواهد رفت. برخی از پژوهش‌ها تصویری نیستند و این ریشة مشكل عدم اقبال تماشاگران است. حال، این پژوهش‌ها چگونه باید تصویری شوند؟

 به هر روی، باید از كارشناسان تولید و پژوهشگران نظرخواهی شود و از جمع نظرات آنان و فصل مشترك این نظرات، به صورت یك فرمول استفاده گردد. آن‌گاه برای انجام این فرمول‌ها، نظارت و ارزش‌یابی صورت گیرد.

متأسفانه در سازمان صداوسیما، جایی متمركز برای پژوهش وجود ندارد. مركز تحقیقات سازمان نیز عموماً‌ پس از تولید و پخش، به ارزش‌یابی برنامه می‌پردازد و بیشتر برای ارزش‌یابی برنامه‌های پس از پخش است. البته گاه، پژوهش‌هایی برای تولید صورت می‌گیرند؛ ولی آن پژوهش‌ها بیشتر دچار همان نقصان‌هایی می‌شوند كه گفته شد. پژوهش به معنای تلویزیونی آن، هنوز چنان كه باید، وجود ندارد. آمارهایی كه از سوی مركز تحقیقات سازمان ارائه می‌شود، چندان مورد استفاده و اجرا قرار نمی‌گیرند؛ زیرا نتیجة آن دیده نمی‌شود. آمارگیران به منازل مردم رجوع می كنند و نظرسنجی می‌كنند و آمار بر اساس یك جامعة آماری تهیه و ارائه می‌شود؛ ولی برنامه‌ای كه عموم مردم از آن راضی نیستند، همچنان پخش می‌شود و تولید آن نیز ادامه می‌یابد. این موضوع نشان می‌دهد كه این نظرسنجی‌ها تأثیر زیادی ندارد.

اگر فرض كنیم در سازمان، محلی برای انجام پژوهش‌های تلویزیونی باشد، ضمانت اجرایی آن كجاست؟ چگونه می‌توان یک پژوهش درست و تصویری را به فیلم تبدیل كرد؟ گاهی تهیه‌كننده ترجیح می‌دهد به دلایلی، از چنین پژوهشی استفاده نكند. مثلاً تصور می‌كند رفتن به یک لوكیشن، ارزان‌تر از رفتن به چند لوكیشن تمام می‌شود و به همین دلیل، از پژوهش تصویری استقبال نمی‌كند. البته این تصمیم بیشتر به سیستم تصمیم‌گیرنده برای تولید فیلم مربوط می‌شود. مجموعة اینها می‌شود همان نیرو و سازمان ضمانت‌كننده برای اجرای پژوهش رسانه‌ای.

باید مركزی برای پژوهش‌های تلویزیونی باشد؛ به معنای پژوهش‌هایی كه حاصل آن دارای بیانی تصویری و تلویزیونی است. در درجة دوم، به یك سازمان نظارت‌كننده نیازمندیم كه بر اجرای این پژوهش تلویزیونی نظارت كند. در این صورت، مخاطب به برنامه توجه می‌كند و برنامه‌سازان مخاطبشان را به دست می‌آورند. در غیر این صورت، هر چه همایش‌های داخلی و بین‌المللی برگزار شود و هر چه هزینه شود، نتیجة مؤثری در حل مشكل، به دست نخواهد آمد.

در چنین شرایطی، این پرسش ذهن را مشغول می‌كند كه چرا در کشور ما، پژوهش‌های خوبی انجام نمی‌شوند؟

پاسخ این چرایی همان است كه متأسفانه پژوهشگران ما به زبان تصویر آشنا نیستند. از سویی، کسانی كه زبان تصویر را می‌شناسند، با دنیای پژوهش بیگانه‌اند. مانند اینكه شما اطلاعات بسیار خوب و زیادی در هارد دیسك كامپیوترتان داشته باشید؛ ولی سیم متّصل‌كنندة آن به پرینتر را نداشته باشید و نتوانید از آن پرینت بگیرید. حتی اگر بهترین اطلاعات و بهترین پرینتر را در اختیار داشته باشید، تا این سیم رابط نباشد،‌ نمی‌توانید خروجی داشته باشید. در تلویزیون نیز همین اتفاق افتاده است. ما این سیم رابط و انتقال‌دهنده را نداریم.

در میانۀ این ماجرا، نقش مدیران رسانه چیست؟

بسیاری از پژوهش‌های تلویزیونی، بر حسب علایق، توانایی‌ها و حتّی حسّاسیت افراد تصمیم‌گیرندة‌ یك برنامه، مانند مدیر گروه، مدیر شبكه یا تهیه‌كننده، نسبت به امكانات مالی برنامه و موضوع، اَشكال مختلفی پیدا می‌كند. گاه كارگردان و دیگر عوامل تصور می‌كنند باید برنامه را به خواست تهیه‌كننده بسازند. تهیه‌كننده هم می‌خواهد به تناسب خواست مدیر گروه برنامه پیش برود و به همین شكل، تا آخر.... این امر، فی نفسه بد نیست؛ به شرط آنكه با یك تغییر وضعیت، دیدگاه مدیر به گونه‌ای تأمین شود كه در كنار آن، دیدگاه مردم نیز تأمین شود. اگر بنا باشد دیدگاه مدیران تأمین شود و نظر مردم نادیده گرفته شود و پژوهشی صورت گیرد كه تنها تأمین‌كنندۀ خواست مدیران باشد یا حتی پژوهشی انجام شود كه تنها مبتنی بر تأمین خواسته‌های مردم كوچه و بازار باشد، آن هم بدون هیچ پیشینة علمی،‌ به یقین، هیچ یك پژوهش مناسبی نخواهد بود و برنامة‌ خوبی هم بر اساس آن، ساخته نخواهد شد. ما زمانی موفقّ خواهیم شد كه میان موضوع پژوهش و مخاطب، یك نسبت درست بیابیم.

از این رو، باید خواست مدیران رسانه منطبق بر خواست جامعه باشد و بتواند رضایت مخاطب را به دست آورد. در چنین شرایطی، پژوهش به تدریج، به سمتی خواهد رفت كه در شكلی درست، قابلیت تصویری شدن می‌یابد و برای مخاطب نیز قابل قبول خواهد بود.

آیا واقعاً لزومی دارد که پژوهشگر، مانند نیروهای فنّی،‌ فرآیند تولید تصویر را بداند؛ در حالی كه ممكن نیست بتواند به خوبیِ یك تهیه‌كننده یا كارگردان تلویزیونی، تصویرشناسی كند. به هر روی، پژوهشگر در فضای دیگری گام برمی‌دارد.

مهم این نیست كه پژوهشگر از زبان فنّی یا هنری تصویر، کاملاً آگاه باشد. ضرورتی ندارد كه پژوهشگر بداند كجا از فید استفاده خواهد شد و كجا از دیزالو یا برای فلان صحنه، باید از چه تجهیزاتی و با چه ماركی استفاده شود. طبیعی است كه نمی‌توان از او چنین انتظاری داشت؛ ولی می‌توان انتظار داشت كه به روح كلّی كارِ تصویر آشنا باشد و بداند چه چیزی در فرآیند پژوهشی او، قابل تبدیل به تصویر است و چه چیزی این قابلیت را ندارد. همچنین باید بتواند در چیدمان داده‌های پژوهشی، سیری منطقی را دنبال كند كه مبتنی بر شناخت ماهیت تصویر است.

شاید این سخن چندان علمی نباشد؛ ولی چنان‌که از شواهد پیداست، 70 تا 80 درصد برنامه‌های تلویزیونی ما بر اساس پژوهش‌های درست صورت نمی‌گیرند. تنها پژوهشی ظاهری صورت می‌گیرد و پژوهشگران پول‌هایشان را دریافت می‌كنند و دیگران نیز راضی از اینكه این تحقیقات انجام می‌شود؛ ولی این پژوهش نیست، بلكه پاورقی‌ها و پانویسی‌هایی است كه از میان منابع دیگر اطلاعاتی برگرفته شده و اگر این اطلاعات درست باشند، تازه با این مشكل روبه‌رو می‌شویم كه چگونه باید این اطلاعات را به تصویر تبدیل كنیم؛ چون انجام پژوهش‌هایی كه دارای این ویژگی مهم ـ‌ قابلیت تبدیل به تصویر ـ‌ باشند، كاری بسیار دشوار و فرآیندی پیچیده است و متأسفانه كسی سراغ آن نمی‌رود و پیگیر انجام آن نمی‌شود.

این مسئله، متأسفانه گریبانگیر سینمای ما نیز است. در سینما، وقت كافی برای پیش‌تولید نمی‌گذارند و برای تولید عجله دارند؛ در حالی كه در همه جای دنیا، معتقدند پیش‌تولید باید از زمان منطقی و مناسب برخوردار باشد. در پیش‌تولید، حداکثر شمار اعضای گروه پنج یا شش نفر است و اگر زمان آن كمی طولانی‌تر هم شود، تنها هزینة همین پنج، شش نفر را باید جبران كرد؛ ولی اگر برنامه‌ریزی درست نداشته باشیم و زمان تولید به طول بینجامد، جبران هزینه بسیار دشوارتر خواهد شد؛ هزینة لوكیشن،‌ هزینه‌های سنگین تجهیزات و شمار بسیاری از نیروهای تولید، هزینة حمل و نقل و بسیاری از هزینه‌های دیگر كه صدها برابر هزینه‌های همان زمان، در پیش‌تولید خواهد شد. در پژوهش نامناسب تلویزیونی نیز همین اتفاق می‌افتد. اگر هزینه‌ای مناسب بر پایة اندیشه و تفكری درست، برای پژوهش صرف شود،‌ برنامه‌ای با كیفیت مطلوب و با هزینة مناسب تهیه خواهد شد؛ ولی شواهد نشان می‌دهد بسیاری از كارها، عاری از چنین پژوهشی است. البته ممکن است برخی برنامه‌ها نیاز چندانی به پژوهش نداشته باشند؛ مانند برنامه‌های گزارشی. چرا كه كار گزارشی، مبتنی بر پژوهش نیست. مانند اینكه گزارشگر به سطح شهر برود و از عابری بپرسد، نظر شما دربارة امنیت اجتماعی یا انرژی هسته‌ای چیست. او نیز نظر خود را خواهد گفت؛ اگر چه او كارشناس نیست و درست و غلط پاسخش چندان روشن نیست. ولی در برنامه‌هایی چون فیلم‌ها و برنامه‌های مستند كه نیاز به پژوهش دارند نیز این بخش فی امان الله، رها شده است. كارگردان، نخست تصاویرش را می‌گیرد و آن‌گاه می‌خواهد بر اساس تصاویر گرفته شده، پژوهشی انجام شود. اگر از آغاز، پژوهشی در میان باشد كه بگوید چگونه باید از اِلمان‌های تصویری استفاده كنیم و این تصاویر را در چه مكان‌هایی تهیه كنیم، به لحاظ زمانی و مكانی، هزینه‌های بسیار كمتری را خواهیم پرداخت و خروجیِ تصویریِ بهتری، به لحاظ كمیت و كیفیت خواهیم داشت. این مستلزم آن است كه هم تهیه‌كننده و هم پژوهشگر این مراحل و شرایط را بدانند.

هم‌اکنون در بسیار از پروژه‌ها، هر دو طرف این مهم را نمی‌دانند. تهیه‌كننده می‌داند چه می‌خواهد؛ ولی چون خودش پژوهشگر نیست و با پژوهش آشنا نیست، پژوهشگر نمی‌تواند تحقیق مناسبی انجام دهد. در واقع، ارتباط لازم شكل نمی‌گیرد. گاهی هم البته پژوهش‌های خوبی انجام می‌شوند كه می‌توانند پشتوانة بسیار مناسبی برای یک برنامة تصویری باكیفیت باشند؛ ولی به دلایلی، از آن بهره برده نمی شود. برای نمونه، گاهی ادّعا می‌شود كه بهره‌مندی از این پژوهش، گران خواهد بود. در حالی كه با حذف بسیاری از هزینه‌های غیرضروری و بهره برداری از پژوهش مناسب، می‌تواند راهبر خوبی برای رسیدن به اثری فاخر باشد.

یكی دیگر از مسائل رسانۀ ملی، بهره گیری از شیوه‌های پژوهشی ثابت است. در میان پژوهشگران رسانه‌ای، یك یا چند شیوة پژوهشی، رایج شده و همگان در همه جا، از همان شیوه‌ها بهره می‌گیرند. نقش و جایگاه خلاّقیت در پژوهش رسانه‌ای كجاست؟

همة ساخته‌ها، مصنوعات و یافته‌های بشر و همة تمدن بشری حاصل خلاقیت است. بدون خلاقیت، نمی‌توان مسجد امام اصفهان، میدان چهار باغ و دیگر بناها، آثار هنری، صنایع و به طور كلّی، فرهنگ و تمدّن را ساخت. خلاقیت از اصول اساسی رشد و پیشرفت بشر است. بدون آن، نمی‌توان چیز تازه‌ای خلق كرد. بشر همواره در پی عرصه‌های تازه و آفرینش چیزهای جدید است. پژهشگران ما نیز نیازمند خلاقیت هستند. هزاران هزار موضوع برای پژوهش وجود دارد كه می‌توان آن را با روش‌های گوناگون انجام داد؛ ولی پژوهشگر باید با استفاده از خلاقیت، بر موضوعی تمركز كند كه بتواند آن را در كمترین زمان با كمترین هزینه، به بهترین نتیجه برساند؛ با استفاده از شیوه‌هایی كه قابل دسترس‌تر و مثمر ثمرتر هستند.

كائناتی كه خداوند آفریده، هر گوشه و وجب به وجب آن قابل پژوهش است. در همین مسیر اتوبان قم ـ تهران، هر صد متر زمین، به لحاظ منابع تغییر می‌كند؛ ولی این پژوهش در نهایت، باید به گوشة كتابخانه برود. اگر همین پژوهشگر دربارة وضعیت مینیاتور و چگونگی رونق آن در دورة صفویه، پژوهش انجام دهد، می‌تواند به ارتباطی منطقی میان وضعیت اقتصادی مناسب و رشد و شكوفایی هنر و معماری برسد و نتیجه بگیرد كه یكی از اركان گسترش هنر در اجتماع، ركن اقتصادی است و هنرمند باید وضعیت اقتصادی خوبی را تجربه كند. منظور از این مثال این است كه خلاقیت در پژوهش، باید به سمت پژوهش‌های كاربردی پیش رود و به بیراهه نرود. به ویژه در پژوهشی كه برای تلویزیون، به منزلة مدیوم صدا و تصویر انجام می‌شود، خلاقیت راهبردی امری ضروری است؛ زیرا تلویزیون و هنرهای تصویری، ذاتاً اموری خلاقه هستند. اگر پژوهش‌های خوبی در رسانه صورت نمی‌گیرد، یك دلیل آن عدم استفاده از چنین خلاّقیتی است.

در میان صحبت‌هایتان، به دو عنصر خواستن و ابزار اشاره كردید. با توجه به اینكه ابزارهای مادّی برای حل مسئله، تا حدودی وجود داشته، آیا گمان می‌كنید مشكلی در اراده وجود داشته و كسی نخواسته آن را حل كند؟

طبیعی است كه هر مدیری بخواهد مجموعه‌اش مجموعه‌ای دقیق‌تر، فعال‌تر و دارای حاصل بهتری باشد. در سازمان صداوسیما نیز چنین است؛ ولی نكته‌ای وجود دارد؛ روی یك زمین زیرسازی نشده، نمی‌توان یك ساختمان پنجاه طبقه ساخت، بلكه در نهایت، می‌توان خانه‌ای یك طبقه ساخت. برای ساخت برج پنجاه یا صد و پنجاه طبقه، ابتدا باید زمین پی‌ریزی شود و سپس خانه یا برج را بر آن بنا كرد. اگر بر زمین زیرسازی نشده، برج صد و پنجاه طبقه بنا شود، ممكن است ساختمان ساخته شود؛ ولی زمین سست است و همواره باید نگران فرو ریختن ساختمان بود.

مدیران سازمان می‌کوشند مسئلة پژوهش در برنامه‌سازی را حل كنند؛ زیرا هیچ‌كس نمی‌خواهد به شیوه‌ای عمل كند كه مجموعه‌اش زیر سئوال برود. از مدیران بالایی تا مدیران میانی و مدیران اجرایی، چنین خواسته‌ای دارند و برای آن تلاش می‌كنند. مهم این است كه خشت نخست درست گذارده شود. در غیر این صورت، هر چه تلاش صورت گیرد، محصول خوبی به دست نخواهد آمد. اگر لوازم، بسترها، سیاست و نیروی انسانی مناسبی داشته باشیم، یقیناً پژوهش‌های خوبی با ضمانت اجرایی لازم انجام خواهد شد و اگر هر یك از شرایط بالا، به دلیلی وجود نداشته باشد، برنامة خوبی ساخته نخواهد شد.

آیا این بدان معناست كه باید حل مشكل را در اصلاح ساختارها یا زیر ساخت‌ها جست‌وجو كنیم؟

نمی‌توان گفت حل مسئله در گرو اصلاح زیر ساخت‌هاست. ممکن است زیرساخت‌ها مناسب باشند؛ ولی نگرشی مجدد به پژوهش در برنامه‌سازی، می‌تواند كمك بسیاری به ما كند. وقتی موشك از سایت رها می‌شود، اگر تنها به رها شدن یا شلیك آن بیندیشیم، هیچ معلوم نیست كه به مقصد برسد یا با هدف مورد نظر برخورد كند. باید در عین حال كه موشك حركت می‌كند، سیستم كنترلی وجود داشته باشد كه آن را هدایت كند و مراقب سرعت، جهت و زاویة حركت موشك باشد. گاهی زیرساخت‌های خوبی ساخته می‌شوند؛ ولی چون مورد كنترل و بازنگری قرار نگرفته، نتایج مورد نظر به دست نمی‌آید.

در حال حاضر، عناوین پژوهشی پیشنهادی شما چیست تا در اولویت كار پژوهشگران قرار گیرند؟

تلویزیون به دو منظور اختراع شده است؛‌ سرگرمی و آموزش. البته در بسیاری از كشورها، تلویزیون وسیله‌ای برای تفریح و سرگرمی صرف به شمار می‌آید؛ زیرا معتقدند آموزش، فرآیندی تعاملی است و به نظر بسیاری، استاد و شاگرد باید چشم در چشم باشند تا آنچه باید، از استاد به شاگرد منتقل شود. بنابراین، تلویزیون‌های تعاملی هم كه می‌کوشند پارامتر تعامل را در تلویزیون تأمین كنند، شاید چندان برای آموزش مفید نباشند. به همین دلیل، به نظر می‌رسد تلویزیون رسانة مناسبی برای آموزش برخی از مفاهیم نباشد؛ ولی برای تأمین تفریح و سرگرمیِ مخاطب از سوی تلویزیون، پیش از هر چیز، باید از سلیقه، خواست و نیاز مخاطب شناخت درستی داشته باشیم تا رضایت مخاطب تأمین شود. در غیر این صورت، ممکن است برنامه‌ها تنها یك مدیر یا تهیه‌كننده یا مسئولی را راضی كند؛ ولی باری از مشكلات مردم برندارد. گاهی برنامه‌هایی كه از چنین پشتوانه‌های پژوهشی برخوردارند، می‌توانند به تحولی فرهنگی، اقتصادی یا حتّی سیاسی بینجامند.

در همه جای دنیا، برنامه‌سازان از باهوش‌ترین افراد و نخبگان جامعه هستند؛ زیرا آنها باید فیلمی بسازند و شرایطی ایجاد كنند كه بتوانند حرفی بزرگ بزنند. برای این حرف بزرگ، لازم است دانش آنان مبتنی بر اطلاعاتی باشد كه نیاز مردم است. از این رو، لازم است پیش از آن، نیازسنجی درستی صورت گرفته باشد. به همین جهت، تحقیقات و پژوهش‌ها باید بر اساس نیازسنجی‌ها و با توجه به تمایلات و خواست‌های طبقات مختلف اجتماعی صورت گیرد و سعی شود پژوهش‌ها از واقعیت‌های جامعه سر برآورند. برای تهیة یك برنامة طنز، باید بدانیم كه مردم هر جامعه نسبت به چه چیزهایی احساس شادی و شعف پیدا می‌كنند و به چه چیزهایی می‌خندند. اگر در این زمینه، پژوهشی درست صورت گرفته باشد، دیگر مجموعة طنزی ساخته نخواهد شد كه در 13 قسمت یا 30 قسمت، هیچ خنده یا شعفی بر نمی‌انگیزد. نیازسنجی پیش از تولید، موجب می‌شود سرمایه‌ها هدر نرود، از هزینه‌های اضافی جلوگیری شود و سرمایه در مسیری درست قرار گیرد و خرج شود.   

در برنامه‌های آموزشی نیز نیازسنجی ضروری است. برای نمونه، در برنامه‌ا

تماس با هنر اسلامی

نشانی

نشانی دفتر مرکزی
ایران ؛ قم؛ بلوار جمهوری اسلامی، نبش کوچه ۶ ، مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام، طبقه دوم، خبرگزاری ابنا
تلفن دفتر مرکزی : +98 25 32131323
فاکس دفتر مرکزی : +98 25 32131258

شبکه‌های اجتماعی

تماس

تمامی حقوق متعلق به موسسه فرهنگی ابنا الرسول (ص) تهران می‌باشد